پس از چند سال سرمازدگی پی در پی، این بار جستیم
پسته، خندان شد و خنداند
بالاخره خنده بر لب پستهداران سیرجانی برگشت. پس از چند سال فاجعهای که از پی بارش بیموقع تگرگ یا سرمازدگی برای اقتصاد این محصول محوری در سیرجان رقم خورد، بالاخره امسال این محصول مهم و رونق بخش کسب وکار شهر ما از مهلکهی سرما زدگی رست و حالا باغداران خوشحالند.
تنها باغداران نیستند که از دولتی سر محصول پسته به نوایی میرسند. همهی شهر جان میگیرد. نه فقط کارگران باغها و خوشهچینها، ترمینالهای ضبط و فراوری پسته، باربریها و وانتیها و کامیونها از این اتفاق سود خود را میبرند بلکه به جرات میتوان گفت دیگر عرصههای کسب و کار در سیرجان نیز رونق میگیرد. از فروشگاههای محصولات کشاورزی تا ابزار فروشیها تا تعمیرگاهها.
حتا بازار خرید و فروش دیگر کالاها نیز از برکت پسته رونق میگیرند مثل بازار زمین و مسکن که از رکود بیرون میآید یا بازار گوشی و خودرو که همیشه از برکت انتشار نقدینگی در سالهای پرمحصول در سیرجان داغ میشود و شهر پر میشود از خودروهای نو و گوشیهای گرانقیمت.
حتا گردشگری و تجارت کالاهای دیگردر سیرجان نیز از پسته قوام میگیرد. پای تجار تهرانی و بازرگانان خارجی که برای خرید انبوه پسته به سیرجان باز میشود، دیگر محصولات سنتی شهر ما هم بینصیب نمیمانند. گلیم هم در کنار پسته رخی مینمایاند و هتلها و مهنانسراها برو بیایی پیدا میکنند.
این همه در گرو یک محصول بودن، خودش از معایب اقتصادهای تکمحصولیست ولی چه میتوان کرد که کف دست کشاورزی ما با وجود داشتن بادام و اندکی گل محمدی و مثقالی زعفران، موی دیگری برای کندن ندارد و واقعا اگر نبودند معادن که با اقتصادشان تنور گرمی کنند برای کسب و کار سیرجان، ما با هر سرمازدگی بیش از پیش عزادار زار و زندگیمان میشدیم و به معنای واقعی کلمه به روز سیاه مینشستیم. جای خوشحالی دارد که امسال را از این عزا رستیم ولی به قولی میگویند این بار جستی ملخک... بد هم نبود اگر باغداران ما به جای تکیهی هرساله به احتمال و بخت و اقبال، دنبال راههای علمی و عملی میرفتند که با این آفت هرسالهی سرمازدگی مقابله کنند. از تجارب شهرها و کشورهای دیگر بیاموزند و از نظر کارشناسی مهندسان مرتبط با گرایش باغ و پسته بهرهی بیشتری میبردند.
تهدید دیگری که اقتصاد پستهمحور ما را تحت شعاع خود قرار میدهد همان خشکسالی و پیشرفت آب شور در چاههاست. گرچه پسته با آب شور سازش دارد ولی دیگر نه به آن شوری شور.
بد نیست کشاورزان و مالکان برای آینده خودشان هم که شده فکری برای مدیریت مصرف آب باغهای خود کنند و فقط دولت دنبال تهسر گیری آنها برای حذف روشهای غرقابی و سنتی نباشد بلکه کشاورزان خود پیشگام باشند و به خاطر آیندهی اقتصادی خود و خانواده و فرزندان و شهرشان همگی دنبال این باشند چطور مصرف آب چاهشان را کمتر کنند و ذخایرشان را بیشتر. گاهی با استفاده از روشها و فناوریهای نوین و گاهی حتا با کلکهایی مثل آبیاری شبانه برای کاهش میزان تبخیر.
آخر پسته آن قدر برای شهری مثل سیرجان مهم است که سال بدون آن سال خوبی برای سیرجان و سیرجانی نیست چه برسد به سالهای بیپسته. امید که امسال باشد و تا باد چنین بادا.
پسته حتا در ادبیات شفاهی قدیم و مکتوب جدید سیرجان نیز نمود و بروز دارد و در شعر شاعران رخ نشان داده. حتا سال در سیرجان به دو فصل قبل پستهها و بعد پستهها تقسیم میشود از مقولهی قبل از میلاد و پس از آن.
اگر بخواهیم از نقش پستهی برشته و زغال مرغوب این درخت در محفلهای شبانهی سیرجان یاد کنیم که دیگر نور علا نور میشود و ناگزیریم از ذکر تاثیر پسته بر تاریخ این مرز و بوم که آوردهاند نادرشاه از خطهی سیرجان میگذشت که پسری حاضر جواب یافت و پسرک برای شاه لشکرکش آیهی انافتحنا خواند و خلعت و پاداش گرفت و وزیر شاه، هوش و زیرکی پسرک را متاثر از خوردن پسته دانست.