سیرجان پر از مشکلات ترافیکی‌ست و مسوولان شهری، جز یک طرفه کردن خیابان راه حلی ندارند!

خلاقیت در شورای ترافیک موج می‌زند

اگر بگویند شهری به امان خدا رها شده، آنجا بدون شک سیرجان است. رانندگی‌های هرکی هرکی. توقف های بی جا درست میان معبر!
از طرفی یک ماه است شورای ترافیک اعلام کرده جدول‌های وسط خیابان ۱۷شهریور برداشته می‌شوند و این خیابان یک‌طرفه می‌شود اما هنوز خبری نیست!
دوربین‌های سر چهارراه‌ها انگار از فعالیت افتاده باشند که خیلی راحت جوانان سرمست با خودروشان دستی می‌کشند و حرکات خطرناکِ نمایشی اجرا می‌کنند.
چراغ زرد هم در سیرجان سال‌هست به این معنی تلقی شده که همه طرف‌های چهارراه می‌توانند برانند!
بنابراین گاز دادن سرچهارراه‌ها هنگام زردی چراغ و قفل شدن ترافیک به ویژه وقتی گروهی قصد مستقیم رفتن و گروهی دیگر نیت گردش به چپ دارند، از مشکلات اساسی و بزرگ گره کور ترافیکی در سیرجان است.
درحالی مسوولان ترافیکی منفعل هستند که مردم در شهر هرجا خواستند پارک می‌کنند و هرطور خواستند می‌رانند. نوعی هرج و مرج که در دانش سیاست به عنوان علم مدیریت جامعه به آن جنگ همه علیه همه می‌گویند.
هیچ راه حل فوری و آنی هم نیست جز اعمال جریمه سنگین در کوتاه مدت و در بلندمدت هزینه کردن مسوولان شهری برای کار فرهنگی از طریق رسانه‌های محلی تا برای ارتقای فرهنگ رانندگی مردم سیرجان بکوشند.
از سوی دیگر به نظر می‌رسد اقدامات پیشگیرانه و ابزاری برای کنترل عبور و مرور در سیرجان فراموش شده است.
بسیاری از این مشکلات ترافیکی سیرجان جدید نیست و مختص امسال و پارسال هم نیست. این مشکلات در عینی که کهنه کرده اما به خاطر تکراری شدن و عادی به نظر رسیدن، فکری هم به حال‌شان نمی‌شود!
حالا انگار سالیانی است که راهنمایی و رانندگی نیز تسلیم همین فرهنگ غلط رانندگی ما سیرجانی‌ها در چهارراه و پارک کردن‌های نابجامان در خیابان‌ها شده است.
در عمل دوربین‌های خیلی از تقاطع‌های پرتردد در سیرجان مثل چهارراه اشکذری و چهارراه قریب و چند چهارراه دیگر حکم لولوی سر جالیز را پیدا کرده‌اند.
ما در این سال‌ها عادت کرده‌ایم اسم پا گذاشتن روی گاز و رد شدن از چراغ زرد و قرمز چهارراه‌ها را بگذاریم دست‌فرمون. اسم پارک کردن‌های دوبله و سوبله را بگذاریم «کار واجب داشتن» حتا اگر دو قدم آن طرف‌تر از جایی که ما قصد پیاده شدن داریم هم جا برای پارک کردن خالی باشد! حتا اگر با وسط خیابان توقف کردن ما ترافیک سنگینی پشت سرمان ایجاد شود یا حتا اگر کسی که پیش از ما در گوشه‌ی خیابان پارک کرده، قصد رفتن داشته باشد و ما راهش را بسته باشیم. برای فرهنگِ شهری‌نشده و شخصیت خودخواهِ تک تک ما چه اهمیتی دارد، مزاحمت برای دیگری؟
عادت کرده‌ایم اسم راه ندادن به دیگری‌ئی که حق تقدم هم داشته را بگذاریم زرنگی و در این کار آن قدر افراط کنیم که حتا با دیدن یک مادر و بچه‌اش در دست در میانه‌ی خیابان هم باز ترجیح‌مان این باشد که پای‌مان را روی گاز فشار بدهیم.
حتا اگر بارها شاهد تصادفات سرچهارراه‌ها و دردسرهای مالی بعدی‌اش باشیم یا اخبار خسارت‌های جانیِ ناشی از رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی را شنیده باشیم ولی باز تو گویی نرود میخ آهنین در سنگ. باز هم انگار خیابان حیاط خانه‌ی شخصی‌مان باشد. هرجا خواستیم می‌رانیم، توقف می‌کنیم یا دستی می‌کشیم. هیچ کس هم نبوده به ما بگوید خرتان به چند است.
اما فرهنگ رانندگی مردم سیرجان ایراد دارد. درست است. اما عجالتاًً و در کوتاه مدت تا نظارت قانون نباشد، از تخلفات کاسته نمی‌شود. در بلندمدت اما باید این نقد را وارد کرد که در این اواخر راهنمایی و رانندگی سیرجان کِی با شورا و شهرداری جلسه‌ی هماهنگی گذاشته تا هم برای ایجاد چند پارکینگ عمومی و هم برای نهادینه کردن فرهنگ رانندگی در سیرجان، هم‌اندیشی شود؟

غده‌ی مدارس

مشکلات ترافیکی سیرجان خود به خود به خاطر رعایت نشدن مقررات راهنمایی و رانندگی در شهر ما کم نیستند اما این مشکلات در مواقع رفت و آمد دانش‌آموزان به مدارس صدچندان می‌شوند.
جدا از اینکه سابق بر این عمده دانش‌آموزان در مدارس نزدیک خانه خود ثبت نام می‌شدند و با پای پیاده یا دوچرخه راهی مدرسه بودند و اضافه بر آن برای باقی مینی‌بوس‌هایی بودند که به عنوان سرویس مدارس ایفای نقش می‌کردند ولی چندی است که دلایل مختلف دست به دست هم داده‌اند تا در زمان رفت و آمد دانش‌آموزان و اولیای مدارس شاهد گره کور ترافیکی در خیابان‌های سیرجان باشیم. افزایش جمعیت یک شهر مهاجرپذیر، آن فضای آشنا و امن روانی مردم شهر را از بین برد. با بزرگ شدن شهر کوچکی مثل سیرجان، دیگر کمتر پدر و مادری جرات می‌کند کودک پسر و دخترش را با پای پیاده یا با دوچرخه راهی مدرسه کند و عموم اولیای خانه ترجیح دهند خودشان شخصا با خودروی خود بچه‌هاشان را میان خانه و مدرسه جا به جا کنند.
رفته رفته رقابت ناسالم در نظام آموزش موجب شده که عمده اولیای خانه، فرزندان‌شان را در مدارس مجاور سکونت خود ثبت نام نکنند و دنبال مدرسه‌های خاصی باشند بدون توجه به میزان مسافت.
همزمان با این اتفاق از طرف دیگر اندک اندک مینی‌بوس‌های سابق فرسوده شدند و در کشور تحریم شده ما جایگزینی هم برای این ناوگان ایجاد نشد و تنها خودروهای سواری جای سرویس‌های مدرسه را گرفتند که طبیعتاً خود نه تنها برطرف کننده مشکل نیستند که خود بخشی از مشکل شده اند زیرا به حجم ترافیکی می افزایند.
همین موارد دست به دست هم داد تا ترافیک مدارس در سال های اخیر بیشتر از پیش شود.
وضع وقتی بدتر می‌شود که متوجه فرهنگ بد ما سیرجانی ها در پارک کردن خودرو هم باشیم. این بد پارک کردن ها را همه جا مثلا برای خرید کردن هم داریم اما در موقع تعطیلی مدارس همین فرهنگ بد، گوژی بالا گوژ ترافیک می شود. یعنی افراد ماشین‌شان را وسط خیابان متوقف می کنند و منتظر می مانند فرزندشان از مدرسه بیاید بیرون! حتا حاضر نیستند کمی آن طرف تر از مدرسه پارک کنند و پیاده شوند و بیایند توی پیاده رو منتظر فرزندشان بایستند؟
اما آیا این میان مسوولان شهر باید دست روی دست بگذارند و تنها نظاره گر این مشکلات ترافیکی باشند؟
پس این میان نقش آموزش و پرورش به عنوان نهاد مدعی آموزش و تربیت چیست؟ مدارس کدام آموزش اثرگذار را برای تشویق استفاده از وسایل نقلیه عمومی به دانش‌موزان می‌دهند و یا کدام جلسه اولیا و مربیان با حضور مسوولی از راهنمایی و رانندگی برای در میان گذاشتن این معضل برگزار شده است؟ یا مگر صدور یک ابلاغیه از سوی آموزش و پرورش و خطاب به مدارس در لزوم ثبت نام محله ای چقدر زحمت دارد؟
در محورها و چهاراه‌های پرتردد در مسیر مدرسه صرف حضور یک مامور راهنمایی و رانندگی بدون هیچ فعالیت خاصی و تنها نظاره‌گر بودن چرا وجود ندارد؟

خلاقیت مرده در شورای ترافیک

شورای ترافیک چرا تلاش نمی کند با تصمیمات قاطع تر و اثرگذارتری پا به گود حل چنین مشکلاتی بشود؟
آخر یک طرفه کردن خیابان‌ها و کوچه‌های منتهی به مدارس هم شد راه حل؟
شورای ترافیک چرا برای سرگشتگی عجیبی که مردم از انسداد خیابان‌های حفاری شده برای فاضلاب دچارش شده‌اند هیچ برنامه و فعالیتی از خود بروز نمی‌دهد؟ و نسبت به زمان‌سنجی اینکه چه خیابانی چه ماه و فصلی کنده کاری و زیر و رو شود و حتا از معرفی یک مسیر جایگزین هم دریغ شده است.
کدام پیشنهاد بهسازی و اصلاح هندسی معابر از طرف شورای ترافیک به شهرداری سیرجان داده شده و یا راه اندازی کدام مسیر دوچرخه به شهرداری پیشنهاد داده شده یا یا کدام اتوبوس خط واحد در محورهای شرق به غرب و شمال به جنوب و به عکس مختص دانش‌آموزان شهر ما مشخص گشته و به اطلاع مدارس و والدین گذاشته شده است؟
شیوه رانندگی و ترافیک در همه جای دنیا یکی از شاخصه‌های مهم برای رتبه بندی فرهنگ عمومی و حتا فرهنگ ملی هر کشور و شهری به حساب می آید.
اینکه رانندگان چقدر به حق تقدم عابران پیاده و خودروهای امدادی و پلیس اهمیت می‌دهند. خط کشی عابر پیاده تا چه اندازه روی کاهش سرعت خودروها تاثیر می گذارد و موارد متفاوتی مثل احترام به قوانین حتا در صورت خلوتی خیابان و چهارراه ها یا رانندگی نکردن در حالی که راننده ماده مخدری مصرف کرده و.. همه و همه در این شاخص مورد سنجش و ارزیابی قرار می‌گیرند.
مشکلات مشخص بومی سیرجان چیست و برای ارتقا فرهنگ درست رانندگی چه می توان کرد؟

مشخص کردن مسیر جایگزینی، نصب تابلویی، گماردن نیرویی برای راهنمایی مردم.
با حلوا حلوا گفتن که دهان شیرین نمی‌شود و هیچی هم درست نمی‌شود. فرهنگ با کار میدانی نهادینه می‌شود نه با پشت میز نشینی و ساعت کاری پر کردن و روزمرگی.
حالا خیابانی که تردد کمتری دارد، یک پارک دوبل به جایی برنمی‌خورد! این عین جمله‌ی رییس پیشین راهنمایی و رانندگی سیرجان بود.
همین یک جمله را اگر فرمول رانندگی کنیم و بخواهیم با آن پاسخ این سوال را بدهیم که چرا در سیرجان وضع فرهنگ رانندگی و رعایت قوانین آن برای مردم به این جای باریک و تاریک کشیده، جواب‌مان را گرفته‌ایم.
ماجرای همان ضرب‌المثل نمک است و نمک‌زدایی.
واقعیت این است که اگر کمی از لاک خودمان بیرون بیاییم و کمی از مرکز شهر به اطرافش هم دقت کنیم، متوجه می‌شویم که سیرجان خیلی وقت است از لحاظ رانندگی به حال خودش رها شده.
شاید خواننده‌ی این متن با خودش بگوید: «ای بابا حالا تو چه شهروندی هستی که دلت برای برگ جریمه تنگ شده؟»
راستش سال‌هاست که از کنار این طور حرف‌هایی هم ساده گذشته‌ایم و خندیده‌ایم. چون هیچگاه باور نداشته‌ایم که رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی در نهایتش نه به نفع دیگری که به نفع خود ماست. به نفع ما تک تک افراد جامعه.