گزارشی از شرایط بغرنج سایت زبالهی کنونی سیرجان؛
زباله سوزی زبالهگردها و شرکا!
هرصبح که برای رفتن به سرکار از ابتدای محور سیرجان- شیراز رد میشویم، دود سیاهی از روی زمین در اطراف کوه کویز بلند میشود و بوی لاستیکسوخته میآید. این گلایهی مردمی و مشابه آن در هفتهای که گذشت به دست نشریه رسید. به اضافهی اینکه برخی از کارکنان معادن منطقه نیز با اینکه خود در معرض آلودگیهای معدنی هستند، این یکی را برای سلامت خود گوژی بالای گوژ میدانند.
دودی که ربطی به معادن ندارد
با این تفاوت که این یکی دیگر ربطی به معادن ندارد و مربوط به سایت زباله است. حالا معادن دست کم در ۶۰ کیلومتری شهر هستند و هم کلی برای جبران آلودگیشان درختکاری کردهاند. دود ناشی از سایت زباله اما نه با درختکاری جبران میشود و نه فاصلهاش با شهر زیاد است. دودش مستقیم توی چشم شهر میرود و بدتر اینکه چه بسا از دید مردم به اسم معادن تمام شود زیرا همین حالایش هم مردم فراگیر بود لاستیک سوخته در سحرگاهان شهر را به لنت اتوبوس معادن نسبت میدهند.
حال آنکه بوی لاستیکها و زبالههای سوخته در بیخ گوش شهر است که همراه با نسیم صبحگاهی در سیرجان به مشام میرسد. یکی از همشهریان در تماس تلفنی به سخنتازه میگوید: خانهی ما انتهای مکیآباد است. بوی این دود به کنار، صبحها چشمهامان را هم میسوزاند. اول فکر کردیم مال معادن است. با اینکه کیلومترها فاصله دارند و تازه در مسیر هم کلی درخت کاشتهاند.
زباله هایی که صبحگاه می سوزند
اما وقتی دنبال منشا رفتیم، رسیدیم به سایت زباله. از شدت بو و دود نزدیکش نمیشد رفت اما از ناچاری رفتیم. سگهای ولگرد دیدیم و زبالهگرد و کلی زباله که میسوختند و یکی دوجا نبود که بشود خاموشش کرد. او ادامه میدهد؛ وقتی عارض شدیم، گفتند مه صبحگاهیست. راستی که چه مه قشنگی! شده حکایت همان شعر که: آن یکی میگفت اشتر را که هی/ از کجا میآیی ای فرخنده پی؟/ گفت از حمام گرم کوی تو/ گفت خود پیداست از زانوی تو! همشهری دیگری برایش سوال شده که وقتی چند وقت پیش شورای شهر مصوب کرده که شهرداری دستگاه زبالهسوز بخرد، چرا عملی نشده و همچنان شاهد این هستیم که زبالهها در چند کیلومتری شهر با این وضع فجیع سوزانده شوند؟یک فعال حوزهی محیط زیست نیز از اینکه چرا این سایت که جانمایی اشتباهی داشته و قرار به جابه جاییاش بود، زودتر جابه جا نمیشود؟ زیرا به گفتهی وی بغل منطقهی بکر کفهنمک است و از طرفی در مسیر محوطهی حفاظت شدهی زیست بومی بهرامگور و راه قطار بنه هم قرار دارد و از نظر آلودگی هوا میتواند روی آنجاها هم تاثیر منفی بگذارد. مضاف بر اینکه این فاصلهی اندکش با شهر شاید سابق بر این به خاطر کوچک بودن سیرجان توجیه داشته و الان با توجه به توسعهی مساحت شهر، دیگر توجیه ندارد و هم از نظر بهداشتی درست نیست و هم برای سلامت ریه خطرات خاص خود را دارد و مشکلساز است.
وعده به سال آینده
از طرفی برای بسیاری از همشهریان سوال است چرا با وجود اینکه شورا و شهرداری چندین سال است از جا به جایی سایت زباله از جادهی شیراز به جادهی بندرعباس سخن میگوید، باز هم سایت زبالهی فعلی هنوز فعال است و بساطش جمع نشده است؟با این ابهامها و سوالها به سراغ رضایی مسئول سازمان پسماند شهرداری سیرجان میرویم. او با صبر و حوصله پاسخگوی پرسشهای همشهریان میشود و توضیح میدهد که دستگاهزبالهسوز مصوب شورا برای خدمات شهری بوده اما نه در حوزهی پسماند بلکه در حوزهی کار آرامستان.
وی سوختن زباله توسط شهرداری را از اساس رد میکند و آن را حتا با دستگاه نیز کاری غیراستاندارد میداند. به گفتهی رضایی؛ سیرجان نیازمند دستگاه تفکیک زباله های خشک و تر و تولید کود از زبالههای تر است که برای سایت جدید چنین دستگاهی پیشبینی شده است. او دود ناشی از سوختن زباله در سایت فعلی را به لاستیکسوزی شبانهی زبالهگردها نسبت میدهد. با اینکه به گفتهی وی شهرداری پیرامون این مشکلات و گرفتن نظر مشاورهای با بهداشت محیط و اداره محیط زیست مکاتبه دارد اما با این حال جلوگیری مستقیم از آتش زدن زبالههای سایت از طریق دفن زبالهها زیر خاک بر عهدهی خود نیروهای خدمات شهری شهرداری است.
آنها در تلاش مدام برای خاک ریختن روی لاستیکهای سوخته و جلوگیری از ورود زبالهگردها هستند اما به دلیل وسعت پیرامونی سایت، امکان کنترل صد در صد ورود افراد غیرمجاز به آنجا ممکن نیست. طبق گفتهی رضایی، انگیزهی زبالهگردها از لاستیکسوزی به جز مسالهی گرم شدن در سرمای این فصل برای بیخانمانها، امکان برداشتن و جمعآوری سیم فلزی داخل لاستیکها نیز هدف اصلی است تا در مراکز بازیافت فلزات به قیمت خوبی بفروشند.
رضایی به شهروندان اطمینان خاطر میدهد که شهرداری با توجه به نگاه ویژهی شخص شهردار به بخش خدمات شهری، دنبال جا به جایی هرچه سریعتر سایت زباله به ۱۸ کیلومتری سیرجان در جادهی حاجیآباد است.
منتها تامین نیازهای کامل سایت جدید و طی مراحل قانونی سپردن کار به پیمانکار، زمانبر و ضروریست برای پیشگیری از تکرار مسائل و مشکلات سایت کنونی در محل جدید.او انتقال سایت زباله به محل جدید را در سال آینده شدنی میداند و از وجود موانعی مثل خندق و فنس دور محوطهی پانصد هکتاری سایت جدید خبر میدهد که از ورود زبالهگردهای غیرمجاز و آتش زدن زبالهها در آنجا جلوگیری میکند.