ظرفیت‌های فرهنگی باشگاه گل‌گهر برای سیرجان؛
از گل‌های‌تان گوهر بسازید
اگرچه فقط مشهور است که ورزش به سیاست پیوند خورده، اما عموم به این مورد بی‌توجه‌اند که به همین نسبت نیز از آنجا که سیاست و تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری کلان و خرد در امر توسعه کشورها و شهرها نقش‌آفرین است، می‌توان ورزش را یکی از سخت‌افزارهای موثر در بهبود فرهنگ به عنوان نرم افزار جوامع دانست.

از این رو نگاهی به اتفاقات اخیر در کشورهای عرب جنوب خلیج فارس نشان می‌دهد که آنان چگونه این مهم را دریافته و با بهره‌برداری مناسب و بجا و هزینه کردن در امر ورزش چگونه پای در مسیر توسعه گذاشته‌اند و حتا فرهنگ جوامع سنتی این کشورها نیز تحت تاثیر این موضوع بهبود یافته و در کنار رونقی که ورزش برای گردشگری آنان آورده، طوری چهره سابقا مخدوش این کشورها را در عرصه‌ی جهانی زیبا جلوه می‌دهد که برای‌شان در دیگر حوزه‌هایی مثل نفت و گاز و انرژی‌های نوین نیز بازار گرمی کند و از دولتی سر چنین اقتصاد پویایی، دستی به سر و روی شهرهای خود بکشند و دولت‌هایشان برای مردم‌شان رفاه و رونق ارمغان بیاورند.
همین موضوع در حواشی سفر تیم النصر به ایران و هزینه‌های هنگفت عربستان برای فوتبالش مود توجه اکثر ایرانیان قرار گرفته که سران کشورهای عربی چگونه از این فرصت‌ها بهره می‌برند درحالی که ایران با کلی پتانسیل بیشتر در انرژی و گردشگری و... در این رقابت عقب افتاده است.
با این وجود ساختن یک ده آباد به از صد ملک ویران. اگر مسوولان کشوری در این حیطه کوتاهی کرده‌اند، چرا مسئولان محلی و بنگاه‌های درآمدزای اقتصادی در تک تک شهرای ایران بی کار بنشینند؟ در همین مورد گل‌گهر و باشگاه فرهنگی ورزشی‌اش می‌تواند با همین فرمانی که در گهرپارک و ساخت ورزشگاه پیش گرفته، همچنان جلو برود و با الگوبرداری از کشورهای عربی که برخی‌شان اندازه کل شهرستان ما هم نیستند، دست کم در حوزه شهرستان همین راه را بروند.
اگر نام و آوازه‌ی سیرجان روزگاری به خاطر برخی اتفاقات و خبرها در کشور به بدی پیچید، چرا ورزش این هنر را نداشته باشد که کمکی به بهبود شهرت سیرجان کند به شرط آنکه ماجراهایی مثل آن ادرار کذایی پیش نیاید.
باشگاه گل‌گهر تا کنون نیز ثابت کرده نیت همین کار را دارد و مدیران و دست اندرکارانش صاحب دغدغه‌ هستند و غم پیشرفت و توسعه شهرستان را می‌خورند.
بنابراین این باشگاه می‌تواند با سرمایه‌گذاری روی نوجوانان و جوانان سیرجانی و افزایش زیرساخت‌های ورزشی، جدای از اینکه در کاهش معضلات اجتماعی مثل اعتیاد و  نزاع -که مشکلات اصلی شهر ما هستند- نقش موثری ایفا ‌کند، علاوه بر آن شهر ما را تبدیل به یکی از قطب‌های مهم ورزش حرفه‌ای کند و از رهاورد چنین آوازه‌ای، دیگر سرمایه‌گذاران نیز جذب شهر ما بشوند.
 رونق اقتصادی چرخه‌ی عرصه‌های فرهنگی و هنری یک شهر را نیز به حرکت و جنبش وامی‌دارد. گلیم و تآتر و نویسندگی و نقاشی و معماری و... نیز موضوعیت پیدا می‌کنند چرا که دغدغه‌ و نیاز مردمانی که از فقر رسته‌اند، این امور خواهد شد.
می‌بینید به چه آسانی همه‌ی امور فرهنگی و ورزشی به سیاست و اقتصاد گره خورده و این مفاهیمی که ما به صورت انتزاعی مستقل‌شان می‌پنداریم، در واقعیت طوری تار و پودشان به هم متصل است که همواره یکی از دیگری تاثیر گرفته و بر سومی تاثیر می‌گذارد و درجا زدن هرکدام موجب کند شدن و حتا ایستایی دیگری می‌شود.
پس به هرحال از یک جا باید حرکت را آغاز کرد. از عرصه سیاست نشد، از عرصه ورزش. چرا دست روی دست بگذاریم  و فقط حسرت بخوریم؟ مگر شهر ما مثلا از عمان چه کم دارد؟ جالب آنکه معماری کویری و بادگیری‌مان یکی‌ست و حتا مسقطی آن شیرینی‌ مشهور سوغاتی‌مان هم‌نام شهری در عمان است.