گپی با دو نوازنده دورهگرد در سیرجان؛
ای یـار جانـی، جـانِ جهـانی
"سر راه کنار برید یارم آمد ای یار جانی، جانِ جهانی" این ترانهی محلی را دیروز یک خوانندهی دورهگرد با گویش محلی خاص خود در خیابانهای سیرجان میخواند و به همراه دوست نوازندهاش میگذشت.
موسیقی گذری و خیابانی در جهان پیشینهی زیادی دارد. به ویژه در ایران که از دوران باستان و دست کم از زمان بهرام گور رایج شده و هست. اگرچه دورههای اوج و فرود داشته است. سیرجان هم از این قضیه مستثنا نیست. از نوازندگان دهل و سرنا و سنتور که از قدیم در سیرجان وجود داشته و هنوز هم گاه گاه سر چهارراهها و به مناسبتهای مختلف حضور دارند و با نوازندگی در مکانهای عمومی هم برای مردم شادی و آرامشی هدیه میآورند و هم کسب روزی میکنند.
روز گذشته اما یک پدیدهی در نوع خود تازه در این زمینه میزبان سیرجان بود. دو نوازندهی دورهگرد که یکی تار محلی مینواخت و همراهش ویلوننوازی میکرد در کنار خواندن ترانههای محلی شمالی.
آنها را به دفتر سخنتازه دعوت کردیم و گپ کوتاهی زدیم.
اهل کجای ایران هستید؟
استان مازنداران. شهرستان محمودآباد.
چهرهتان بیشتر به جنوبیها میخورد!
بس که زیر تابش آفتابیم.
نام و نام خانوادگیتان؟
من حسین علیزاده هستم نوازنده ویلون.
من هم فردین رمضانی هستم نوازنده تار محلی.
این که سهتار است!
شکلش بله اما مثل سازِ تار از استخوان شتر در دستهاش استفاده شده و در محل ما به این ساز هم تار میگوییم.
شغل اصلیتان همین است؟
نه حسین کشاورز است و من کابینتساز. در فصلی که شغلمان در محمودآباد مازندران بازاری ندارد، به شهرهای دیگر میرویم و موسیقی خیابانی اجرا میکنیم.
چرا همین کار را در شهر خودتان نمیکنید؟
آنجا این کار را بد میدانند و محیط کوچک است و همه ما را میشناسند. شهرهای دیگر میرویم که ناشناس باشیم.
یعنی هنوز از این طور تفکرات پوسیده هست؟!
نه که به کل بد بدانند. آنجا در مجالس عروسی و جشن هم اجرا میکنیم. در خیابان نواختن را خوب نمیدانند. ایران هنوز این طور است. ما در سفری که به ترکیه و همین طور سلیمانیهی عراق داشتیم، احترام بیشتری به این شغل میگذاشتند و مردم با روی بازتری استقبال از ما و موسیقیمان میکردند.
چرا در شهرتان اجرای مجلسی نمیروید.
حالا به دلایلی مثل مد شدن موسیقیهای جدید و همین طور اقتصاد کوچک شهرمان مراجعه به ما برای اجرا در مجالس کم شده.
چند سالهاید؟ زن و بچه هم دارید؟
فردین سی سال سن دارد و من چهل سال. زن و بچه هم داریم.
با خودتان به سیرجان میآورید؟
نه. در همان محمودآباد مازنداران میمانند.
چرا سیرجان را برای نوازندگیِ دورهگرد انتخاب کردهاید؟
خیلی از شهرها میرویم. تبریز، ارومیه، کردستان و...
سیرجان هم شهر ثروتمندی است خب.
رفتار مردم با شما چطور است؟ استقبال میکنند؟
مردم خوبی هستند سیرجانیها. حمایت میکنند. فیلم میگیرند. قدر هنر موسیقی را میدانند. خرجی زن و بچه را اینجا درمیآوریم. مخارج زندگی زیاد و گران شده.
فیلمتان را فضای مجازی منتشر کنند، همشهریهایتان نمیبینند؟
کم پیش میآید که مازندارانی ویدیوی سیرجانی را ببیند. گاهی به چشمشان بخورد و ببیند هم در این حد اشکال ندارد. ما خودمان هم پیج اینستا داریم و فیلم نواختن و خواندنمان را گاهی منتشر میکنیم.
شغل آبا و اجدادیتان است؟
نه.
موسیقی را شفاهی و در خانواده به طور موروثی یاد گرفتید؟
نه. علاقه داشتیم و خودمان دنبال کردیم.
در سیرجان مشکل اقامت ندارید؟
یک دوست چندین ساله به نام احمدآقا داریم که هروقت به سیرجان میآییم، ایشان به ما محل اقامت میدهد.
چه وقتهایی به سیرجان میآیید؟
معمولا سالی دو بار. یک بار شب عید نوروز و یک بار هم در اردیبهشت.
درآمد خوبی دارد؟
به عنوان شغل دوم بله. کمک حالمان است. شهر خودمان شهر ثروتمندی نیست و مخارج زندگی کمرشکن شده. باید بیاییم و اجرا کنیم تا خرجی زن و بچه را در بیاوریم. الان که آمدیم مصاحبه هم یک وقت و یک درآمدی بود که از دست دادیم.
شماره 786 مورخ 29 فروردین 1403