نگاهی حقوقی به فرهنگ نامتعارف دوبههمزنی بعد از عقد؛
تماسِ ناشناسِ حرفوحدیثساز
فقط دو ماه از زمان عقدشان میگذرد اما آن هیجان و انرژی روز اول فروکش کرده، گویی بیست سال است که زن و شوهرند و حالا برایِ هم تکراری شدهاند! زن میگوید شماره تماسش را که روی گوشیام میبینم دلم نمیخواهد جواب بدهم. از اینکه مورد بازخواست و سوال و جواب قرار بگیرم فراریام. دلم میخواهد چند ماهی نه صدایش را بشنوم و نه ببینمش... اصلا کاش میتوانستم چمدانم را ببندم و بروم یک جایِ دور تا سرم از این همه حرف و حدیث رها شود. افسانه، همسرش را از بین چند خواستگار انتخاب کرده و میگوید او تنها کسی بود که با همهی معیارها و ملاکهایی که برای همسر آیندهام در نظر گرفته بودم شباهت داشت. احساس خوشبختی میکردم تا اینکه تماسهای مشکوک به همسرم و خانوادهاش رابطهی ما را دچار تنش و چالش کرد. تماسهایی که محتوای همهشان حرف نامربوط و داستانهای ساختگی دربارهی دوران مجردیام بود. اینکه با فلانی بودهام و بهمان کار را کردهام. یک مشت دروغ که شاید ریشه در حسادت و بدجنسی کسی نسبت به ازدواج من داشته باشد.
او میگوید قبل از ازدواج خواستگار زیاد داشتم و بعد از مدت کم آشنایی ردشان میکردم. اما حالا همین موضوع تبدیل شده به حرف و حدیث و آن قدر این تماسها تکرار شد تا رابطهی ما خراب شود. افسانه معتقد است: "همین که همسرم این تماسها را جدی میگیرد و سعی میکند با سوال و جواب از من راست و دروغش را پیدا کند، عصبانیام میکند. برای همین دلم میخواهد کلا جدا شوم، چون اعتمادی وجود ندارد. "
در حالی که افسانه از ماجرای ازدواجش حرف میزند. دوستش که در دفتر یک وکیل منشیست حرفهای افسانه را تایید میکند و میگوید این که تماسهای اینچنینی روابط را خراب بکند از موارد پر تکراریست که در دفترشان شاهدش بوده. به گفتهی او جالب است که ابتدای شیوع کرونا و قرنطینههای طولانی مدت این قضیه زیاد اتفاق افتاده و بسیاری از زن و شوهرها مجبور شدند زمان زیادی را با هم بگذرانند. جر و بحث که اتفاق میافتاد از تماسهای ابتدای ازدواجشان که پنهانش کرده بودند، میگفتند و شدت دعوا کارشان را به دفتر وکیل میکشاند و یا مواردی داشتیم که تازه عقد کرده بودند اما یک کلاغ چهل کلاغ و تماسهای مشکوک رابطهشان را به هم زده بود و تا پای طلاق رفتند.
اینکه عدهای بعد از شنیدن خبر ازدواج دختر یا پسر فامیل و آشنا گوشی را بر دارند و تا بتوانند برای یکیشان حرف و حدیث ببافند، تبدیل به سنتی دیرینه در سیرجان شده که به نظر میرسد هنوز هم طرفدار دارد. البته این جریان در مورد عروس و خانوادهی عروس بیشتر اتفاق میافتد و معمولا این عروس است که قربانی حرفهایی میشود که واقعیت ندارند.در همین باره با فاطمه گلپایگانی وکیل پایه۱ دادگستری گفتوگویی انجام دادیم.
پروندههای مربوط به اختلافات زن و شوهری ناشی از حرف و حدیث در سیرجان زیادند؟
بله از این موارد زیاد بوده که پروندهی طلاقشان تشکیل و حکم صادر شد و دیگر خبر ندارم دفترخانه رفتهاند یا نه.
چرا این مساله اغلب در مورد زنها اتفاق میافتد و در بیشتر موارد هم مردها تحت تاثیر قرار میگیرند؟ و به نظر شما چطوری باید برای پیشگیری از تخریبهای عامدانه در روابط تازه شکل گرفته، فرهنگسازی کرد؟
به هر حال فرهنگ و آموزشهایی مطرح شده در جامعه ایرانی بی تاثیر نیست. اینکه زن در کشور ما دارای محدودیت های بیشتری هست و روابط اجتماعی محدود تری دارد و به قول معروف دختر هرچی آفتاب مهتاب ندیده تر باشد بیشتر اهل زندگیست!! درسته که سالهای اخیر این محدودیتها کمتر شده اما بازهم در بسیاری از خانوادهها وجود دارد.
این به اصطلاح دو به هم زنی در امر ازدواج بیشتر در جوامع و شهرهای کوچک اتفاق میافتد؟
مقایسه دقیقتر را باید از مراکز مشاوره و یا شعب دادگاه خانوده پرسید ولی به نظر بنده با کوچک شدن شهر و یا روستا چون آشنایی افراد با هم بیشتر است، امکان حادث شدن اتفاقات این چنینی هم به مراتب بیشتر میشود.
نگفتید که چطور میشود در این زمینه فرهنگسازی کرد؟
مسلما آموزشهایی که در خانوادهها و مدارس داده میشود، بیشترین تاثیر را دارد و اینکه انسانها یاد بگیرند که اتفاقات زندگی هر شخص به خودش ربط دارد و در ثانی زوجین در زمان انتخاب همسرشان تحقیقات کامل را انجام داده و با آگاهی و شناخت کامل نسبت به طرف مقابلشان اقدام به ازدواج کنند تا بر فرض اگر موضوعی هم در زندگی یک شخص وجود داشته با اختیار خود نسبت به رد یا پذیرش آن موضوع از همان ابتدا تصمیم بگیرند. نه اینکه بعد از ازدواج و بر اساس شنیدهها که گاهی هم درست نبوده، موجبات از هم پاشیدگی زندگی مشترک بشوند و اجازه دهند دیگرانی ناشناس زندگی مشترکی که تازه شکل گرفته را با انگیزهها و کینههای شخصیشان و شایعهتراشی خراب کند. البته به نظرم در بسیاری از خانواده ها این فرهنگسازی انجام شده و بسیاری افراد جوان را میبینیم که با گذشته و اتفاقات قبلی زندگی طرف مقابلشان کاری ندارند.
از منظر حقوقی و قانونی برای چنین اتفاقاتی چه پیش بینی صورت گرفته؟ آیا همین که مرد بر اساسِ حرف و حدیث یا تلفنی مشکوک به همسرش شک کند، میتواند بهانهای برای طلاق باشد؟
در قانون ایران مرد برای طلاق حتا نیاز به بهانه هم ندارد!! چه برسد به اینکه آن بهانه موجه یا غیر موجه باشد . یعنی طبق قانون و شرع میتواند با پرداخت حقوق مالی زن اقدام به طلاق کند. ولی خب باید واقعیت را در نظر بگیریم. وجود حرف و حدیث موجب ایجاد سردی در روابط زناشویی میشود. علی الخصوص اگر قرائنی هم مبنی بر صحت حرفهای اطرافیان هم وجود داشته باشد. در واقع مسائل اینچنینی قبل از هرچیز موجبی برای طلاق عاطفی زوجین می شود (و چه بسا این از دید عرف هم موجه باشد) ولیکن در قانون این مسائل دلیلی برای طلاق نیست. یعنی همانطور که گفته شد، مرد الزامی به ارائه دلیل جهت انجام امر طلاق ندارد.
در مورد زن چطور؟ یعنی اگر همین حرف و حدیث درباره شوهر گفته شود، آیا زن میتواند به عنوان دلیل در دادگاه مطرح کند؟
زن هم اگر بخواهد ادعایی این چنینی را موجبی برای طلاق ارائه دهد، پذیرفته نمیشود. مگر اینکه در موارد خاص و موجب حکم دادگاه ابتدائا زن صحت آن حرف و حدیث را اثبات کند و بعدا مستند به حکم صادر شده خواسته طلاق را مطرح نماید.
پس از نظر قانونی بار اثبات صحت این حرفها بر عهده زن است؟ سخت نیست اثبات مواردِ این چنینی؟
دقیقا کار بسیار دشواریست و گاهی اوقات غیر ممکن. عرض کردم اینکه حرف ها در چه مواردی باشد فرق میکنه و در موضوعاتی مثل سوء اخلاق یا مثلا اعتیاد و مواردی از این دست، زن باید ابتدا صحت آن موصوع را به موجب حکم دادگاه اثبات و سپس مستند به حکم اخذ شده تقاضای طلاق کند.
شماره 786 مورخ 29 فروردین 1403