گفتگو با دو وکیل دادگستری در باره فلسفه وجودی مهریه
مهریه همواره یکی از پر مناقشهترین قوانین ایران بوده است و قانونگذار به نام حمایت از خانواده از دهه چهل تا کنون هر بار به گونهای آن را تغییر داده است. میتوان گفت قانون مهریه در ابتدا ضامن و حامی زنان بود زیرا یک مانع بزرگ محسوب میشد برای آن که مردان نتوانند به آسانی همسر خود را طلاق دهند زیرا در گذشته مردان این حق را داشتند که به تنهایی به دادگاه مراجعه کنند و بدون هیچ عذر و بهانهای همسرشان را رها سازند. مردانی که بعضاً بنا به عرف تعدد زوجات، چند همسر داشتند و میخواستند بدون دلیل همسر خود را طلاق دهند. گذشته از آن مهریه برای یک زن در حکم یک پشتوانه اقتصادی بود که پس از جدایی بتواند به زندگی خود ادامه دهد و با مشکلات مالی کمتری روبرو باشد.
اما در دهههای اخیر نقش فرهنگی مهریه تغییر کرده و تبدیل به نوعی خرید و فروش شده است. در این وضعیت خانوادهی دختر فروشنده کالایی است که با قرار دادن مبلغی به عنوان مهریه به ازدواج رسمیت میبخشد. قراردادی که بدون مبلغ مهریه قابل استناد نیست و مهریه در واقع امری است برای قانونی کردن عمل ازدواج. برای خرید و فروش زمین، ملک و یا هرگونه معاملهای که فروشنده و خریدار در آن تعریف شود، دقیقا همین گونه عمل میگردد.
این روش ازدواج در دنیای امروز مورد نقدهای متعددی واقع شده است؛ زیرا امر ازدواج معطوف به یک رابطه انسانی فراتر از معامله است. مهریه در تعریف کنونیاش میتواند از ابتدا رابطه عاطفی را متزلزل گرداند و تبدیل به یک معامله پرسود یا زیان بخش کند. در عین حال پایهگذار دروغی بزرگ نیز هست زیرا تعدادی از مردان متعهد میشوند مبلغی را که در اختیار ندارند به عنوان مهریه ثبت کنند.
مهریه همچنین خشونت خانگی را افزایش میدهد. مردان برای آنکه زنان از حقشان بگذرند آنان را مورد ضرب و شتم و فشارهای روانی قرار میدهند و در مواردی حتا موضوع به قتل همسر هم منجر شده است. برای نمونه میتوان به نقل از خبرگذاری ایسنا به قتلی که در یاسوج رخ داده است اشاره کرد. مردی در گذشته به شدت همسرش را کتک میزده است و بعد از اینکه زن تقاضای طلاق کرد و مهریهاش را به اجرا گذاشت، مرد به دلیل نپرداختن مهریه و دیه عضو آسیب دیده، به عنوان بدهکار مالی، به زندان میرود. وقتی این فرد از زندان مرخصی میگیرد، همسرش را به قتل میرساند.
قانونگذار به جای آنکه قانون را به گونهای تغییر دهد که زنان از حقوق برابر در زندگی برخوردار شوند، با قرار دادن مهریه حق زنان را ضایع مینماید زیرا چنانکه مهریه بر اساس ریال باشد با افزایش تورم باعث از بین رفتن ارزش پول و بی ارزش شدن مبلغ مهریه میشود و اگر بر اساس سکه طلا باشد هر بار با افزایش تورم و قیمت سکه، قانون مهریه نیز تغییر میکند. در سال ۹۱ قانون حمایت از خانواده از تعداد سکههایی که به عنوان مهریه قابل پرداخت بود کم کرد و آن را به ۱۱۰ عدد سکه تقلیل داد.
به همین بهانه به سراغ دو وکیل پایه یک در سیرجان رفتم. یک وکیل زن و یک وکیل مرد تا پاسخگوی ابهامهای قانونی مهریه و پرسشهای پیرامون آن بشوند. سوالهایی مثل این
• آیا فلسفهی وجودی مهریه از میان نرفته؟
• اگر مخالف حذف مهریه هستید، دلایلتان چیست و اگر موافق هستید چرا؟
• در حال حاضر نحوهی پرداخت مهریه در صورت طلاق به چه صورت است؟ آخرین تصمیمی که گرفته شده چیست؟
• به نظر شما بهتر نیست دخترانی که قصد ازدواج دارند در قبال حقوق مربوط به ازدواج مهریه را ببخشند؟
• آیا مخالفت با اعطای این حق و حقوق، مترادف زن ستیزی و در واقع به نفع جامعهی مردسالار نیست؟
• آیا محدودیت تعداد سکه فقط در قابلیت برداشت زوج موثر است و نه در تعیین و پرداخت آن؟
• در حال حاضر در سیرجان وضعیت پرداخت مهریه به چه صورت است؟ آیا این واقعیت دارد که زنان سیرجانی اخیرا مهریه را به اجرا میگذارند برای رسیدن به استقلال مالی؟
• عجیب ترین مهریهای که به عنوان وکیل خانواده تا کنون تجربه کردهاید، چه بوده؟
• آیا تعداد زندانیانی که به علت مهریه در حبس هستند در سیرجان زیاد است و آماری وجود دارد؟
• آیا مجازات زندان برای مهریه نپرداختن، برداشته شده یا مجازات زندان هنوز به عنوان ضمانت اجرای تخلف مرد وجود دارد؟
• چرا برخی مردان معتقدند مهریه حقوق آنها شون را ضایع کرده ؟
فاطمه گلپایگانی
از آنجا که مهریه یکی از آثار عقد و ازدواج است، بنابراین صحبت کردن درباره مهریه صرفه نظر از بقیه مباحث نکاح و طلاق به نظر نادرست است. به نظر من وجود حقی مثل مهریه به نحوی که امروز در جامعه میبینم اشتباه است که دلائلش را خواهم گفت. اما بحث اولم این است که اشتباه بودن تعیین مهریه و قوانینی که از این حق حمایت میکنند باید در کنار سایر قوانین مربوط به حقوق خانواده از جمله حق طلاق مورد بررسی قرار بگیرد.
فلسفه وجود حقی مثل مهریه شاید از اساس و در قانون به خودی خود مشکلی نداشته باشه اما آنچه که مهریه را امروزه به عنوان یک امر نادرست جلوه میدهد، بیشتر عرف حاکم بر جامعه در خصوص تعیین مهریههای سنگین است چون اولاً: فقط به خاطر چشم و هم چشمی تعیین میشود و در زمان تعیین مهریه هیچ علم و آگاهی درباره مسوولیت ناشی از تعیین آن توسط زوجین وجود ندارد و با یک جمله اشتباه که "کی مهریه رو داده و کی گرفته" اقدام به تعیین حقی میکنند که تخلف از آن ضمانت قانونی سنگینی دارد.
دوم: وجود مهریههای سنگین مانع از رفتن جوانها به سمت ازدواج و در نتیجه تجرد هرچه بیشتر آنها میشود.
سوم: گاهی موجب میشود زوجین به اجبار و برای ممانعت از ضمانتهای اجرایی مهریه (مثل توقیف و فروش اموال و یا در درجه شدیدتر جلوگیری از زندان) تن به زندگی بدهند که با طرف مقابل هیچ سنخیتی ندارد و بعضا فرزندانی در آن زندگی حاصل بشود که هیچ بهرهای از عشق نبردند زوجین.
چهارم: خیلی از اوقات هم باعث میشود مردهایی که واقعا توانایی مالی جهت پرداخت ندارند به ناحق روانه زندان شده و آثار بسیار سوء و ناروایی تا آخر زندگی گریبانگیر آن افراد که اکثرا هم آبرومند هستند، بشود... و قطعا خاطرهای در ذهن فرد به بار میآورد که نه تنها فراموش نشده بلکه بعضا باعث ایجاد حس انتقام شدید هم در فرد بشود.
بنابراین برخلاف دید عموم مهریه هیچگاه نمیتواند ضامن خوشبختی یک فرد باشد و جالب است که همه زنها و خانوادههایشان این موضوع را دانسته اما باز هم از چشم و هم چشمی اقدام به تعیین مهریههای سنگین میکنند.
اما علی رغم تمام مواردی که ذکر شد، حذف کامل مهریه نیز به نظر درست نیست زیرا: متاسفانه سطح فرهنگ پایین است و به خصوص در بین مردان ایرانی هنوز جایگاه یک زن آنچنان که باید به رسمیت شناخته نشده است. تا آنجا که خیلی اوقات با یک زن مثل خدمتکار برخورد میشود و یا مردان به خود اجازه خیانت میدهند بدون اینکه اشتباه بود اعمال خود را بپذیرند. بنابر این اگر زنی هیچ حقی در زندگی نداشته باشد به راحتی مورد آزار مردان قرار گرفته و با وی مثل یک اسیر جنگی برخورد میشود.
دوم اینکه ممکن است زن سالهای زیادی را در زندگی یک مرد حضور داشته و برای وی فرزند آوری کند و در پایان چون مرد حق طلاق دارد با متارکه تمام زحمات زن را نادیده بگیرد و اگر حقی تحت عنوان مهریه وجود نداشته باشه، آن زن عملا بایک نظام نادعالانه مواجه میشود.
بنابراین حذف کامل مهریه نیز اشتباه محض است و به جای آن پیشنهاد میشود که فرهنگ جامعه در خصوص نگاهی که نسبت به زن و مرد در یک زندگی مشترک وجود دارد تغییر پیدا کرده و اصلاح شود.
در ثانی قوانین موازی با مهریه مثل قوانین مربوط به حضانت فرزندان یا قوانین طلاق نیز اصلاح گردد ...اما چیزی که مسلم است، باید قوانین اصلاح شود.
اگر توافقی بین زوجین نباشد پرداخت مهریه دوحالت داره اول اینکه اگر مالی از زوج یافت بشود، آن مال توقیف و به فروش میرسد و وجه حاصل از فروش به زوجه داده میشود و در حالت دوم که مرد یا همان زوج، مالی نداشته باشد دادگاه پرداخت مهریه را تقسیط میکند و زوج اگر اقساط را نپردازد، بازداشت میشود. میزان اقساط هم بستگی به وضعیت معیشتی مرد دارد و برای افراد متعدد متفاوت است.
اگر پیشنهاد شما را به بیان حقوقی بگویم یعنی زن باید همان ابتدای ازدواج شرط کند که در صورت بخشیدن مهریه وکالت در انجام امور مربوط به طلاق را داشته باشد. بنده این راهکار را پیشنهاد نمیدهم چون جنس زن طوری است که تصمیمات احساسی و سریعی میگیرد و بسیار مواردی بوده که زن به دفتر ما مراجعه کرده و تصمیم خودش را صد در صد برای طلاق اعلام کرده اما با نیم ساعت حرف زدن منطقی و به دور از عصبانیت از تصمیمش برگشته! حال تصور کنیم زنی وکالت در طلاق داشته باشد، آن وقت به محض کوچکترین اختلافی نامبرده به دادگاه مراجعه میکند و نتیجه این امر سست شدن پایههای خانواده و از هم گسیختن فوری یک زندگی میشود.
زن ستیزی هم نیست. باید واقعیتها را دید. بانوان خیلی سریع واکنش نشان میدهند. مخصوصا زمانی که از مرد زندگی مشترکشان عصبانی هستند و بعد هم پشیمان از کرده خود اما بدون راه برگشت. گرچه همیشه استثنا وجود دارد اما اغلب این طور است چون ذات زن لطیف و زود رنج است.
به نظر من باید حق طلاق برای هردو نفر در قانون در نظر گرفته شود تا هرکدام از زوجین بتواند با اثبات وجود مشکل لاینحل یک طرفه جدا شوند. نه اینکه مثل قانون کنونی مرد مطلقا حق طلاق داشته باشد و زن علی رغم وجود دلیل موجه نتواند جدا شود و به قول معروف باید بسوزد و بسازد! این راهکار اول است.
اما در خصوص بعد مالی مهریه هم باید در قانون تجدید نظر شود. به گونهای که بر اساس سنوات زندگی زوجین و داراییشان در بدو ازدواج و سپس اموال و حاصل زندگیشان در دوران مشترک مبالغی تعیین و بین آنها رد و بدل شود.
این موضوع چند نکته مثبت دارد.
اول صداقت زوجین نسبت به هم.
دوم اینکه هیچ فردی نمیتواند به ازدواج به عنوان کاسبی و کسب درآمد نگاه کند.
سوم اینکه ازدواج برای جوانان آسانتر میشود.
چهارم اینکه زوجین باور میکنند که اگر با تلاش هم چیزی به دست بیاورند بین هردونفر مشترک است.
در حال حاضر تا بی نهایت سکه برای تعیین مهریه مورد قبول قانون است. چون توافق زوجین بر قانون در این موضوع ارجحیت دارد. اما قانون گفته تا ۱۱۰ سکه فقط میتوان زوج را بازداشت کرد اما مازاد بر ۱۱۰ سکه حتا در صورت عدم پرداخت قابلیت جلب و بازداشت ندارد. اما اگر مالی از زوج پیدا شود که مازاد بر ۱۱۰ سکه ارزش داشته باشد، تا سقف توافق زوجین نسبت به مهریه قابل توقیف و فروش است.
اخیرا بحث شیوع کرونا درباره زندانیان مهریه موثر بوده و تا جایی که بنده اطلاع دارم به زندانیان مرخصی داده شده است. میزان اقساط هم از هر فرد تا فرد دیگر متفاوت و بسته به وضعیت مالی آن شخص است.
مطالبه مهریه در یکی دو سال اخیر بیشتر شده و بعضا خانمهایی هستند که قصد طلاق ندارند اما به لحاظ مالی قصد وصول مهریه را دارند. اما تعداد زیادی هم به مهریه به عنوان یک اهرم فشار جهت گرفتن رضایت زوج برای انجام طلاق توافقی نگاه میکنند.
در اکثر پروندهها سکه ، وجه نقد، گل و ملک بوده اما مهری هایی مبنی بر سفرهای سیاحتی یا بعضا انجام کار خیر هم وجود داشته است.
فقط پرداخت یک مهریه در سیرجان جالب بود که هزار و خردهای شاخه گل بود که زوج با وانت شاخههای گل را در دادگاه تحویل زوجه داد! نمونهاش هم در کرمان اتفاق افتاد که رسانهای شد.
مهریه یک زوج مسن هم بود که فقط یک جلد کلام الله مجید بود ولاغیر.
از آمار زندانیان مهریه سیرجان بیاطلاعم اما از پروندههای خودم بگویم. تقریبا ۸۰ درصدش در نهایت به توافق ختم میشود. مواردی هم منتهی به بازداشت شده که ستاد دیه در پرداخت قسمتیش کمک کرده و مابقی هم به اقساط پرداخت شده توسط زوج. اینکه مدت زیادی زندانی باشن خیلی کم و انگشت شمار است چه اینکه موکل خودم مرد باشد یا طرف مقابل موکلم.
زندان برداشته نشده. اگه برای مردی مهریه تقسیط بشود اما اقساطش را هم نپردازد. آن نوقت با درخواست زوجه بازداشت میشود.
در واقع مشکل اساسی، افزایش نرخ تورم و بال ارفتن قیمت سکه و همین طور اشتباه مردها در قبول مهریه زیاد و عرف جامعه است اما قانون هم میبایست همراه با تغییر شرایط اصلاح شود.
به نظر بنده صرف نظر از قانون ، عرف جامعه باید تغیر کند و زنان یاد بگیرند که از ابتدا متکی به تلاش خودشان باشند. واقعا هیچ دلیلی ندارد که یک زن به مهریه به عنوان پشتوانه زندگیش نگاه کند. این بدترین نوع وابستگی است. حقیقتا بنده معتقدم مهریه حق نیست و باید متناسب با جامعه کنونی جایگزینی برایش در نظر بگیریم تا زنان ما وابسته نباشند و مردان نیز به این وابستگی به عنوان یک نقطه ضعف نگاه نکنند. حقیقت زندگی مشترک تلاش دو نفره برای خوشبختی است و اگر واقعا خوشبختی وجود ندارد باید دوستانه متارکه کرد و مهریه هیچ ضمانتی برای حفظ زندگی نیست.
وکیل پایه یک دادگستری
محمد علی اعتمادی
موافق و مخالف بودن نسبی است. آن هم در جامعهای که ما زندگی میکنیم. از این نظر که شرایط و سطح زندگی در نقاط مختلف ایران متفاوت است که این مهم برمیگردد به شرایط اقتصادی و فرهنگی و از طرفی نگرش به این موضوع. به عبارتی اگر مقوله مهریه به عنوان انگیزه بخشیدن و حراست از عشق پدید آمده، فی مابین زوجین باشد میتوان مثبت انگاشت اما اگر به صرف ضمانت و یا پایبندی به آن نگاه کنیم بسیار نامتعارف است چرا که خاستگاه و تئوری ازدواج صرفا معنوی و بر اساس تعلقات قلبیست. بنابر این اهرم مهریه برای نگه داشتن طرف مقابل و حفظ آن و یا سودجویی مغایر ذات ازدواج است.
از طرفی مهریه در قانون ما ریشه مذهبی دارد. منتها اگر به صورت مدون همچون ملاحظه قانون برخی کشورها از جمله فرانسه که در راستای تعهدات قلبی طرفین، اساسنامه دارایی زوجین نیز مشخص میشود و طرفین ملزم به مراعات آن هستند، مهریه نیز دارای این لعاب بود نه تنها مفید بلکه مقام طرفین نیز از باب شائنیت محفوظ میماند.
البته در جامعه کنونی، مهریه برای برخی از زنان دست آویزیست برای اقدامات ایذایی و منفعت و برای بسیاری از بانوان تنها دلیل برای مهار زندگی و یا تسلیم زوج به طلاق.
حتا در دورانهای بسیار گذشته باب بوده که مرد هدیهای به پدر دختر میداده است که با تغییرات فرهنگی و تغییر سبک زندگی با رنگ و لعاب بهتری به شکل امروز بدون شک ببیند با شیوه امروزی یعنی استفاده مهریه به عنوان اهرم فشار جهت مجاب کردن مرد برای جدایی و از طرفی راههای گریز بسیار از جمله تقسیط مهریه و یا عدم دستور جلب نفسا مهریه فاقد ضمانت است.
اگر در شروط ضمن عقد نکاح مواردی ملاحظه میشد که حق طلاق را برای زنان مساعدتر میکرد تا در صورت تخلف طرف مقابل از این مشارکت قلبی و معنوی خروج از این توافق در موازات اساسنامه مالی برای خانمها هم لحاظ میشد، بدون تردید به مهریه دید مثبت تری میتوان داشت.
وکیل پایه یک دادگستری