رونق پسته، روغن فتیله اقتصاد سیرجان
میگویند چراغ بیروغن فتیلهاش خشک میسوزد. پسته برای روشن ماندن چراغ اقتصاد سیرجان حکم همین روغن را دارد.
ایران همواره از نظر تولید و صادرات پسته در جهان رتبه اول را به خود اختصاص داده بود، اما بعد از حضور آمریکا در بازار این محصول، سهم ایران در بازارهای جهانی رفتهرفته تنزل پیدا کرد. به طوری که سهم کشور از بازار جهانی این محصول از لحاظ ارزش از 58 درصد در سال 2000 به 31 درصد در سال 2008 کاهش یافت که این امر از تضعیف به مرور جایگاه ایران در بازارهای بینالمللی این محصول، روایت داشت. تحریمها، افت کیفیت پسته ایران، رقابتیتر شدن بازار جهانی آن به خاطر ورود کشورهای دیگری که طبیعت خشک دارند و در نهایت کاهش کمی میزان تولید خود ایران و نقش آن بر کاهش صادرات پسته از جمله موارد برشمرده برای روزهای بد بازار جهانی پستهی ایران بوده است.
در ایران به جز دامغان و سمنان و رفسنجان که به تولید محصول پسته مشهورند. سیرجان نیز یکی دیگر از قطبهای پسته است. مطالعه موردی مشکل تولید این محصول در سیرجان میتواند کمکی برای شناخت چرایی افول ایران در بازار جهانی باشد.
نگاهی به تاریخچه پسته در سیرجان
سیرجانیها درخت پسته را همان بنه کوهی میدانند که به مدد پرورش و اصلاح نژاد از طریق امکان بقای دانهدرشتترها تبدیل به یک درخت دیگر شده است و این کار را را برای نخستین بار به پیشینیان و نیاکان خودشان منتسب میدانند که بعید هم نیست زیرا خود بنه هم در کوهستانهای اطراف سیرجان فراوان است و هم در فرهنگ خوراکها و غذاهای سنتی جا دارد و هنوز هم قاتق بنه مشهور است و حتا در برخی خانهها و رستورانها تولید و مصرف میشود. این گونه شد که بنههای درشتتر رفته رفته در کشاورزی مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. پسته آن قدر برای شهری مثل سیرجان مهم است که یک سال بدون آن هم سال خوبی برای سیرجان و سیرجانی نیست چه برسد به سالهای بیپسته. چه خوب که امسال سال بیپسته نبود و تا باد چنین بادا.
پسته حتا در ادبیات شفاهی قدیم و مکتوب جدید سیرجان نیز نمود و بروز دارد و در شعر شاعران رخ نشان داده است مثل آن دوبیتی مشهور «دراز کردم دو دست ور شاخ پسته» و...
حتا سال در سیرجان به دو فصل قبل پستهها و بعد پستهها تقسیم میشود! (از مقولهی قبل از میلاد و پس از آن.)
اگر بخواهیم از نقش پستهی برشته و زغال مرغوب این درخت در محفلهای شبانهی سیرجانیها یاد کنیم که دیگر نور علا نور میشود و ناگزیریم از ذکر تاثیر پسته بر تاریخ این مرز و بوم نیز یادی کنیم که آوردهاند نادرشاه از خطهی سیرجان میگذشت که پسری حاضر جواب سر راهش سبز شد و پسرک برای شاهِ لشکرکش آیهی «انا فتحنا» خواند و شاه بسیار از این فال نیکو سرخوش گشت و خلعت و پاداش به پسرک سیرجانی داد. وزیر شاه نیز هوش و زیرکی پسرک را متاثر از خوردن پسته دانست.
موانع تولید پسته سیرجان در سالهای اخیر
پس از چند سال فاجعهای که از پی بارش بیموقع تگرگ یا سرمازدگی برای اقتصاد پسته به عنوان یک محصول محوری در سیرجان رقم خورد، بالاخره امسال این محصول مهم و رونق بخش کسب وکار شهر ما از مهلکهی سرمازدگی رست و حالا باغداران خوشحالند. اما تنها باغداران نیستند که از دولتی سر محصول پسته به نوایی میرسند. همهی شهر جان میگیرد. نه فقط کارگران باغها و خوشهچینها، ترمینالهای ضبط و فراوری پسته، باربریها و وانتیها و کامیونها از این اتفاق سود خود را میبرند بلکه به جرات میتوان گفت دیگر عرصههای کسب و کار در سیرجان نیز رونق میگیرد. از فروشگاههای محصولات کشاورزی تا ابزار فروشیها و تعمیرگاههای انواع ماشینآلات. حتا بازار خرید و فروش دیگر کالاها نیز از برکت پسته رونق میگیرند مثل بازار زمین و مسکن که از رکود بیرون میآید یا بازار گوشی و خودرو که همیشه از برکت انتشار نقدینگی در سالهای پرمحصول در سیرجان داغ میشوند و شهر پر میشود از خودروهای نو با سرنشینانی که هر کدام یک گوشی گرانقیمت در دست گرفتهاند.
حتا گردشگری و تجارت کالاهای دیگر در سیرجان نیز از پسته قوام میگیرد. پای تجار تهرانی و بازرگانان خارجی که برای خرید انبوه پسته به سیرجان باز میشود، دیگر محصولات سنتی شهر ما هم بینصیب نمیمانند. گلیم هم در کنار پسته رخی مینمایاند و هتلها و مهمانسراها برو بیایی پیدا میکنند.
راهکارهای رفع موانع
این همه در گرو یک محصول بودن خودش از معایب اقتصادهای تکمحصولیست ولی چه میتوان کرد که کف دست کشاورزی ما با وجود داشتن بادام و اندکی گل محمدی و مثقالی زعفران، موی دیگری برای کندن ندارد و واقعا اگر نبودند معادن که با اقتصادشان تنور گرمی کنند برای کسب و کار سیرجان، ما با هر سرمازدگی بیش از پیش عزادار زار و زندگیمان میشدیم و به معنای واقعی کلمه به روز سیاه مینشستیم. جای خوشحالی دارد که امسال را از این عزا رستیم ولی به قولی میگویند این بار جستی ملخک... بد هم نبود اگر باغداران ما به جای تکیهی هرساله به احتمال و بخت و اقبال، دنبال راههای علمی و عملی میرفتند که با این آفت هرسالهی سرمازدگی مقابله کنند. از تجارب شهرها و کشورهای دیگر بیاموزند و از نظر کارشناسی مهندسان مرتبط با گرایش باغ و پسته بهرهی بیشتری میبردند.
تهدید دیگری که اقتصاد پستهمحور ما را تحت شعاع خود قرار میدهد همان خشکسالی و پیشرفت آب شور در چاههاست. گرچه پسته با آب شور سازش دارد ولی دیگر نه به آن شوری شور. بد نیست کشاورزان و مالکان برای آینده خودشان هم که شده فکری برای مدیریت مصرف آب باغهای خود کنند و فقط دولت دنبال تهسر گیری آنها برای حذف روشهای غرقابی و سنتی نباشد بلکه کشاورزان خود پیشگام باشند و به خاطر آیندهی اقتصادی خود و خانواده و فرزندان و شهرشان همگی دنبال این باشند چطور مصرف آب چاهشان را کمتر کنند و ذخایرشان را بیشتر. گاهی با استفاده از روشها و فناوریهای نوین و گاهی حتا با کلکهایی مثل آبیاری شبانه یا حتا پوشال پاشی در مسیر جوها برای کاهش میزان تبخیر آب.