شهرستان ما اگرچه حلبی‌آباد ندارد اما حاشیه‌نشینی در آن حذف نشده
بلـوک‌آبادهـای سیـرجان!

زمان قدیم اما نه چندان دور روستاهای سیرجان با بافتی زیبا و کاهگلی، کوچه‌های باریک و مارپیچ، درهای چوبی خانه‌ها و سقف‌های گنبدی و آب جوی قنات و درخت و باغ و کشتزار، محل‌هایی زیبا و دلنشین برای تجربه‌ی واقعی یک روستا بودند. اما به مرور زمان و نبود نگاه درست به توسعه‌ی اصولی برای حفظ بکر بودن روستاهایی که می‌بایست تلاش شود روستا بمانند، مسوولان کارنابلد و دانش نیاموخته، کاری کردند این روستاهای سابق دیگر نه روستا باشند و  نه شهر و فقط با گذر یک جاده آسفالته و چهارتا مغازه‌ با درِ سکوریت به سبک شهر، ادای شهر شدن را دربیاورند!  
نگاه به توسعه‌ی روستاها و شهرهای اقماری در سیرجان آن قدر اشتباه بوده که عملا موجب شده این مکان‌ها اگر خوش‌آب و هوا باشند، محله‌ای برای تفریح طبقه ثروتمند و متوسط شهری شوند و اگر روستا و یا شهری اقماری خوش آب و هوا نباشند، نقش حلبی‌آبادهای زمان شاه را برای سیرجان ایفا کنند. حلبی‌آباد به این معنی که در بهترین حالت، محلی برای جمعیت جویای کار در باغ‌های پسته یا شهرک‌های صنعتی شده‌اند و در بدترین حالت حتا همین شغل‌ها نیز در این بلوک‌آبادهای جدید وجود ندارد و تنها سرپناهی برای جمعیت فقیر و بی‌کار است که دارای مشاغل کاذب از نظر اجتماعی هستند.
چهاردیواری‌های بلوکی با سقف‌های ایرانیتی در حاشیه شهر سیرجان و شهرهای اقماری و روستاهای این شهرستان به جز اینکه نشان از تاثیر مشکلات اقتصادی بر ظهور معضلات اجتماعی دارد، گویای این است که تنها سعی شده با ارزان‌ترین مصالحِ در دسترس، آلونکی برای حفاظت از سرما و گرما تهیه شود  و این معنایی ندارد جز اینکه برای بخشی از جامعه‌ی شهری و روستایی سیرجان، اساساً بسیاری از امکانات رفاهی از سطح آرزو نیز بالاتر است و رضایت دادن به حداقل‌ترین‌ها تا جای ممکن عواقب خوبی برای فرایند توسعه ندارد.
بلوک‌آبادها معمولا غیرمجاز هستند. یعنی یا کاربری زمین کشاورزی بوده که مسکونی شده و یا از اساس زمینی خریداری نشده و ساخت وساز از بنیان و پایه غیرمجاز بوده است. در چنین شرایطی نه تنها خدمات شهری و بهداشتی توسط شهرداری و... به این مکان‌ها نخواهد رفت. که بدتر حتا کودکان این مناطق نه در بوستان‌های محله که در میان انبوهی از گل و خاک و زباله بازی می‌کنند و حتا مدرسه نمی‌روند.
به این موضوع اضافه کنید افزایش جمعیت غیرمجاز در این شهرک‌های غیرمجاز را که اکثرا از اتباع کشورهای همسایه هستند و به صورت غیرقانونی وارد کشور شده‌اند. آنها برای کار در باغ‌های پسته و... در حاشیه سیرجان و شهرهای اقماری سکنا گزیده‌اند و قاعدتا کجا بهتر از همین بلوک‌آبادها جایی که اتباع فقیر کشور خودمان با اتباع غیرمجاز کشور افغانستان با هم درمی‌آمیزند و کودکان دو هویتی به دنیا می‌آورند که گاه حتا شناسنامه ندارند! اگرچه این جمعیت ممکن است سطح توقع بسیاری کمتری در زندگی نسبت به مردمان دیگر داشته باشند و جمعیتی خاموش به حساب بیایند اما در هر صورت انسان هستند و دارای قوه‌ی هوش و مقایسه هستند و سطح امکانات را مقایسه می‌کنند و این موجب بروز و ظهور حس تبعیض و عوارض کینه‌های اجتماعی در سال‌های آینده خواهد بود.
بنابراین ترکیبی از فقر، نبود بهداشت و خدمات رفاهی عمومی و نبود مدرسه و درمانگاه و ... همگی دست به دست هم داده تا در این محله‌ها معضلات اجتماعی زیادی نیز پررنگ شود.
نباید هم تصور کرد  که این بلوک‌آبادها مشکلات‌شان در خودشان می‌ماند بلکه این مشکلات طبیعتا به خود سیرجان و مراکز شهرهای اقماری نیز سرایت خواهد کرد. کمترینش مشکلاتی مثل نزاع و خرید و فروش مواد مخدر است که هم برای نیروی انتظامی دردسرساز خواهد شد و هم دودش از منظرهای دیگر به چشم سیرجان هم خواهد رفت. نزاع و اعتیاد بیشتر یعنی حادثه تلخ بیشتر، نیاز به کمپ های ترک اعتیاد بیشتر، پرونده های قضایی بیشتر. زندان ها و بازداشتگاه های پرتر و...
احتمال بروز مشکلات امنیتی ناشی از اختلاف عقیده نیز یکی از عوارض افزایش جمعیت اتباع در حاشیه‌ی شهر سیرجان است. افاغنه غیرمجازی که در برخی محلات پایین‌دست شهری و روستایی ساکن شده و برخی گاوداری ها یا خانه‌های کلنگی قدیمی را اجاره کرده مشغول خرید و فروش پوست دام یا جمع‌آوری پسماند زباله هستند. موضوعی که موجب شده علاوه بر ناامنی مشکلات دیگری مثل بهداشتی و... را ایجاد می‌کنند و از این رو نیاز است که مسئولان شهری برای این موضوع برنامه ریزی داشته باشند.  
علاوه بر حضور اتباع، افراد بومی نیز که ناچار از مرکز شهر به حاشیه ها مهاجرت کرده‌اند یا از اول اهل یک روستای در حاشیه قرار گرفته بوده‌اند نیز اغلب به دلیل کم کردن هزینه های زندگی‌شان به این مناطق روی آورده یا مانده‌اند.
جامعه‌شناسان درباره دلایل بروز حاشیه نشینی می‌گویند که در فرایند توسعه شهرها نبود امکانات برای همه (نسبت برقرار نبودن میان میزان جمعیت و میزان امکانات) موجب ظهور این پدیده می‌شود. دلیل آن هم به مهاجرت های گسترده از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای ثروتمند و بزرگتر است.
حاشیه نشینان توان زندگی در شهرها را ندارند به نوعی یک زندگی غیرمتعارف و غیررسمی را فراتر از همه قوانین شهری شروع می کنند که بر همین اساس پیامدهای اجتماعی و فرهنگی زیادی را متوجه شهرها می‌کند.
وقتی به تناسب افزایش جمعیت (مهاجر یا زاد  ولد) در یک شهر،  توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیرساختی اتفاق نمی‌افتد، حاشیه‌نشینی پدید می‌آید و مساله کمبود زمین، گرانی مسکن و هزینه بالای زندگی.