گزارش سخنتازه از مشکل ادامه تحصیل بچههایی که گوشی هوشمند ندارند
رنجی به نام اندروید!
10هزار دانشآموز سیرجانی از تحصیل وانمانند
سمیرا سرچمی
«باز آمد بوی ماه مدرسه/بوی بازیهای راه مدرسه» دیگر به یک ترانهی غریب تبدیل شده است که گویی به خاطرات سالهای خیلی دورمان پیوسته. ماه مهری که با یک کوله پشتی، چند دفتر و خودکار بیک سر و تهش به هم میآمد و باقیاش بازی بود و مشق و املا. حالا اما ماه مهر زنگش که به صدا درآید، دیگر نه راه مدرسهای هست و نه شور و حالی. دانشآموزان گوشی به دست حاضری میزنند و آنها که ندارند عطای خواندن درس را به لقایش میبخشند و برای همیشه غیبت میخورند.
زن دستفروشی میکند. لنگ و لیف و کیسه حمام میفروشد و در پمپ بنزین مشغول کار است. او میگوید: «کارش سخت است. اینکه باید هی التماس کنم تا بخرند و هی رانندهها از ترس کرونا شیشه را بدهند بالا. گاهی حتا یک دونه هم نمیفروشم و دست از پا درازتر برمیگردم به خونه. سه تا بچه دارم که دوتایشان مدرسهای هستند. هر دو را به کار گرفتهام که بتونیم خرج خونه را بدهیم. یکیشان کفش واکس میزند و آن یکی شاگردی میکند.»
میپرسم بچههایت برای آموزش مجازی مشکل ندارند؟
«سال قبل از همسایهمان گوشی قرض گرفتم تا درسشان عقب نیفتد. گوشی را پس دادیم. امسال را حیرانیم دوباره. آن یکی پسرم که شاگرد یک مغازه است، میگوید درس نمیخونم. ارزشش رو نداره به کسی التماس کنیم تا بهمان گوشی قرض بده.»
یکی دیگر از همشهریان به نام زهرا در یک خانهی به قول خودش «اعیونی» خدمتکار بوده. او میگوید: «این همه سال برایشان کلفتی کردم. حتا برایشان نان میپختم. شیرینی درست میکردم. ترشی مینداختم. همه کارها را تنهایی به دوشم میکشیدم. چون حقوق نسبتاً خوبی عایدم میشد و گاهی خوراکی و غذا هم میتونستم ببرم خونه.کرونا که اومد و وضعیت بحرانی شد. خانم خانه زنگ زد و گفت که دیگر نرم اونجا. گفت تو زیاد رفت و آمد میکنی. ممکنه ناقل باشی و به ما هم بدی. به همین راحتی کارم رو از دست دادم و نتونستم کاری پیدا بکنم.» زهرا هم تنها دغدغهی این روزهایش بچه مدرسهایاش است که گوشی ندارد و عاشق درس.
بیگوشیها به مدرسه میروند
اکبر محیاپور رییس آموزش و پرورش سیرجان میگوید: «ده هزار دانشآموز در سیرجان به گوشی اندروید دسترسی ندارند و ما سعی میکنیم اگر کمی اوضاع و شرایط مربوط به کرونا بهبود یافت برایشان کلاسهای حضوری و رفع اشکال بگذاریم. در کلاسهایی با دو شیفت صبح و عصر.» از او میپرسم آیا آموزش و پرورش توانسته برای این چالش راه حلی بیاندیشد تا از خطر ترک تحصیل بچهها جلوگیری کند؟ به عنوان مثال برایشان وامی در نظر بگیرد؟
«ببینید وام در حیطهی وظایف ما نیست. ضمن اینکه خانوادهی این بچهها از قشر فقیر و آسیبپذیر جامعه هستند که به راحتی کسی برای وام ضامنشان نمیشود. ما سال پیش برای دریافت گوشی اندروید از سوی خیرین فراخوان دادیم اما فقط پنجاه و دوتا گوشی آورده شد.» او میگوید: «مورد ترک تحصیل نداشتیم اما باید پذیرفت که حتا اگر ترک تحصیل هم نکردند، آموزش خوبی دریافت نکردهاند. ما یکی از برنامههامون این هست که به صورت موردی مشخص کنیم که کدام دانشآموز به گوشی دسترسی دارد و کدام خیر و بعد برایشان کلاس حضوری برگزار کنیم.»
وظیفه دولت
حسین فتحیزاده مدرس دانشگاه در رشتهی اقتصاد در باره این مشکل میگوید: «یکی از مهمترین وظایف دولتها، توزیع درآمدهاست. با توجه به کاهش تجارت بینالملل به علت تحریم و کرونا، درآمد ارزی کشور به شدت کم شده است و فروش نفت شدیدن کاهش یافته و کسری بودجه دولت افزایش پیدا کرده است. اقتصاد کوپنی، فقط یک مسکن است و در کوتاه مدت برای توزیع کالاها، یکی از راهکارهاست که جامعه دچار فقر غذایی نشود و همهی افراد بتوانند از حداقل معیشت برخوردار گردند وگرنه در دنیای واقعی هیچ چیز بهتر از یک بازار رقابت نیست که در آن افراد بتوانند بصورت آزادانه دست به انتخاب بزنند. تا نیاز خود را برآورده کنند. زیرا دخالت دولتها در بازار فقط باعث کاهش کارایی بازار و عدم تخصیص بهینه میگردد. چه در تخصیص ارز باشد و چه در تخصیص مواد غذایی و دارو و اما متاسفانه کشور ما با سه بحران روبرو است؛ اول مدیریت غیر علمی در مسائل اقتصادی، دوم تحریمها و سوم کرونا. به عنوان مثال بحث آموزش مجازی در سنین پایین از بازدهی خوبی برخوردار نیست زیرا آموزش مجازی بیشتر به صورت یک طرفه صورت میگیرد و دانشآموز سایر مهارتهای اجتماعی را فقط با کنش و واکنش ارتباطی با دیگران در محیط آموزشی یاد میگیرد و از سوی دیگر یک معلم نمیتواند ببیند که دانشآموزش آیا مطلب را یاد گرفته است یا نه؟»
فتحیزاده به موضوع وسایل اموزشی یا همان گوشی ، تبلت یا لبتاب برای آموزش اشاره میکند است که: «متاسفانه این مورد برای خانوارهای فقیر، بار مالی سنگینی ایجاد کرده است. این خانوادهها هم تعداد فرزند بیشتری دارند و هم اینکه دسترسی کمتری به اینترنت ارزان دارند.»
همین مساله از دید این کارشناس اقتصادی باعث میشود که زمینه ترک تحصیل دانشآموزان خانوادههای تهیدست فراهم که خود موجب تبعات اجتماعی در آینده است.
فتحیزاده به مسئلهی دادن وام به خانوادهها برای تهیهی گوشی برای فرزندانشان اشاره میکند و چنین طرحی را کاربردی نمیداند: «با توجه به قیمت گوشیها و مشکل پرداخت اقساط در کنار بیکاریِ ناشی از تحریمها و کرونا و مشکلات اداری برای دریافت وام، این راه حل هم گره ای از مشکل خانوادههای فقیر باز نمیکند.»
اما با توجه به وظیفهی دولت برای فراهم کردن شرایط تحصیل رایگانِ درج شده در قانون اساسی، فتحیزاده پیشنهاد میدهد: «از طریق شبکههای تلویزیونی به بچهها آموزش بدهند.»
گوشیهای نذری
موسسه خیریه قاصدک که فعالیتش را از سال ۹۳ آغاز کرده است. یک انجمن است متشکل از دههی هفتادیها. اعضایی که دغدغهی همشهریانشان را داشتند و با نذر یکی از دوستانشان که موادغذایی و بهداشتی بوده این ایده در ذهنشان شکل میگیرد که نذورات افراد خیر را در بین همشهریان نیازمند پخش کنند. آنها جایی نوشته بودند که با توجه به آغاز سال تحصیلی جدید برای بچهها، نیازمند گوشی اندروید هستند تا بتوانند در کلاسهای مجازی شرکت کنند و از درس عقب نیفتند. برای همین اگر کسی گوشی اندروید دست دوم در خانه دارد در اختیار این موسسه قرار دهد. این موضوع بهانهای شد تا با مدیر قاصدک دربارهی این موسسه و فعالیتهایش گفتوگو کنیم. مهینالسادات حسینی از شرایط بچههایی میگوید که به خاطر نداشتن گوشی ترک تحصیل کردهاند: «مثلاًً پسری که کلاس دهم بوده و اهل شریفآباد. او گوشی اندروید نداشته و دوستانش هم گوشیشان را دستش نمیدادند. مجبور بوده از روی دست آنها نگاه کند و درس را یاد نمیگرفته. یا مثلاًً دختری که پدرش فوت کرده بوده، برادرش بیمار بوده و مادرش در بازار دستفروش. او به دلیل کرونا بیکار میشود و دختر که کلاس دوم بود و به شدت عاشق درس خواندن اما به خاطر نداشتن گوشی در آستانهی افتادن قرار میگیرد و اعضای موسسه قاصدک برایش یک گوشی دست دوم پیدا میکنند و به دستش میرسانند. اما دیر شد و آموزش درستی ندید و متاسفانه امسال را نمیتواند پاس کند.»
حسینی در ادامهی چالشهایی که در راه تحصیل بچهها در این شرایط وجود دارد، میگوید: «در واقع مشکلات بچهها خیلی بیشتر شده. این در حالیست که هیچ فکر و راهکاری برایش اندیشیده نشده. آموزشها سختتر شده، بیشتر والدین این بچهها بیسواد هستند و هیچ وقت از گوشی استفاده نکردهاند که بتوانند بچهها را همراهی کنند. نداشتن گوشی، هزینهی بالای اینترنت، هزینهی ثبتنامها و موارد بسیار دیگر.»
او نگران است که: «اگر کلاسها تشکیل شود مشکلات بیشتر میشود. نداشتن ماسک، مواد ضدعفونی، تهیه فرم لباس، سرویس مدرسه و..» چرا که بیشتر سرپرستان این خانوادهها کارگر خانهها بودند که در شرایط کرونا کارشان به صفر رسیده و مشکلات خانوادگی و تغذیهای هم در میان آنها بیداد میکند.
خواهشی که او دارد: «از دوستانی که در ایام محرم نذریهای زیادی داشتند الان با توجه به آغاز سال تحصیلی جدید بخش دیگری از نذرهایشان را به این خانوادهها و بچههایشان اختصاص دهند. نبود گوشی واقعا مشکل بزرگی بود و هست که هیچ فکری در موردش نشده و با گرانی ناگهانی هم همراه شد که واقعا در توان ما نبود برای همه تهیه کنیم. از اعضای گروهمان هرکس که گوشی داشت و لازم نداشت یا میتوانست دوباره تهیه کند تعداد محدودی جمع کردیم و در اختیار بچهها گذاشتیم. تعدادی از معلمها هم بودند که گوشی خودشان را دادند که البته بعداز امتحانها پس گرفتند. متاسفانه به دلیل شرایط کرونا نمیتوانستیم برای آموزش به صورت حضوری کمکشان کنیم.»
موسسه خیریه قاصدک تحت عنوان گروه قاصدک متشکل از کمتر از ١٠ جوان مهرورز با هدف حمایت از کودکان بیمار و بیسرپرست یا بدسرپرست تحت نظارت بهزیستی شروع به فعالیت کرده است.
حسینی میافزاید: «واقعاً تامین نیازهای کودکان تحت حمایت انجمن هم به لحاظ مالی و هم بعد روانی این موضوع برایمان خیلی اهمیت داشته. تا جای ممکن ما خودمان را دوست و همراه خانوادهها معرفی میکنیم. اجازهی ارتباط مستقیم نمیدهیم و وقتی بدانیم که ممکن است فرزند خانواده تحت فشار قرار بگیرد به خصوص زمانی که اسباب بازی، دوچرخه و غذاهای خاص تهیه میکنیم، هدفمان فخر فروشی و دیده شدن نبوده اما الان به دلیل شرایط مالی دوست داریم اعضای خیریه بیشتر شوند تا بتوانیم بچههای بیشتری را شاد کنیم.»