کودکان کار مجازی
سمیرا سرچمی: این روزها کودکان کار به دو دستهی فقیر و ثروتمند تقسیم شدهاند. دستهی اول آنهاییاند که کارفرما برای کار به خیابانها و پارکها و آرامستان میفرستد تا پول در بیاورند، کمکهای مردم را بگیرند و فردا روز از نو روزی از نو. دستهی دوم اما لباس پارهپوره تنشان نیست، چهرهشان از سرما سرخ نشده و کفششان وصله ندارد! کارفرمای این دسته از کودکان مادر و پدرشان هستند که از اولین ساعتهای بعد از تولد فرزندشان پیجی در اینستاگرام ساختهاند. این پدر و مادرها از فرزندشان کار میکشند. چگونه؟
میگویند: بایست و لبخند بزن. نه، عکس خوب نشد، دوباره ژست بگیر. حالا این لباس را بپوش، آن کفشها را در بیاور و کفش دیگری بپوش. بازی کن تا من فیلم بگیرم. نقاشی کن و حواست به دوربین هم باشد چون میخواهم فیلم نقاشی کردنت را در اینستاگرام بگذارم. بعد از این مراکز خرید و تجارتی به ادمین این پیجها پیغام میدهند و سفارش تبلیغات میدهند و بدین ترتیب از هر کدام از ژستها و لبخندهای کودکشان پولهای میلیونی به جیب میزنند. به جز از اینکه این دغدغههای مجازی پدر و مادرهای کودکان سلبریتی شده، موجب ایجاد پدیده «کودکان کار مجازی» میشود و حق مسلم بازی آزادانه را از کودک میگیرد، این کار نقض حریم خصوصی کودک هم به شمار میآید. ورود همگانی به حریم خصوصی اتفاقیست که برای این کودکان میافتد و آیندهشان را با مشکلات مهمی مواجه میکند.
کودکانِ ناخواسته سلبریتی شده
به همین بهانه سراغ یلدا صدوقی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی رفتم تا نظر او را دربارهی پیامدهای چنین پدیدهای جویا شوم.
صدوقی به عنوان روانشناس کودک و نوجوان در این باره میگوید: «متاسفانه با ورود به فضای مجازی یکی از مواردی که بسیار با آن روبرو میشویم، عکس و فیلم کودکانیا که با اهداف گوناگون از جمله اهداف مالی، دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن و...، و اغلب توسط خانوادههایشان، در صفحات عمومی منتشر شده است.»
با او از نقشی میگویم که به کودک تحمیل شده و خودش آن را انتخاب نکرده و به این ترتیب تبدیل به یک سلبیریتی ناخواسته شده است. صدوقی در پاسخ میگوید: «تبلیغات، عکس و فیلمهایی از روزمرههای زندگی کودک، از لحظات خاص زندگیشان، شیرینکاریها یا اشتباهاتشان، خندهها و گریههایشان، و حتا از لحظات و کارهای خصوصیشان... مواردی که شاید کودک را در بزرگسالی شرمگین، منزوی یا عصبانی کند.
حتا بازیِ لایکها که صفحات مختلف برای بالا بردن فالوور و بازدید استوری و پست ترتیب میدهند و خانوادهها بدون آگاهی از پیامد این کار، برای دیده شدن و شاید رسیدن به جایزهای، در آن شرکت میکنند و پس از آن تلاش برای جذب لایک شروع میشود. بدتر از آن این است که خانوادهها در حضور کودک خود، پیگیر لایکها هستند و مقایسه کردن او با همسالانش!
غافل از اینکه دارند چه بر سر سلامت روان و ناخودآگاه کودک میآورند!
شکل گرفتن این تفکر در ناخودآگاه کودک که "میزان ارزشمندی او با تعداد لایکها ارتباط مستقیم دارد" اولین آسیب را به اعتماد به نفس و عزت نفس کودک وارد میکند. حس ارزشمندی او را پایین میآورد و به کودک احساس ضعیف بودن را تزریق میکند. اینکه این تفکر در کودک نهادینه شود که "او زمانی دوست داشته میشود که توسط دیگران مورد پسند قرار بگیرد و مهم نیست کاری که انجام میدهد درست است یا غلط؟ مهم این است که دیگران بپسندند و لایک کنند و با آن تفریح کنند!" کم کم او را به سمت اختلال شخصیت نمایشی سوق میدهد.
از سوی دیگر در مواردی که برای ثبت لحظات خاص یا حریم خصوصی کودک، شیرینکاریها، مسخرهبازیها، اشتباهات بامزه و... او را فیلم و عکس میگیریم و کودک را مدام در برابر دوربین قرار میدهیم، یعنی باید و نبایدهایی برایش تعیین میکنیم تا عکس و فیلم جذابتری داشته باشیم، در واقع داریم کودک را محدود میکنیم و این اجبار و محدودیت به آنها احساس ناخوشایندی میدهد و خشمی را در وجودشان تلنبار میکند که در زمانهای دیگر و در آینده بروز میکند.
حتا ممکن است بعد از بزرگ شدن او و دیدن این عکس و فیلمها که از حافظهها پاک نمیشوند، خشم او بابت نقض حریم خصوصیاش توسط والدین، بیشتر شده و نیز به خاطر آن عکس و فیلمها احساس خجالت و شرم کرده و دچار انزوای اجتماعی گردد.»
شاغل شدن زودهنگام کودکِ ما توسط خودمان فرصت زندگی کودکانه را از او میگیرد و نمیگذارد او بچگی کند. صدوقی نیز در تایید این نکته میگوید: «اما نکته دیگر این است که این عکس و فیلم گرفتنها و کارهای اجباری، جایگزین لحظات آزادی، شادی و از همه مهمتر بازی کودک میشوند و کودک مجبور به انجام کارهایی میشود که خودش انتخاب نکرده و تکرارشان برایش خسته کننده است. همچنین کودک احساس امنیت خود را نیز از دست میدهد و حتا در نوجوانی و جوانی هم همیشه احساس زیر نظر بودن دارد. میدانیم که اینها همه میتواند باعث ایجاد طرحوارههای ناسازگار زیادی در کودک بشود که سلامت روان و زندگی امن او در بزرگسالی را به مخاطره میاندازد.
همچنین از آنجایی که این بچهها همیشه مورد تایید و توجه قرار میگرفتند، خیلی از آنها ممکن است در آینده دچار اختلال شخصیت خودشیفته شوند و یا خیلی از آنها همانطور که بزرگ میشوند و از کودکی به نوجوانی و سپس جوانی میروند و شیرینی و جذابیت کودکیشان کم و کمتر میشود، میزان تایید و توجهی که میگیرند هم کم میشود و این در حالی است که آنها نیاز به توجهشان را به همان قوت با خود دارند اما دیگر پاسخی به این نیازشان داده نمیشود. در نتیجه با افزایش سن احساس طرد شدگی، سرخوردگی و خشم زیادی پیدا میکنند.»
این دانش آموختهی روانشناسی بالینی در پایان به پدر و مادرها توصیه میکند: «ما والدین باید حواسمان باشد که سالهای کودکی، زیربنای سلامت و شخصیت در حال شکلگیری کودکان است، زیر ظاهر جذاب و رویایی فضای مجازی، برای شهرت و درآمد، برای خوشگذرانی و دیده شدن، سلامت روان و امنیت او را نشانه نگیریم!»