کفهی زغال سیرجان
سمیرا سرچمی: «لئو سلام
من یک نقشهبردار به نام ابوالفضل هستم
امروز اینجا ایستاده در زیر این آسمان آرام، مشرف به این دشتهای پهناور به خاطر کسی است که تلاشهای زیادی را در طول این سالیان متمادی برای سربلندی تیم محبوبمان انجام داد و سختیهای زیادی را به جان خرید.
البته جهان اهمیت چندانی نخواهد داد که ما در اینجا چیکار کردیم، اما آنچه تو انجام دادی را هرگز نمیتواند به فراموشی بسپارد. تو حالا تبدیل به اسطوره شدهای، خیلی بیشتر از آن حدی که تلاشهای ناچیز امروز ما اندکی از آن بکاهد یا به آن بیفزاید.
لئو بقول شکسپیر: وطن آدمی را در هیچ نقشه جغرافیایی، نشانی نمیتوان یافت، وطن آدمی در قلب همه کسانی است که دوستش دارند!
امروز من صورت شما را بر روی زمین پیاده خواهم کرد. صورت شما كتابیست كه مردم میتوانند از آن ابهت، شجاعت و فاداری را بخوانند.
به خاطر این همه هوادار، هوادارانی حتا از دل کویر
لئو در خانه بمان.»
اینها مقدمهی اقدامیست در کفهنمک سیرجان که باعث واکنش زیادی از سمت دوستداران محیط زیست شده است.
نظر عبدالرضا کوهپایه فعال محیط زیست را در این باره پرسیدیم. به گفتهی او هنرهای محیطی یک تعریف مشخص دارد و این کار کاملا تخریب محیط بکر کفه به حساب میآید.
کوهپایه میگوید: «تاریخچه هنر محیطی به انسانهای نخستین میرسد که شروع به نقاشی روی در و دیوار غارها کردند. نقش و نگار حک کردن و از رویاها و خواستههاشان گفتند اما از اوایل قرن بیستم با توجه به عبور از دوره انقلاب صنعتی و دور شدن آدمها از طبیعت و ویرانسازی آن، هنر محیطی تبدیل شد به تلاشی برای آگاهسازی مردم تا رابطه بیننده با طبیعت و محیط اطرافش را بهبود ببخشد و از طریق آن، آدمها را متوجه مسائل محیط زیستی اطرافش کند و نهایتا منجر به احیای طبیعت آسیب دیده بشود.
برای رسیدن به این مهم خالق اثر فقط حق دارد با جابه جا کردن چندتا عنصر طبیعی، اضافه کردن و یا كاستن عنصری از عناصر طبیعت، یک اثر جدیدی را از محیط اطراف خلق و ارائه کند جوری که طبیعت هیچ آسیبی نبیند و به راحتی طبیعت به شکل سابقش برگردد مگر در محیطهای شهری و انسانی.
هنر محیطی مثلا لب دریا روی شنها انجام میشود و با هر جزر و مد آن اثر از بین میرود و تنها عکس و ویدئوی آن پخش و آگاهیرسانی میشود.»
اما این فعال محیط زیست تاکید دارد که این کاری که در کفه نمک سیرجان -با این رنج بارندگی بسیار کم- انجام شده تا مدتها چهره بکر آنجا را تخریب کرده است و نمونه بارز تخریب طبیعته به شمار میآید.
کوهپایه این کار را با نمونهی دیگری در جزیره هرمز مقایسه میکند: «دقیقا با همون کار احمقانهای که در جزیره هرمز با عنوان بزرگترین فرش خاکی جهان برابری میکند. در هرمز هر سال اون جماعت رکورد خودشون رو میشکستند و طبیعت بیشتری نابود میشد تا نهایتا با اعتراض ماها جمع شد.»
به باور این فعال محیط زیست: رواج کارهای این چنینی برای طبیعت خطرناک است زیرا فتح بابی میشود که از این به بعد هرکس برای شهرت برود و بخشی از طبیعت را تخریب کند.
پاسکاریِ مسوولان
از حافظی (رییس اداره ارشاد) پرسیدم چرا برای این کار مجوز دادند و دلیلشان چه بوده؟ او پاسخ میدهد که از ایشان خواستم تا صدور مجوز هنریشان منوط به اخذ مجوز از اداره میراث فرهنگی و اداره محیط زیست باشد که در همین رابطه میراث مجوز داده بودند. مجوز اداره ارشاد فقط به خاطر کار هنری بود.»
به سراغ رسولیان (رییس اداره محیط زیست) میروم. او نیز توضیح میدهد: «مجوز نامبرده با شرط پاکسازی کامل منطقه از ضایعات زغال صادر گردیده است.»
از بخت خوش، باران آمد
اما در نهایت به سراغ بانی این کار یعنی ابولفضل صادقی میروم. همان کسی که این طرح را پیاده کرده است. نظر او البته این بود: «خوشبختانه از شانس خوب ما همین حالا هم که من دارم این پیام را مینویسم بارندگی داشتیم و دو بار دیگه هم در روزهای قبل داشتیم.
ببینید بنده برای خلق این طرح، کل زغالی که به کار بردم به پنج کیلوگرم هم نمیرسد. بله پنج کیلوگرمی که خیلی هامون موقع جوجه زدن در دل و دامان طبیعت بیش از این مقدار را رها کرده و میکنیم.