سخن‌تازه به بهانه روز جهانی سالمند بررسی می‌کند؛

سیرجان پیرتر می‌شود اما سرای سالمندان ندارد
اول اکتبر و بیستم مهر روز جهانی سالمند است. شعار امسال تاب آوری و مشارکت زنان سالمند به علت زنانه شدن جمعیت سالمندی دنیاست. موضوعی که درباره کشور ما ایران نیز صدق می‌کند.

چند نکته مهم در موضوع سالمندی:
ورود به دوران سالمندی از شصت سالگی، اما ۶۰ تا ۷۵ سالمند جوان، ۷۵ تا ۹۰ سالمند میانسال و ۹۰ به بالا کهنسال است.
هر دوره سنی نیازهای اجتماعی و بهداشتی متفاوتی دارد‌.
همچنین بهداشت جهانی در مورد اشتغال و بازنشستگی پلکانی در دوران ۶۰ تا ۷۵ سالگی تاکید دارد.
در حال حاضر در سیرجان سرای سالمندان نداریم و کسی پاسخگو نیست. همه مسوولیت را به دوش دیگری می‌اندازند.
از جمعیت کنونی سالمندان کشور، ۸۳ درصد مستقل، ۱۲ درصد نیمه وابسته( مراقبت موقت یا مراقب غیررسمی)، و فقط ۵ درصد وابسته هستتد‌. یعنی نیاز به مراقبت دائمی و رسمی دارند. جمعیت گروه وابسته چهارصد و پنجاه هزار نفر اما....
در حال حاضر ظرفیت تخت‌های سالمندی مراکز نگهداری شبانه روزی تحت نظارت سازمان بهزیستی ۱۵ هزار نفر است و این درحالی‌ست که بحران سالمندی جمعیت ایران از ۱۴۱۰ آغاز می‌شود.
یعنی آغاز ورود پنجره جمعیتی کنونی به دوران سالمندی.
۱۴۱۰ آغاز دوره سالمندی متولدین دهه ۵۰ است. نکته مهم اینکه آسیب‌های اجتماعی به ویژه برای بانوان از این دهه به بعد افزایش چشمگیری داشت.
ما ابر بحران سالمندی را خواهیم داشت، با ورود متولدین ۱۳۵۸ و بعد از آن به دوران سالمندی، چراکه دوره بیش زایی جمعیت در ایران بین سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۰ بوده است.
یعنی اینکه اگر ما الان نیروی فعال و مولد که همان پنجره جمعیتی هست را آگاه کنیم و زیرساخت‌ها را تا حدی حداقل به صورت فردی فراهم کنیم، می توانیم این تهدید مطلق جمعیتی را تا اندازه ای تبدیل به فرصت کنیم.
با آگاهی در مورد سبک زندگی سالم، خودمراقبتی، حفظ تندرستی، بیمه، مسکن، مهارت آموزی و... یعنی برنامه ریزی برای دهه سوم زندگی.
الان استفاده از رویکرد لنز جمعیتی در دنیا خیلی باب شده است. یعنی بزرگنمایی در مورد جمعیت‌های آسیب پذیر.
بحران سلامتی، فقر، سالمند آزاری، پوشش بیمه ای، تبعیض و تنهایی زنان سالمند در آینده نه چندان دور، خیلی بیشتر از مردان سالمند خواهد بود و این یعنی باید از امروز به فکر باشیم.
درهمین باره با سحرسادات موسوی، مدیرعامل بنیاد فرزانگان و کارشناس ارشد گفتاردرمانی گپی زدم. با او چند پرسش را در میان گذشتم.‌

سحرسادات موسوی*
 پیری جمعیت برای جامعه چه خطرهایی دارد؟ آیا کشوری در دنیا وجود دارد که با این پدیده مواجه شده باشد؟ اگر بله، چطور توانسته از پس این بحران بر بیاد؟
از نظر جامعه شناسی دو نوع سالمندی تعریف می شود. یکی سالمندی فردی که از دیدگاه فردی، بهداشتی و پزشکی مورد توجه است و حاصل بهبود و پیشرفت خدمات سلامتی، اجتماعی، اقتصادی و افزایش امید به زندگی ست و منجر به افزایش تعداد سال‌های عمر می شود.
افزایش طول عمر فرصت مناسبی برای استفاده از سرمایه فکری، عملی و تجربیات افرادی است که با هزینه جامعه به شکوفایی و بلوغ رسیده اند.
دیگری سالمندی جمعیت است که حاصل افزایش تعداد سالمندان از یک سو و کاهش میزان باروری از سوی دیگر می باشد. این پدیده نوظهور اگر تحت مدیریت صحیح قرار نگیرد، می تواند به یک تهدید جدی برای سیستم بهداشتی درمانی و توانبخشی، سیستم ارایه خدمات مراقبتی، نظام اقتصادی و توسعه پایدار تبدیل شود و حتی به طور مستقیم بر نظام امنیتی جامعه تاثیر گذارد.
طبق برآورد سازمان بهداشت جهانی، در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، جمعیت سالمندی سریع ترین رشد را نسبت به سایر گروه‌های جمعیتی دارد.
 آیا کشوری در دنیا وجود دارد که با این پدیده مواجه شده باشد؟
جمعیت سالمند در کشورهای توسعه یافته صنعتی و کشورهای در حال توسعه رو به افزایش است. با این تفاوت که در کشورهای در حال توسعه شتاب بسیار بالاتری دارد. ایران منحصر به فرد ترین شتاب افزایش جمعیت سالمندی را در مقایسه با جهان دارد.
براساس شاخص‌های سازمان بهداشت جهانی هرگاه 7 تا 14 درصد جمعیت یک کشور را سالمندان تشکیل دهند، آن کشور در مرحله نخست سالمندی جمعیت است. مرحله دوم سالمندی جمعیت (مرحله فوق سالمندی) زمانی ست که جمعیت سالمندان به بیش از 21 درصد برسد.
 این تغییرات جمعیتی در کشورهای توسعه یافته طی صد سال اتفاق افتاده است. بنابراین دولت‌ها فرصت ایجاد زیرساخت و برنامه ریزی‌های رفاهی را داشته اند. اما در ایران این تغییرات در بازه زمانی بسیار کوتاه (سی تا چهل سال) به وقوع پیوسته و یک بحران جمعیتی محسوب می شود.
امروزه در دنیای فوق صنعتی برای طیف نیازهای جمعیت سالمند از جمله اوقات فراغت، درمان، توانبخشی و تغذیه سرمایه گذاری‌های وسیعی صورت گرفته است. اما کشورهای در حال توسعه با مشکلات و مسایل مختلفی در این زمینه مواجه هستند و نه تنها پوشش همگانی در ارایه خدمات به این گروه را ندارند بلکه اغلب نمی توانند به نیازهای اساسی آن‌ها نیز پاسخ مناسبی دهند.
در کانادا، متناسب با طول اقامت فرد در این کشور، برنامه رفاهی تحت عنوان برنامه تامین سالمندان وجود دارد. این برنامه شامل درآمد مکمل تضمین شده و کمک همسر می باشد که بودجه ی آن از محل درآمد مالیات‌های عمومی تامین می شود.
در امریکا قوانین رفاه اجتماعی پشتیبان برنامه حقوق بازنشستگی است. این قوانین همراه با درآمدهای تکمیلی برای سالمندان بر پیشگیری از سالمندآزاری، تامین مسکن، نگهداری طولانی مدت و مراقبت‌های بهداشتی متمرکز است.
در کشورهای اروپای شمالی کلیه ی شهروندان در صورتی که به علت بیماری، از کار افتادگی و یا عوامل اجتماعی توانایی انجام کار را از دست داده باشند، مستمری دریافت می کنند. همچنین تمام شهروندان مشمول دریافت مستمری پیری می شوند. سالمندان از مزایای مختلفی در این کشورها برخوردار هستند که مهم ترین آن مسکن است.
تجربه بسیاری از کشورهای صنعتی نشان می دهد که ارائه خدمات رفاهی مختلف به سالمندان به دلیل ارزشمندی و نقش مشارکتی آنان در پیشرفت‌های اقتصادی در دوره فعالیت شان، قدرشناسی عملی از این قشر را مقدور می سازد.
در سال‌های گذشته با توجه به افزایش جمعیت زنان سالمند، برخی کشورها به طور خاص برنامه‌هایی را ویژه بانوان طراحی کرده اند. مثلا در هلند سند "زنان متفاوت هستند" و برنامه متمم "جنسیت و سلامت"تدوین شده است.
سالمندآزاری معمولا از چه نوعی هست؟ در سیرجان چطور؟ اصولا آیا از سالمندآزاری آماری هم منتشر می شود؟
انجام دادن یا انجام ندادن رفتاری خاص به صورت عمدی یا غیرعمدی توسط مراقبت کننده یا فرد قابل اعتماد دیگر که باعث افزایش خطر و صدمه یا تجاوز به حقوق انسانی و کاهش کیفیت زندگی در فرد سالمند (بالاتر از 60 سال) می شود را سالمند آزاری می نامند. این سوء رفتار شامل آزار جسمی، آزار جنسی، آزار روانی، آزار اجتماعی و غفلت است.
طبق ماده 68  لایحه جامع قانون حمایت از سالمندان، ارتکاب کلیه جرایم علیه سالمندان، موجب مجازات مرتکب به حداکثر مجازات قانونی مقرر، خواهد بود. هر گاه مرتکب از فرزندان یا سرپرست قانونی یا متولیان و مراقبین مراکز نگهداری سالمندان باشد، مجازات به میزان یک سوم، تشدید می گردد.
به نظر می رسد سالمندان وابسته، به شدت در معرض سالمند آزاری هستند که در بسیاری موارد مسکوت مانده و فرد سالمند از ترس آبرو و یا نگرانی از ایجاد مشکل برای اطرافیان و یا شاید از دست دادن مراقبین، هرگز آن را بازگو نمی کند. متولی رسیدگی به گزارش‌های سالمندآزاری، واحد اورژانس اجتماعی (123) سازمان بهزیستی است.
 نبودِ سرای سالمند برای یک شهر، منجر به گسترش چه بحران‌هایی می‌شود؟ و چرا اساسا حتی صحبت کردن از این موضوع هم باعث واکنش منفی می‌شود؟
اساسا ایرانی‌ها، مردمانی خانواده محور هستند و پایبندی و تعهد به خانواده از جمله ارزش‌هایی هست که برخلاف بسیاری از جوامع در جامعه ایرانی حفظ شده است. در این میان احترام به بزرگان خانواده و به ویژه کهنسالان به عنوان یک ارزش نهادینه ملی و مذهبی، نسل به نسل منتقل شده و یکی از اصول اخلاق خانوادگی ست.
یک سنت با ارزش و قابل احترام در جامعه ما این است که فرزندان باید قدرشناس پدر و مادری باشند که سال‌های با ارزش جوانی و همه زندگی خود را برای‌شان گذاشته و آنان را به ثمر رسانده اند. لذا در سال‌های پیری و در دوران نیازمندی وظیفه فرزندان است که از والدین حمایت و مراقبت کنند. این حمایت بسته به سن والدین، وضعیت جسمی و حرکتی، میزان سلامتی، نیاز روانی و وضعیت اقتصادی و معیشتی درجات مختلفی دارد. اما در هر حال حفظ شان و کرامت انسانی والدین به عنوان کسانی که حق بسیاری به گردن ما دارند، به عنوان یک اصل اساسی، اخلاقی و انسانی همواره مورد توجه است.
 اما تکلیف کسانی که فرزندی ندارند چیست؟ یا خانواده‌هایی با تعداد فرزندان کمتر که ممکن است در شهر یا کشور دیگری زندگی کنند؟ یا فرزندانی که توان مالی یا حتی توان جسمی و یا شرایط خانوادگی مناسبی برای مراقبت از والدین نیازمند خود ندارند.
در این موارد وجود مراکز نگهداری و مراقبت روزانه و یا شبانه روزی از سالمندان، بهترین راه برای جلوگیری از سالمندآزاری، حفظ شان و کرامت سالمند و کاهش فشار روانی به ایشان خواهد بود. ضمن اینکه مراقبت از سالمند و تامین نیازهای بهداشتی و درمانی نیز در این مراکز انجام می گیرد.
از جمعیت کنونی سالمندان کشور، 83 درصد سالمند مستقل، 12 درصد نیمه وابسته (مراقبت موقت یا مراقب غیر رسمی) و فقط 5 درصد وابسته هستند. یعنی نیاز به مراقبت دایمی و رسمی دارند.
جمعیت گروه وابسته کنونی حدود چهارصد و پنجاه هزار نفر است. در حالیکه ظرفیت تخت‌های سالمندی مراکز نگهداری شبانه روزی تحت نظارت سازمان بهزیستی 15 هزار نفر است.
بزرگسالان مستقل که نه تنها نیاز به مراقبت ندارند بلکه همچنان به عنوان حامیان امن و مقتدر خانواده و فرزندان بار زیادی از دوش خانواده برداشته و در تامین نیازهای مادی و معنوی همه اعضای خانواده نقش فعال و تاثیرگذاری دارند. حفظ شان و جایگاه این گروه اهمیت قابل توجهی دارد.
گروه نیمه وابسته افراد کهنسالی هستند که حضورشان در خانواده باعث دلگرمی و نشاط است. نیازهای مراقبتی این گروه محدود بوده و در صورتی که صاحب فرزند و نوه باشند، مراقبت و همراهی کردنشان در منزل مطلوب تر خواهد بود.
اما گروه سوم که درصد کمی از جامعه سالمندی را شامل می شوند، نیاز به مراقبت دایمی و رسمی داشته و فراتر از توان اعضای غیرمتخصص خانواده است. برای این گروه چنان که خانواده دارای تمکن مالی بوده و سالمند از هر گونه آزار جسمی و روانی توسط مراقبین در امان باشد، مراقبت در منزل امکان پذیر است. در غیر این صورت مرکز شبانه روزی نگهداری از سالمند محیطی ایمن و تحت مراقبت و نظارت است که گذران سال‌های عمر را برای فرد سالمند آرام و دلنشین خواهد کرد.
متاسفانه زیرساخت‌های لازم برای نگهداری از سالمندان نیازمند در کشور و از جمله در سیرجان فراهم نیست و این مساله سبب افزایش چشمگیر موارد سالمند آزاری شده که بسیاری از آن‌ها هرگز گزارش نمی شود.
لزوم تاسیس مراکز شبانه روزی برای سالمندان وابسته و مراکز روزانه برای سالمندان مستقل و نیمه وابسته ضرورتی است که هم دولتمردان و هم مردم به آن واقف هستند. اما نگاه سنتی به موضوع سالمندی و غفلت از پدیده نوظهور سالمندی جمعیت از یک سو، عدم تمایل بخش خصوصی به سرمایه گذاری، عدم توجه معین‌های اقتصادی به این مسوولیت خطیر اجتماعی, سخت گیری‌های راه اندازی مراکز خصوصی تحت نظارت نهاد دولتی، حمایت‌های محدود دستگاه‌های وابسته از جمله مواردی ست که تا کنون معدود افراد خیری که برای راه اندازی چنین مرکزی اقدام کرده اند را، منصرف نموده است.
 زنانه شدن جمعیت سالمند در ایران به چه دلیل اتفاق افتاده و زنان سالمند در مقایسه با مردان با چه چالش‌های جدی روبرو هستند؟
رواج تنهازیستی! طبق آمارهای موجود، شیوع تنهازیستی در زنان سالمند بیش از چهار برابر مردان سالمند است. بزرگتر بودن سن مردان به هنگام ازدواج، طول عمر بیشتر زنان، آمار پایین تر ازدواج زنان در مقایسه با مردان، توازن جمعیت سالمندی را به هم ریخته است. این مساله در ایران در سال‌های آینده شکل جدی تری به خود می گیرد. یعنی زمانی که متولدین دهه پنجاه و شصت به دوران سالمندی می رسند.
علی الخصوص از سال 1418 که متولدین 1358 وارد دوران سالمندی می شوند، احتمالا شرایط بحرانی تر خواهد شد.
 چرا که سال‌های 58 تا 70 دوره دوازده ساله بیش زایی جمعیت در ایران بوده و پیش بینی  می شود با ورود متولدین این سال‌ها به دوران سالمندی ما شاهد وقوع ابر بحران سالمندی در ایران باشیم.
احتمالا در آن سال‌ها کشور ایران پیرترین کشور جهان باشد. هم زمان با رشد بدون برنامه جمعیت، این نسل با بحران‌های متعددی رو به رو بود.
از دغدغه‌های اشتغال و مسکن گرفته تا افزایش نرخ ناباروری، طلاق و.... طبق آمارهای موجود تعداد دخترانی با تجرد قطعی در این نسل افزایش یافت و این حاکی از افزایش بانوان تنهازیست در سال‌های میانسالی و سالمندی در ایران خواهد بود.
البته این موضوع جهانی ست. هرچند که آمار دقیقی در این رابطه ذکر نشده است اما سازمان بهداشت جهانی زنانه شدن جمعیت سالمندی را تایید کرده و شعار روز جهانی سالمند 2022 را تاب آوری و مشارکت زنان سالمند قرار داده است.
بدیهی ست افزایش جمعیت زنان سالمند و به ویژه آنان که به تنهایی وارد دهه هفتم زندگی می شوند، چالش‌هایی را برای آنان و نظام اجتماعی ایجاد خواهد کرد. در سرشماری 1385 تعداد زنان تنهازیست 450 هزار نفر بوده که بعد از ده سال در سرشماری 1395 دو برابر شده و به 902 هزار نفر رسیده است. در دهه اخیر جمعیت زنان سالمند تنها زیست سالانه 7 درصد رشد کرده است. تعداد زنان سالمند تنهای بدون فرزند نیز در سرشماری 95 نسبت به 85 افزایش قابل توجهی داشته است.
یکی از مهم ترین چالش‌های پیش رو برای بانوان سالمند و به ویژه زنان تنها، مشکلات درمانی، توانبخشی، مراقبتی و بهداشتی خواهد بود. به خصوص اینکه طبق پژوهش‌ها زنان سالمند، سلامت جسمی و روانی پایین تری در مقایسه با مردان دارند. شیوع بیماری‌های مزمن در آنان بیشتر است. مشکلات اسکلتی عضلانی شدیدتری دارند. با این وجود درآمد کمتر، فقر بیشتر، عدم پوشش بیمه پایه و بیمه تکمیلی سبب می شود که برخورداری کمتری از خدمات نظام سلامت داشته باشند.
اگر به این موارد مشکلات مربوط به مسکن، ایاب و ذهاب، عدم مناسب سازی فضای شهری، نبود برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی برای تامین اوقات فراغت، محدودیت استفاده از وسایل کمک حرکتی و.... را اضافه کنیم، لزوم برنامه ریزی دقیق و اصولی برای مدیریت ابر بحران سالمندی ایران در کمتر از سی سال آینده مشخص می شود.
 توضیح تکمیلی
سازمان ملل در سال 1982 شورای جهانی سالمندی را تشکیل  داد. این شورا در سال 1990 اول اکتبر را روز جهانی سالمند اعلام کرد. در فروردین 1383 شورای ملی سالمندان کشور تشکیل شد.
 دستور تشکیل بنیادهای فرزانگان از سال 1393 به استان‌ها ابلاغ شد و در حال حاضر حدود صد موسسه تحت عنوان بنیاد فرزانگان در کشور فعالیت دارد که حوزه تخصصی فعالیت آن‌ها در زمینه سالمندی است. ماه اکتبر برای فعالین موضوع سالمندی، ماه اطلاع رسانی و آگاهی بخشی از اهمیت موضوع سالمندی، تکریم سالمندان، و ترغیب و تشویق مردم، جامعه و دولتمردان به ایجاد بسترهای مناسب برای مدیریت سالمندی در آینده می باشد.
*مدیرعامل بنیاد فرزانگان و کارشناس ارشد گفتاردرمان