به بهانه ماجرای زن بی خانمان سیرجانی در پارک و اعزامش به کرمان
آسیب زایی بیشتر فقر زنان
«سلام يه خانمي دوهفته هست که در فضاي سبز نبش خيابان ابوفاضل و ابوريحان داخل پارک تو چندتا کارتون زندگي ميکنه. خانم جووني هم هست. يک طناب بسته به درخت روش کارتون ريخته. واقعا ناراحت کننده است.» اين متن پيامي مردمي بود که چند روز پيش توسط سخنتازه همراه با عکسي از وضعيت اين زن منتشر شد و با اينکه مسوولان دلسوزي در بهزيستي و گلگهر و نيروي انتظامي پيگيري کرند اما موضوع به حل ريشهايتر نيازمند است زيرا دوباره بحث پيرامونِ نبودِ گرمخانهي زنان در سيرجان است که اين روزها باز در فضاي مجازي شدت پيدا کرده است. چنان که زن مورد نظر نيز با پيگيري مسوولان به کمپي در کرمان منتقل شد!
اين درحالي است کارتنخوابي نيز يکي از نشانههاي فقر است و طبق گفتهي کارشناسان آسيبهاي فقر مالي و فقر ناشي از آن يعني فقر فرهنگي بر جامعهي زنان بسيار بيشتر از مردان است. با اين وجود با وجود پيگيري رسانهها در همهي اين سالها، مسوولان سيرجان هنوز در اين زمينه قدمي براي ايجاد گرمخانه ويژهي قشر اصلي و آسيبپذيرتر فقر يعني زنان برنداشتهاند!
پيرامون بررسي آسيبپذيرتر بودن زنان از فقر به سراغ منير رنجبر کارشناس ارشد جامعهشناسي رفتيم تا با اين همشهري در همين باره گپي کوتاه بزنيم.
آيا زنان بيشتر از مردان در معرض فقر قرار دارند؟
بدون ترديد فقر و نابرابريهاي اقتصادي از زمرهي مهمترين معضلات جامعهي بشري است که چه بسا نقش مهمتري در ميان ديگر معضلات اجتماعي داشته باشد. فقر از بنياديترين مشکلات زندگي انسان است که با توجه به پيشرفت و توسعهي گستردهي زندگي، ميزان آن نه تنها کاسته نشده که طبق آمارهاي موجود درحال افزايش است. سهم نابرابر از ثروت و سهم بيشتر زنان در فقر مقياسي جهاني داشته تا جايي که انعکاس آن اينگونه است که امروز ميتوان از مقولهي زنانه شدن فقر صحبت کرد.
يعني حتا مقولهي همهگيري مثل فقر هم زنانه و مردانه دارد.
کمبود اطلاعات معتبر درباره فقر به زور عام و انواعش به طور خاص مثل فقر جنسي، هر نوع نتيجهگيري را دشوار ميسازد اما مساله فقر همچنان از سوي سازمانهاي بينالمللي و متخصصان توسعه مطرح ميشود.
تاکيد بر اينکه زنان 60 تا 70 درصد فقراي جهان را تشکيل ميدهند و احتمال فقر در ميان زنان افزايش يافته و بهتر است توجه برنامهريزان و سياست مداران کشورهاي در حال توسعه به اين موضوع جلب شود.
چه عواملي به زنانهتر شدن فقر منجر ميشود؟
عوامل بسياري به عنوان متغيرهاي زنانه شدن فقر مطرح شده است. مانند نابرابري در حقوق و آنچه زنان به عنوان شهروند بايد استحقاق برخورداري از آن را داشته باشند. نابرابري در قابليتها و در نتيجه نابرابري در فرصتها و پيامدهاي نابرابر سياستهاي تعديل ساختاري، زنانه شدن بخش غيررسمي اقتصاد و محروميتهاي زنان از امتيازهاي رسمي.
مسئله فقر زنان را با چه آسيبهايي مواجه ميکند؟
مهاجرتها و جنگها در از بين رفتن شبکهي حمايتهاي خانوادگي و مانند آن نه تنها به زنانه شدن فقر دامن زده است بلکه به پيوستن قشر خاصي از زنان يعني زنان سرپرست خانوار به گروه فقيرترين فقرا منجر شده است.
فقر زنانه، جامعه را به چه سمتي ميبرد؟
در ميان ديدگاههاي مختلفي که در زمينه فقر وجود دارد، فرهنگ فقر از مهمترين آنهاست که از نگاه انسانشناسي فقر را چنان يک فرهنگ مورد بررسي قرار ميدهد. اسکار لوييس با طرح نظريه فرهنگ فقر آن را در مجموعهاي از عقايد و ارزشها تعريف کرد. که از نسلي به نسل ديگر در ميان خانوادههاي فقير در حال انتقال است. شناخت فرهنگ فقر از آنجايي اهميت دارد که فرهنگ فقر به مرور زمان بر جامعهي فقير حاکم ميشود و از نسلي به نسل ديگر تداوم مييابد. فرهنگ فقر در صورتي که در جامعه و ذهنيت افراد جامعهي فقير ريشه بدواند حتا در کسب موفقيتهاي بيروني در رفع فقر مدتها به حيات خود ادامه داده و مانعي پايدار براي دستيابي به مراحل بالاتر توسعه، اقتصادي اجتماعي و فرهنگي است. در حالي که توسعه اقتصادي پايدار جهت کاهش دائمي فقر ضرورت دارد و کاهش مداوم فقر براي تضمين توسعه پايدار ضرورت دارد. اسکار لوئيس معتقد بود که مردم فقير داراي يک خرده فرهنگ با خصوصيات مشخص اقتصاري اجتماعي و ويژگيهاي شخصيتي خاص ميشوند. اين انسانشناس فقر و ويژگيهاي آن را نوعي خرده فرهنگ ميديد که به عنوان يک شيوه مشخص زندگي از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشوند. طبق اين نظر زماني که کودک خانواده هاي فقير به سن 6 يا 7 سالگي مي رسد، معمولا ارزش هاي اساسي و گرايش هاي رفتاري مهم خود را از هرده فرهنگ فقر دريافت کرده است.آن ها از نظر رواني نيز نسبت به شرايط و فرصت هاي جديدي که ممکن است در زندگي شان پيش بيايد ميل و اشتياقي از خود نشان نمي دهند. بر اساس تحقيقاتي که انجام شده است يکي از مهمترين تاثيرات فقر بر زندگي زنان به ويژه زنان سرپرست خانوار صورت گرفته است .
چه نوع تاثيراتي؟
مسئوليت گريزي، دريوزگي، مشارکت غريزي، آسيب پذيري اخلاقي، ازدواج از سر اجبار و مجدد يا از سر ناچاري و...