گفتگوی سخن تازه با دختر ترنس در سیرجان؛
همه در مدرسه از من دوری میکردند
میگوید از بچگی لباسهایش پسرانه بوده و به انتخاب خودش پسرانه میپوشیده و دوست نداشته مثل بقیهی دخترها موهایش را بلند بگذارد: "از هفت سالگی که وارد مدرسه شدم، دیدم نمیتونم با دخترها کنار بیام. کارهام پسرانه بود. اخلاق و رفتارهام پسرونه بود. دنیام و بازیهام همه پسرونه بود."
او از کوچکی محیط شهری که در آن زندگی میکنیم، میگوید و اینکه در هوای فرهنگ این جامعه که در آن زندگی میکنیم، بچهها از او دوری میکردهاند: " باهام نمیگشتن. همیشه تنها بودم. کلاس پنجم که کمی بزرگتر شده بودم با مشاور مدرسهمون حرف زدم. گفتم من فرق دارم با بقیهی دختربچهها. اون موقع چیزی نمیدونستند دز این مسائل و طبیعتا نمیتونستن راهنمایی کنن و کمکی بدن."
با همین شرایط او پا به دوران راهنمایی گذاشت: " وارد راهنمایی که شدم، اوضاع بدتر شد. بردنم پیش روانشناس بهداشت. باهاش درمیون گذاشتم. بردنم روانپزشک و بهم قرص داد. خوب نشدم. "
و همچنان زندگی نوجوانی نیز در انزوا: "دخترها باهام نمیگشتن و فکر میکردن دوجنسهام. درحالی که ترنس فرق داره با دوجنسه.
ترتس یعنی در جملهی یک جنس هستی، اما گرایش داری به اینکه جنسیت دیگهای داشته باشی و بخوای جنسیتت رو عوض کنی. ولی با همون پیشداوریها سال اول و دوم دبیرستان کمی سختم بود. همکلاسیهام فکر میکردن دوجنسهام. دوری میکردن ازم. بعد ناچار شدم برای بچه های مدرسه توضیح بدم که دو جنسه با گرایش به تغییر جنسیت فرق داره. دو جنسه یعنی کسی که دچار بحران هویت جنسی هست و اندام جنسی و تمایل جتسی بینابین و در نوسانی دارد درحالی که ترنس میداند که این چیزی که هست را نمیخواهد و میخواهد جنس مخالف باشد "
و اما به جز مشکل نبود جامعهپذیری، مشکل خانوادهپذیری هم وجود داشته و اعضای خانواده با چنین موضوعی کنار نمیآمدهاند: "دیپلم که گرفتم با خانوادهم در میان گذاشتم. یه کم سختشون بود. واکتشها تعجب بود و دعوا. کنار نمیان خانوادهها توی ایران با این موضوع. توی همهی خانوادههایی که یک عضو ترنس دارند، از این دعواها هست. باید صبوری کنی. اعتماد به نفس داشته باشی و بازم صبر مهمه."
و حالا تازه بعد از این همه سال سختی: "خانوادهم تازه شش ماهه کنار اومدن با این موضوع. اونم بعد رفتن به پیش کلی مشاور و روانشناس و تشون دادن فیلم مستند بهشون.
پدرم قبول کرد. روان درمانی تمام شده. درخواست دادگاه دادیم. کمیسیون چهار پزشک دیگه نظر آخر پزشکی رو میدن که مثلن یه حس زودگذر نباشه و من واقعن ترنس باشم. بعد قاضی مجوز عمل صادر میکنه."
او دربارهی این عمل به سخنتازه میگوید: تخلیه سینه و رحم و اندام جنسی در این عمل اتفاق میافتد و دز روده خود فرد برای ایجاد اندام جنسی جدید استفاده میکنند."
به نظر این دختر همشهری که برای دریافت حکم پسر شدن و عمل جراحیاش منتظر نهایی شدن طی مراحل پروندهاش است؛ " فرهنگ ایران با این مساله کنار نمیان. حتا دیدم دوستشون رو کتک میزنن سر این گرایش ولی من کوتاه نیومدم."
او قاطعانه خودش را پسر میداند" لباسام و کارهام توی جمع دخترونه نیست. اینکه دوست داری ریش بذاری و حسی که داری نسبت به دختره نه با پسر."
شرع و قانون چه میگویند؟
گویا در ایران سالانه حدود ۲۷۰ نفر تغییر جنسیت میدهند.از میان آنها ۵۶ درصد خواهان تغییر به جنس مؤنث و ۴۴ درصد قصد دارند به مرد تبدیل شوند. با این حال جامعهی ما هنوز با این مساله کنار نیامده است.اما مراجع شیعه در باب این مساله بروزتر از فرهنگ عرفی مردم ایران بودهاند. برای مثال مراجع دینی مذهب تشیع و به ویژه شخص امام خمینی، به کسانی که به لحاظ پزشکی و روانشناختی نیاز به تغییر جنسیت شان محرز شده باشد این اجازه را با دو شرط داده شده است:
بیماری ترانس سکچوال، واقعی و قطعی باشد؛ بنابراین افرادی که بیماری آنان مشکوک است، مجاز به این تغییر نیستند و اینکه تغییر باید به صورت کامل صورت بگیرد؛ یعنی به طور مثال زن پس از تغییر جنسیت کاملا به یک مرد تبدیل شود و برعکس، تا احکام و قوانینی که در شرع برای زنان یا مردان ذکر شده است در مورد آنان قابل اجرا باشد.
به همین نسبت حقوق در کشور ما نیز از فقه شیعه تاثیر پذیرفته و دربارهی تغیر جتسیت مواد قانونییی در نظر گرفته است. قانونگذار سعی کرده اکثر مسائل حقوقیئی که در صورت تغییر جنسیت پیش میآید را پیشبینی کرده باشد و برای آن ساز و کار و تبصره و ماده مشخص نماید. مسائلی مثل حق حضانت فرزند در صورت تغییر جنسیت پدر یا مادر و مباحث سهم ارث و پایان خدمت و اشتغال و غیره که طرح همگی آنها در این مجال ممکن نیست اما مطالعهی ریز به ریز آن برای فردی که قصد تغییر جتسبت دارد و اطرافیانش از این جهت مفید است که هم به عواقب و مزایایی حقوقی ایت کار اشراف بیشتری پیدا میکنند و هم روان اطرافیان آرام می گیرد و با مساله راحتتر کنار میآیند زیرا میبینند که اولا قانون این مشکل را به رسمیت شناخته و دوم اینکه قانونگذار برای این حل مشکل دستورها و باید و نبایدهایی صادر کرده است.
شماره 786 مورخ 29 فروردین 1403