گپی باعاطفه صالحی کارگردان و فیلمنامه‌نویس همشهری؛
 جذب لوکیشن معدنم و کارگرانش

 فیلم عاطفه صالحی نویسنده و کارگردان سیرجانی تا کنون در ۶ تا جشنواره جهانی پذیرفته شده که پالم اسپرینگز آمریکا بهترین آن است. این جشنواره مورد تایید آکادمی اسکار است.
 جشنواره‌های دیگر مثل جشنواره بین‌المللی فیلم نپال (NIFF)، جشنواره bloit آمریکا، جشنواره gandhara پاکستان، جشنواره rapidlion آفریقای جنوبی، و جشنواره فیلم‌های ایرانی در استرالیا از جمله جشنواره‌های دیگری است که فیلم صالحی در آن شرکت داشته است. به همین بهانه سخن‌تازه با او گپی زده است که با هم می‌خوانیم.

  وقتی به‌عنوان یک زن و فیلمساز اجتماعی تصمیم به ساختن فیلم می‌گیری معمولاً موضوع رو چطور انتخاب می‌کنی که کلیشه‌ای و شعارزده نباشد؟  من اول به موضوع فکر نمی‌کنم. در ذهن من اول یه شخصیت متولد میشه. بعد دنبالش می‌کنم ببینم چه داستانی داره. فیلم جاده موج می‌زند همین‌طوری نوشته شده. من فقط یک کاراکتر زن داشتم در جاده‌ها سوار تریلی‌ها میشه.

   تابه‌حال به فکر ساختن فیلمی کوتاه با محوریت سیرجان افتادی؟  آره زیاد بهش فکر کردم. خصوصاً لوکیشن معدن گل‌گهر برام جذابیت داره و کارگران معدن.
 خیلی سال پیش یه فیلمنامه نوشته بودم که تمام لوکیشن‌هاش سیرجان بود. کفه‌نمک، باغ سنگی، شاه فیروز و...  اما هیچ‌وقت نشد بسازمش.

   چرا؟ به ارشاد و شورای شهر (اگر اشتباه نکنم) مراجعه کردم برای حمایت، اما اتفاقی نیفتاد. البته اون موقع خودم هم تجربه کافی رو نداشتم. دوست دارم برای فیلمم به همراه دوتا دیگه از دوستان فیلمساز خانم، در سیرجان اکران بذاریم. سه چهارتا فیلم کوتاه. پکیج جالبی میشه. همه فیلما موضوعات زنانه داره.

    این دوستان چه کسانی هستند؟ چه فیلم‌هایی ساختند تابه‌حال؟  نفیسه زارع و فیلم: باغ‌وحش، نسرین محمدپور و فیلم: چپ‌دست. البته نسرین یک فیلم دیگه هم جدیداً ساخته به اسم: بیست و یک هفته بعد که تازه پخش جهانیش شروع شده . ولی من نظرم چپ دسته. کسان دیگری رو هم میشه اضافه کرد.

    اگر روزی تصمیم بگیری فیلمی درباره سیرجان بسازی، چه موضوعی را انتخاب می‌کنی؟ چه محتوای اجتماعی در بطن جامعه سیرجان وجود داره که به نظرت نادیده گرفته شده؟  به نظرم نمیشه موضوعات اجتماعی که ما باهاش دست به گریبانیم رو به سطح یک شهر تقلیل داد. خیلی گسترده تره. برای پرداختن به مشکلات خاص یک منطقه یا یک شهر به نظرم باید رفت سراغ مستندسازی. در فیلم داستانی کوتاه موضوعات جهان‌شمول‌تر بیشتر موردتوجه قرار می‌گیرند. دست گذاشتن روی موضوعی که محدود به جغرافیا نباشه اثرگذار تره و برای همه‌ی انسان‌ها قابل‌درک‌تر.

    گفتی معدن و کارگران معدن، همین را به چه صورت منظورت است؟  کلن منظورم خود معدن (اون حفره بزرگی که ایجاد شده به‌مرور زمان) و ماشین‌آلات و آدم‌هایی که دارن کار میکنن، بافت جالبی داره و لوکیشن خاصیه. محیط مردانه‌ای که کمتر دیده شده. مشکلات و سختی‌هایی که کارگران باهاش درگیرن حتماً پر از قصه هاییه که نه گفته شده و نه شنیده شده
 
   کارگردانِ زن بودن معمولاً با چه چالش‌هایی روبروست؟ به‌جای جواب‌دادن به این سوال من میخوام بگم کلاً خلق اثر هنری و ادبی فارغ از جنسیت در ایران کار راحتی نیست. به دلایل مختلف. یکی از مهم‌ترین دلایلش تو کار ما مساله سانسوره  سانسوری که رسوخ کرده تا اولین مراحل نگارش فیلمنامه. مدام باید ذهنتو دور کنی از اینکه ممکنه نشه بسازی چیزی که داری می‌نویسی رو  نشه چاپ کنی  نشه اجرا کنی . من شخصاً به عنوان کارگردان با چالشی، صرفاً به خاطر جنسیتم مواجه نشدم اما میدونم که بسیارن زن‌هایی که به خاطر جنسیتشون با سختی‌ها و موانع زیادی روبرو میشن. توی هر سطح و هر شغلی.
 در تجربه‌ی مجموعه داستان (شهروند نمونه) که از من و جمعی از دوستانم اخیراً چاپ شد من اول داستان دیگه ای رو نوشته بودم. بعد از اینکه کتاب رفت ارشاد و بررسی شد در کمال ناباوری دیدیم که همه‌ی داستان اصلاحیه‌هایی در حد پارگراف و کلمه گرفتن اما داستان من به طور کامل باید از کتاب حذف می‌شد! و من در فرصت کوتاهی یک داستان دیگه جایگزین کردم. انگار کاراکترهای زن در داستان و فیلم از یه حدی بیشتر نباید جسور باشن!