فردای‌کرمان - سیدمحمدعلی گلابزاده*: ...و بفرمایید تا استرها را زین کنند و کجاوه‌ها بر پشت اشترها برنهند و شتربان‌ها شال‌ها بر کمر بربندند... که مسافران دیار دارالامان، امان بریده، صف در صف در انتظارند!!
از روزی که جمعی از مردم کرمان با دیدن غول آهنین‌بال و شنیدن صدای غرّش طیاره بر فراز آسمان شهر، از ترس غش کردند، کمتر از صد سال می‌گذرد و شگفتا که امروز نیز از بس برای گرفتن یک بلیت هواپیما، به این در و آن در می‌زنند، باز هم غش کرده‌اند «هر دو غش کردند، اما این کجا و آن کجا»؟!
البته یکی از دلایل این کمبود را باید در رهگذر رحمت هواپیماداران و ارزان کردن بیش از حدّ بلیت، به‌ویژه در چهار پنج سال اخیر جست‌وجو کرد که آتش به مالشان زدند و چوب حراج آن را به صدا درآوردند و کار را به اینجا رساندند!! اصلاً نمی‌دانم یا بندۀ حقیر حالم خوب نیست یا آن‌ها که رسالت‌شان گشودن گره مشکلات است به خواب رفته‌اند! زیرا یک هفته است در انتظار تهیۀ یک بلیت، برای برگشت از تهران به کرمانم.
دیشب که پسرم ناامید از همه‌جا، برای نام‌نویسی در لیست انتظار به فرودگاه مهرآباد مراجعه کرده بود پشت شیشۀ اتاق نوبت‌دهی این نوشته را نصب کرده بودند که لیست انتظار تکمیل است؛ پرسیده بود برای فردا چطور؟ گفته بودند فردا هم 400 نفر در لیست ثبت‌نام کرده‌اند!! ما را بگو که هرجا می‌رسیدیم، با افتخار می‌گفتیم، خدا پدر و مادرش را بیامرزد که هواپیمایی ماهان را راه انداخت، تا امروز، بی‌هرگونه دردسر، ساعت 5 صبح به تهران بروی، کارهایت را انجام دهی و آخر شب به خانه برگردی و به کارهای روز بعدت برسی، حالا «بیا به خانۀ ما و ببین چه رنگین است»!
اینکه مدعی شدم، ما به قهقرا بر‌گشته‌ایم، گزافه نیست. همۀ کرمانی‌ها به یاد دارند در دهۀ شصت که هواپیمایی جمهوری اسلامی یکه‌تاز میدان بود، کسانی که قصد تهیۀ بلیط داشتند، گاه از ساعت چهار و پنج بامداد پشت در دفتر آن شرکت که - در خیابان شریعتی کنار کوچۀ گلبازخان قرار داشت  می‌ایستادند تا جزو نفرات اول باشند، شاید توفیق تهیۀ بلیط نصیب‌شان گردد.
به یاد دارم وضعیت آن‌قدر خراب بود که برخی مدیران‌کل نمی‌توانستند به جلسات و سمینارهای دعوت‌شده در تهران برسند. در آن زمان که مسئولیت دفتر اجتماعی استانداری را بر عهده داشتم موضوع را با استاندار وقت مطرح کردم و با دستور ایشان 4 سهمیه به استانداری اختصاص دادند، اما این اقدام بلای جان ما شد، چون هر روز شش هفت درخواست می‌رسید که تعیین اولویت‌ها و صدور این تعداد سهمیه کار دشواری بود، به همین دلیل به آقای استاندار عرض کردم بهتر است نام دفتر اجتماعی را «دفتر هواپیمایی و سهمیه‌بندی» بگذاریم چون این مسئله، وقت عمده‌ای از این دفتر را اشغال کرده است.
وضعیت موجود، تا سال 1372 ادامه داشت تا به همت سیدحسین مرعشی استاندار وقت کرمان، قرار داد خرید 6 فروند هواپیمای توپولف روسی با شخصی به نام «دکتر کامل» مشاور اقتصادی مبارک رئیس‌جمهور مصر ـ که به همین منظور به کرمان آمده بود ـ در فرودگاه بسته شد و با آمدن این هواپیماها، تا اندازۀ زیادی گره مشکلات گشوده شد و هرچه از آن زمان گذشت، با توسعۀ هواپیمایی ماهان و ورود هواپیماهای پهن‌پیکر و توجه ویژه به کرمان به‌عنوان خاستگاه اولیۀ این مجموعه همواره با رضایت کرمانی‌ها و مسافرانِ راهی این دیار روبه‌رو بودیم.
اما انگار، چشم شور حسودان کار خود را کرد و مدتی است این شرکت آسمان‌پیما چنان لنگ می‌زند که طنین صدای آزاردهندۀ آن در گوش هر کرمانی غوغایی به پا کرده است، آن‌طور که دیگر برای تهیۀ یک بلیط، پارتی‌های قدر و گره‌گشا هم کاری از دست‌شان برنمی‌آید.. بدیهی است خسارتی که از این نابسامانی و تنگنای موجود، به اقتصاد و سایر امور اجتماعی و تولیدی وارد می‌شود، ارزش آن را دارد که مسئولان محترم به فکر چاره برآیند و راه‌حلی برای آن بیابند، هر چند که گفته می‌شود این وضعیت، استثنائی، و ناشی از تعطیلات آخرین ماه تابستان است، اما از چند ماه پیش این وضعیت را ـ کم و بیش ـ شاهد بوده‌ایم.
*مدیرمرکز کرمان‌شناسی