گویی تبعیض آن قدری در این کشور عادی شده است که یک تیم فوتبال بانوان موفق کشوری و بومی سیرجان را تحمل نمی‌کنند اما برای تیم فوتبالی مردان با نتایج شکست‌آمیز و عمدتاً غیربومی که حتا نام سیرجان را هم یدک نمی‌کشد، بدون هیچ اعتراضی نسبت به دست‌آورد نداشتنش برای سیرجان، میلیاردی هزینه می‌شود و این جدای از میلیاردها تخلف در این حوزه است که به اسم مسوولیت اجتماعی معادن از جیب سیرجان و سیرجانی می‌رود!
خبر تاسف بار کنار کشیدن تیم‌ بانوان شهرداری سیرجان از رقابت‌های لیگ‌برتر بانوان کوثر موجی از بُهت و شوک را برای اهالی فوتبال مخصوصا بانوان فوتبالیست بومی سیرجان در بر داشت. مرضیه مومنی نایب رییس زنان هیات فوتبال اعلام کرد که این تیم منحل شده است و موانع قانونی را دلیل این امر عنوان کرده بود .
تیمی که با سال‌ها مشقت و تلاش و سختی با پتانسیل‌های بومی شهرستان به جایگاه‌های خوبی در کشور و حتی آسیا رسیده بود اما تحمل نشد! چرا؟

ریشه‌های تفکر مرتجعی که دنبال زدن تیم فوتبال بانوان شهرداری بود
در این چند سال و از پس موفقیت‌های بی‌شمار تیم فوتبال بانوان شهرداری سیرجان، دیده شد که برخی از رسانه‌ها اصل هزینه‌کرد شهرداری سیرجان برای این تیم فوتبال زنان را زیر سوال برده‌اند و می‌پرسیدند فایده‌اش چیست!؟
جالب است درحالی اصل چنین نیازی توسط تندروها انکار می‌شود که تیم فوتبال بانوان سیرجانی تاکنون افتخارات زیادی را نصیب سیرجان کرده‌ و پیروزی‌های پی در پی این تیم به بهتر شدن نام و آوازه‌ی شهرمان کمک زیادی نموده است.
جدای از اینکه اگر همین تیم شهرداری مربوط به مردان بود و مقام و افتخاری هم تاکنون نیاورده بود، چه بسا رسانه‌های مدعی هرگز چنین سوالی را مطرح نمی‌کردند و اصل وجود آن را منکر نمی‌شدند که گویی زنان به عنوان نیمی از جمعیت نیاز به ورزش و هیجان و رشد و پیشرفت ندارند و وجود چنین امکاناتی برای ورزش بانوان در سیرجان نقشی در سلامت تن و روان زنان سیرجانی ندارد!
بهانه چیست اما؟! اینکه باشگاه‌داری کار شهرداری نیست! انگار باشگاه‌داری کار معادن و کارخانه‌های خودروسازی و تراکتورسازی و ذوب آهن و فولاد هست!
کافی بود این دوستان تنها یک جست‌وجوی ساده در گوگل بکنند تا متوجه شوند که اکثر شهرداری‌های شهرهای کشور باشگاه ورزشی دارند. از تهران تا همدان و آستارا و...
باشگاه‌هایی در رشته‌های ورزشی مختلف و گاه در حیطه‌ی مردان و گاه زنان.
چرا نوبت که به شهر سیرجان و شهرداری‌اش می‌رسد و برای عرصه‌ی ورزش زنان، یکباره یادمان می‌افتد که اصل ورود شهرداری‌ها را به ورزش و باشگاه‌داری زیر سوال ببریم؟
بهتر بود شهرداری سیرجان اعتنایی به این حرف‌ها نکند و به افتخاراتی فکر کند که در این سال‌ها این تیم برای شهرداری سیرجان آورد، آن هم درست بعد از مخابره‌ی اخبار فساد مالی  که چند سال پیش، از شهرداری سیرجان در کل کشور مخابره شد و آبروی سیرجان و شهرداری‌اش را برد، پس از آن این تیم فوتبال بانوان شهرداری بود که آب رفته را به جو برگرداند.
بنابراین جا داشت شهردار محترم و مجموعه شورا و شهرداری سیرجان در حمایت خود از بانوان ورزشکاری که برای سیرجان خوش‌نامی آورده‌اند کوتاه نیاید و دلسرد نشود.
نوک پیکان فشارها بیرون زد  
حالا گویا نامه‌ای از مراجع عالی رسیده که طی آن شهرداری حق استفاده از بودجه برای تیم شهرداری را ندارد و تنها راه، یافتن اسپانسر است. شهرداری هم مدعی شده که اسپانسری نیافته و حال، یا باید تیم منحل گردد یا امتیاز آن واگذار گردد و در این میان، تنها مشتری، باشگاه گل‌گهر است و این انتخاب، هرچند نام تیم را تغییر خواهد داد اما موجب حفظ تیم در سیرجان خواهد بود.
به روایت «طاران سیرجان» این مسایل در حالی مطرح می‌شد که شهرداری برای تیم‌داری در فصل جدید، بودجه‌ای مصوب کرده که شورا تایید و کمیته انطباق نیز پذیرفته است.
گرچه گویا چندی پیش حسن خدامی پور رییس وقت شورای شهر سیرجان اعلام کرده بود: شهرداری مطابق قانون نمی‌تواند از طریق درآمدهایی نظیر عوارض، هزینه تیم فوتبال شهرداری را تامین نماید؛ بلکه باید دنبال جذب اسپانسر باشد. همانند آنچه برای شهرداری بم اتفاق افتاد و این تیم به خاتون بم تغییر نام داد و امتیازش را شهرداری بم واگذار کرد. اما در میان انبوه موافقان، حمزه صادقی به عنوان تنها مخالف، چند ایراد مهم از این اتفاق گرفت. او هرچند بر شایستگی و امکانات گل‌گهر مهر تایید زد اما در عین حال معتقد بود که اولاً، نامه ارسالی مسبوق به سابقه است و الزام‌آور نیست و ثانیاً در صورت اجبار، شهرداری می‌توانست برای تیمی که عنوان قهرمانی ایران و نایب‌قهرمانی آسیا را یدک می‌کشد، اسپانسر بیابد اما به موقع و به اندازه تلاش نکرده است.
گرچه در این میان امیدواری‌ها به این است که طبق توصیه شخص ایمان عتیقی مدیرعامل محبوب گل‌گهر در راستای عمل به مسوولیت اجتماعی، تیم فوتبال شهرداری سیرجان توسط گل‌‎گهر خریداری شده و در باشگاه فرهنگی-ورزشی گل‌گهر جذب و هضم شود ولی با توجه به رویکرد باشگاه گل‌گهر در آوردن بازیکنان غیربومی و پول‌پاشی‌های بی‌مورد، آیا انتقال باشگاه شهرداری به باشگاه گل‌گهر و تغییر نام آن موجب کنار گذاشته شدن استعدادهای سیرجانی نخواهد بود؟ و آیا موجب نمی‌شود عنوان سیرجانی یک تیم صاحب برند و موفق نیز با تغییر نام به حاشیه برود؟