چرا با گذشت ۱۰ سال هنوز وعده ساخت مرکز فرهنگی مجاور قبر مرحوم جهانبخش صادقی عملی نشده است؟
فرهنگسرا پشت فرهنگسرا!
جهانبخش صادقی، هنرمند نقاشی که با 85 درصد معلولیت جسمی طی چهل سال بیش از دو هزار تابلوی نقاشی خلق کرد. صادقی در 16 سالگی زمانی که مشغول تزیین محله ناصری کرمان به مناسبت تولد امام حسین (ع) بود با اتومبیلی تصادف کرد و از مهره گردن دچار شکستگی و قطع نخاع شد.
به سبب این اتفاق او تبدیل به یک معلول 85 درصدی شد و زندگیش دچار تغییر و تحول گشت. آشنایی او با استاد مسعود کرمی که خود نیز از ناحیه دست و پا معلول بود،
نقطه عطفی در زندگی این هنرمند بود. چرا که با راهنمایی های او صادقی توانست نقاشی را به صورت حرفه ای بیاموزد. مدت زمان زیادی باید می گذشت تا صادقی با این موضوع بتواند کنار بیاید اما چیزی که تحمل این شرایط را برای او آسوده کرد، نقاشی بود. او به مدت چهل سال نقاشی کرد.
هنرجویان بسیاری پرورش داد و کارگاههای بسیاری در کشورهای منطقه از جمله قطر، عمان، امارات متحده عربی، سوریه و لبنان برگزار کرد و هنرمندان و اهالی سیاست از نمایشگاههای آثار او دیدار کردند.
او با سبک واقعگرای خود تابلوهای بسیاری از آداب و رسوم و طبیعت ایران خلق کرد و در نهایت در سال 1391 به دلیل آمبولی ریه و افت فشار خون در بیمارستان شهدای تجریش دار فانی را وداع کرد.
حالا از درگذشت این هنرمند همشهری ده سال گذشته است که او در جوار بهشتزهرای قدیم سیرجان آرام گرفته.
نمیدانم به تازگی از کنار قبر زندهیاد جهانبخش صادقی نقاش مشهور همشهری گذر کردهاید یا نه اما اگر نگاهی انداخته باشید آنجا را طوری متروک و پرت افتاده می یابید که از بیخ و بن یادتان میرود مسوولان قول داده بودند آنجا یک مرکز فرهنگی و هنری در خور شهر بشود.
زمینی ناهموار شده از دیوارههای بلوکی و تپههای خاکی رها شده. حتا برای خواندن یک فاتحهی ساده به سختی میتوان تا سر قبر این هنرمند رفت!
راستی چرا با گذشت سالها نه تنها ساخت فرهنگسرایی که قول داده شده بود ایجاد نشده که پروژهی مجاور آن یعنی مجتمع فرهنگی طاهره صفارزاده نیز که قرار بود با هزینهی وراث او و به وصیت او ساخته شود،، منتفی شده است.
این اندازه از انفعال در مسوولان امر فرهنگ و هنر در سیرجان تعجبآور نیست، تعجبآور توقف پیگیری بازماندگان مرحوم صادقی و شادروان صفارزاده است که با جوش و خروش اولیه همراه بود اما طوری به سد کاغذبازی طویل و دراز اداری برخورد کرد که عطای این کار خیر را به لقای آن بخشید.
درحالی که سیرجان دچار توسعهی نامتوازن شده و نتیجه کمبود زیرساخت فرهنگی در شهر را داریم در لا به لای اخبار و حوادث شهر میبینیم، مسوولانی که همواره کمبود بودجه را بهانه می کنند اینجا چه حرفی برای گفتن دارند؟
پس کو آن فرهنگسرایی که قول ساخت آن در کنار قبر این نقاش و سفیر هنر اسلامی داده شد؟ چندین سال گذشته اما دریغ از یک آجر که روی آجری رفته باشد چه رسد به اینکه فرهنگسرای بزرگی در خور نام آن هنرمند باشد و سودمند برای سیرجان.
نکتهی قابل تاملتر اینکه از ندانمکاریهای مسوولان شهر ما یکی هم این بوده که طرح تجمع امکانات فرهنگی و هنری را در یک نقطه از شهر تعریف کردهاند و هیچ با خود نگفتهاند در مجاورت فرهنگسرای شورا با دو فرهنگسرای دیگر چه ضرورتی دارد و آیا یکی آن دوتای دیگر را از کارکرد نمیاندازد؟!
شاید حالا که کاری انجام نشده بد نباشد مسوولان تجدید نظری کنند و نیم نگاهی هم به محلههای محروم بدرآباد و مکیآباد بیندازند. یعنی در کنار این که میتوان طرح مقبرهی نقاشی که ثابت کرد معلولیت محدودیت نیست را اجرایی کرد و محوطهی مجاور مقبره را مثلا بازارچهی فروش آثار هنری هنرمندان سیرجان کرد، امکان این هم وجود داشته باشد که فرهنگسرایی که نام جهانبخش را یدک میکشد در مکیآباد ایجاد شود. مهم نام نیک هنرمند است که به جا میماند.