جمعه, 06 مهر 1403
 

شماره 807 مورخ 4 مهر 1403

سیدعلی میرافضلی شاعر کوتاه سرا و پژوهشگر شعر کوتاه و رباعی‌ است و متولد رفسنجان. او از شاعران برجسته‏ی شعر کوتاه به‌شمار می‌رود. میرافضلی پدیدآورنده شانزده کتاب و یکصد مقاله ادبی است که بیشترین پژوهش‌هایش را در زمینه رباعی و شعر کوتاه انجام داده و در حوزه تصحیح دیوان شاعران قدیمی نیز فعالیت داشته‌است. اما تازه‌ترین پژوهش میرافضلی کشف رباعی جدیدی از خیام است. کشفی که موجب می‌شود این پژوهشگر جدی شعر کوتاه ایرانی را جدی‌تر از جدی بگیریم و دنبال کنیم زیرا به مرحله‌ای از سلوک در تحقیق ادبی و تاریخی رسیده که بتوان گفت انگار تناسخی از خود خیام است در عصر ما! کتاب رباعیات خیام اثر سید علی میرافضلی در در دو دفتر نوشته شده، متنی قابل اعتماد از رباعیات خیام و دیگر خیامانه‌های تاریخ رباعی فارسی به دست مخاطبان می دهد. دفتر اول، به انتخاب رباعیات خیام از منابع کهن پرداخته شده است: معیار اول، شناسایی منابع کهن، ارزیابی و دسته‌بندی آن‌ها و به‌کارگیری اصل تواتر و تکرار رباعیّات منسوب به خیام در ‌آن‌هاست. معیار دوم، شناسایی گویندگان واقعی رباعیاتی است که طی سالیان متمادی به نام خیام مشهور شده است. و معیار سوم، داشتن قافیه‌های چهارگانه است. دفتر دوم را نویسنده به منتخبی از خیّامانه‌های پارسی، در محدودۀ زمانی قرن پنجم تا اوایل قرن هفتم هجری، اختصاص داده است. در این بخش، ۵۸ رباعی خیامانه نقل شده است. به بهانه‌ی رباعی کشف شده‌ی نو با او گپ و گفتی انجام داده ام که در ادامه می‌خوانید:
 چه شد این رباعی پیدا شد؟ توضیحات خبر پیدا شدن رباعی از چرا و چگونه‌ی آن کم بود! از این نسخه‌ی خطی موجود در ترکیه بیشتر بگویید.
قبل از هرچیز باید بگویم که منابع رباعیات خیّام دو دسته‌اند: مجموعه رباعیات فراهم آمده در قرن نهم هجری و بعد از آن که حدود ۳۵۰ سال با مرگ خیام فاصله دارند. قدیمی‌ترین آن‌ها در سال ۸۶۵ ق کتابت شده است و الآن در کتابخانۀ بادلیان آکسفورد نگهداری می‌شود. دستۀ دوم، متونی هستند که ما آن‌ها را «منابع کهن» می‌نامیم. منظور از منابع کهن، آثار مکتوبی است که در آن‌ها به رباعیات خیام استناد شده است یا گزیده‌ای از رباعیات او را آورده‌اند. مانند کتب تاریخی، متون تصوف، متون کلامی و فلسفی، جُنگ‌ها و سفینه‌های شعر، یادداشت‌های پراکنده در اوراق سفید اول و آخر دستنویس‌های کهن.
بنده در کتاب «رباعیات خیام در منابع کهن» (تهران، ۱۳۸۱ش) ۲۸ منبع کهن را معرفی کرده‌ام. قدیمی‌ترین این منابع در اواخر قرن ششم تألیف شده و رساله‌ای است از امام فخر رازی که به یکی از رباعیات خیام استناد کرده. در کتاب «رباعیات خیّام و خیّامانه‌های پارسی (تهران، ۱۳۹۹) تعداد منابع کهن به ۳۵ منبع رسیده. بعد از چاپ کتاب اخیر، یکی از پژوهشگران به نام آقای محسن شریفی صحی در یک نسخۀ خطی متعلق به قرن هشتم یک رباعی نویافته پیدا کرد. خود من بعد از آن کتاب، در یک سفینۀ دیگر از اوایل قرن هشتم رباعی دیگری پیدا کردم که نویافته محسوب می‌شود و آن را فروردین ماه سال ۱۴۰۰ شمسی در مقاله‌ای عرضه داشتم. اکنون تعداد منابع کهن به ۴۲ منبع افزایش یافته است. ارزش و اهمیت منابع کهن در این است که فاصلۀ کمتری با زمان خیّام دارند و بعضی از آن‌ها را آدم‌های سرشناسی مثل فخر رازی و عطاملک جوینی روایت کرده‌اند. ضمن اینکه، اصالت آن‌ها کمتر دستخوش سلایق دیگران شده است و روایت‌های مطمئن‌تری عرضه می‌دارند.
 با این مقدمۀ نسبتاً طولانی بپردازید به داستان رباعی نویافته؟
اخیراً یکی از دوستان پژوهشگر من به نام حسین کیا هنگام وارسی یک نسخۀ عربی متعلّق به کتابخانۀ بشیرآقای ترکیه که در سال ۶۵۲ ق کتابت شده ، متوجه دو قطعه شعر شد که در برگ عنوان نسخه (که به اصطلاح نسخه‌شناسان «پشت کتاب» نامیده می‌شود) به اسم خیّام درج شده است. آقای حسین کیا چون از علاقۀ من به تاریخ رباعی فارسی و منابع کهن رباعیات خیّام خبر داشت، مرا از وجود این نسخه و اشعار آن مطلع کرد و تصویر آن را برایم فرستاد. با اینکه نسخه به زبان عربی است، دارندۀ آن، فردی فارسی‌زبان بوده و در حاشیۀ بعضی صفحات و صفحۀ نخست آن، چند شعر فارسی نوشته است. یکی از قطعات خیام، به عربی است که در نزهةالارواح شهرزوری هم به اسم خیام آمده. یک رباعی هم دارد که برای من تازگی داشت و قبلاَ در منابع کهن و مجموعه‌های شعر آن را ندیده‌ بودم. تاریخ کتابت این نسخه، همان‌طور که گفتم سال ۶۵۲ ق است. اما معلوم نیست که یادداشت پشت نسخه در چه تاریخی نوشته شده. ولی معمولش این است که بیشتر یادداشت‌های ادبی را در همان حوالی کتابت نسخه می‌نوشتند. حتی گاهی خود کاتب، بعد از کتابت نسخه، شعرهایی را که دوست داشت، در اول و آخر نسخه کتابت می‌کرد. حدس من این است که این دو شعر خیّام هم در همان قرن هفتم هجری نوشته شده باشد. رباعی خیام، این است:
ای بنده بر امر نافذت آهن و موم
منقاد تو را طبایع و چرخ و نجوم
این نکته نمی‌شود کسی را معلوم
ظلم از تو روا نیّ و جهانی مظلوم
من این منبع و دو شعر آن را در یادداشتی در صفحۀ تلگرامی «چهارخطی» معرفی کردم. بعد از آن، یکی از مخاطبان فهیم چهارخطی، به من یادآور شد که رباعی مورد اشاره، در نیمۀ اول قرن نهم در یک مجموعۀ خطی دیگر که در سال ۸۲۶ ق در کرمان گردآوری و «بیاض کرمان» نامگذاری شده، به اسم خیام آمده و نویافته محسوب نمی‌شود. با این همه، با توجه به اینکه تاریخ نسخۀ کتابخانۀ بشیرآقای ترکیه حدود ۱۸۰ سال قبل‌تر از «بیاض کرمان» است و قدمت بیشتری دارد، همچنان در مبحث منابع کهن رباعیات خیام، واجد ارزش و اهمیت است. چهارقافیه‌ای بودن رباعی، لحن اعتراضی آن و وجود آن در یک منبع کهن و تأیید انتساب در منبع دیگر، ما را به این نظر هدایت می‌کند که ما با یک رباعی اصیل خیّامی مواجهیم.
 از آنجا که نوشته‌ی نسخه‌ی خطی کمی مبهم و با بی دقتی در نقطه گذاری همراه بود، برای خوانش آن به مشکل روبرو نشدید؟ یا بر اساس نسخه‌ی بیاض کرمان به خوانش صحیح و دقیقش رسیدید؟آیا این رباعی کامل شده طبق نسخه بیاض کرمان است؟
نسخۀ خطی ترکیه به دلیل فرسودگی یا آسیب، نقصی در خواندن یک کلمۀ رباعی در مصراع چهارم ایجاد کرده بود و من مجبور شدم به جای کلمۀ خوانده نشده، سه نقطه بگذارم:
ظلم از تو روا نیّ و ... مظلوم
بعداً یکی از خوانندگان کانال پیغام گذاشت که این کلمه احتمالاً «جهانی» است. من خودم هم کمابیش همین حدس را داشتم، ولی از آن مطمئن نبودم. این حدس مخاطبان کانال را در زیر یادداشت خودم آوردم. بعداً که معلوم شد رباعی در یک نسخۀ خطی دیگر هم وجود دارد، فهمیدیم که حدس مخاطب ما درست بوده است.
  به عنوان یک پژوهشگر شعر کوتاه، شاید خبر استقبال ژاپنی‌ها از ترجمه رباعیات خیام را شنیده باشید. ‌با توجه به سنت هایکو سرایی در خود ژاپن، دلیل این استقبال از خیام در ژاپن را کوتاهی شعر او می‌دانید یا مضمون فلسفی شعر او؟
ترجمۀ رباعیات خیام طبق گزارشی که سال‌ها پیش آقای هاشم رجب‌زاده در مجلۀ کلک داده‌اند، در ژاپن سابقه‌ای دیرین (بیش از یک قرن) دارد و عمدتاً متکی به ترجمۀ فیتزجرالد است. معدودی نیز از متن فارسی به ژاپنی برگردانده شده. دقیق نمی‌شود گفت که سنت هایکونویسی در این امر دخیل بوده یا نه. چون در ممالکی که چنین سنتی وجود ندارد یا وجه بارز ادبیات آن‌ها نیست (منظور کوته‌سرایی است) نیز رباعیات خیام مورد استقبال قرار گرفته است. می‌توان گفت ژاپنی‌هایی که با انواع شعر کوتاه آشنایی دارند، قطعاً همدلی بیشتری با رباعیات خیام خواهند داشت.
 پس از کتاب اخیرتان، با کشف این رباعی، فصل تازه‌ای از همان کتاب در همین حوزه در دست تالیف ندارید که مثلا بخواهید کتاب قبلی را تکمیل کنید؟
یافته‌های جدید، در بنیان‌های نظری کتاب «رباعیات خیّام و خیامانه‌های پارسی» تغییری ایجاد نمی‌کند. ولی بعضی اطلاعات آن باید بر اساس این یافته‌ها روزآمد شود. امیدوارم در آیندۀ نزدیک این امر تحقق یابد. به نظرم این رباعی نویافته را با توجه به ویژگی‌هایی که دارد می‌توان در بخش رباعیات اصلی جای داد و تعداد آن‌ها را به ۲۱ رباعی رساند.

ضمیمه این شماره