خطر از دست دادن عنوان شهر جهانی؛
کاربافوی تحریم بر« دارهای» گلیم سیرجان!
گلیم جهانی سیرجان که روزگاری میتوانست و ادعای این را داشت که به کمک رونق بخش گردشگری سیرجان بیاید، حالا خودش بخشی فلک زده است و نیازمند مساعدت شده!
ما شهر جهانی شدیم و جاذبههای گردشگری مثل باغ سنگی، کفه نمک و بادگیر چپقی و ... را داشتیم اما در عمل با این داشتههایمان هیچ کار مفیدی انجام ندادیم هیچ! بازار گلیم جهانیمان را هم با درایت دولت رییسی و ناحل ماندن مشکل تحریمها از دست دادیم و امروز اکثر کسانی که در این حوزه در سیرجان ارتزاق میکردند، دارهایشان را جمع کردهاند!
در حوزهی گردشگری میتوانستیم گلیم و ظرفیتهای آن را معرفی کنیم تا توریست جذب شود اما این کار را نکردیم و در حال حاضر، خانههای بومگردی سیرجان که تازه فعال شده بودند رو به رکود و تعطیلی گذاشتند و به دنیا نیامده سقط شدند!
اگر توریست میآمد و بدون واسطه گلیم ما را از بافنده میخرید، گلیمبافی ما رونق بیشتری میگرفت.
از سال 96 که گلیم سیرجان ثبت جهانی شد تاکنون استانداران کرمان یکی یکی آمدند و رفتند و صندلی خود را به دیگری سپردند اما هیچ کدام همت نکردند به سیرجان بیایند و از نزدیک اوضاع اداره میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری شهر ما را ببینند و صنایع دستی شهر را رصد کنند و درددلهای فعالان گلیم را بشنوند و تا جایی که میتوانند برای رفع موانع تولید اقدام کنند.
حیف است این عنوان که نصیبمان شده بهسادگی از دست برود بدون اینکه استفادهی خاص اقتصادیای از آن کرده باشیم. البته خود فعالان حوزه تولید و خرید و فروش و صادرات گلیم شیریکیپیچ سیرجان هم میبایست در حفظ جایگاه جهانی سیرجان تلاش میکردند اما تحریمهای ظالمانه که دیگر دست آنان نبوده و نیست.
مشکل اساسیتر این است که واقعا مشخص نیست متولی این حوزه کیست و چه نهادی باید آن را حل کند؟ خود تولیدکننده و بافنده هم نمیدانند برای پیگیری مسایل خود، به کجا رجوع کنند. متولی دقیق و نقشهی راه مشخصی وجود ندارد وگرنه دعوت که شدهاند و صدای آنها شنیده شده ولی نتیجهی مشخصی گرفته نشده است.
در سیرجان کارگاه متمرکز گلیم نداریم چون در اینصورت، بافندگان باید حتما بیمه باشند ولی در توان تولیدکننده نیست که 20،30 نفر بافنده را بیمه کند و این، کار را سخت میکند. یا در سیرجان یک بازارچهی گلیم نداریم تا همهی گلیمبافان آنجا متمرکز شوند و اگر امروز یک توریست به شهر سیرجان بیاید و بخواهد گلیم تهیه کند، نمیداند دقیقاً به کجا باید مراجعه کند.
وقتی ثبت جهانی مطرح بود، قرار شد یک بازارچه فعال شود و مغازههای آن، با نرخ اجارهای مناسب، در اختیار تولیدکنندگان قرار گیرد ولی این اتفاق نیفتاد. در این زمینه، تقصیری هم متوجهی تولیدکنندگان نیست؛ چون سیرجان هنوز یک شهر گردشگری نشده و گلیم هم یک کالای ارزان نیست که خریداران داخلی زیادی داشته باشند. حالا در چنین شرایطی، برای اینکه تولیدکنندگان بخواهند صبح تا شب در بازارچه باشند به این امید که مشتریای بیاید؛ آن هم در بازارچهای که قرار باشد فقط گلیم را عرضه کند چندان انگیزهای وجود ندارد. در مجموع مشکلات در حوزهی گلیم زیاد است و هنوز تا نقشهی راه از سوی سازمان میراث فرهنگی کشور ارایه نشود شهرهای جهانی صنایعدستی در همین سردرگمی خواهند ماند.
در گذشته، دارستان چنان رونقی در گلیمبافی داشت که تقریبا در هر خانه یک دار گلیم میدیدیم و حتی یک ساختمان صنایعدستی داشت که از سال 54 تا حدود 10 سال پیش فعال بود و زنان دارستانی، هر روز، از صبح آنجا میرفتند و گلیم میبافتند. کمکم اما اوضاع به سمتی پیش رفت که اگر قبلا 200 خانوار گلیم میبافتند، این تعداد در خوشبینانهترین حالت، به زیر 50 خانوار رسیده. از طرفی به هنر گلیم هم بها داده نشد و این هنر معرفی نشد. خیلی از فرزندان روستا هم به سمت کسب تحصیلات رفتند و شاید گلیمبافی را عار هم میدانستند؛ در نتیجه کمکم دارهای گلیم رو به کاهش رفت. صادرات گلیم هم اینگونه بود که بهصورت چمدانی گلیمهای سیرجان را در کشورهای دیگر میفروختند. در این دوره تحریمها که همین بازار نصفه و نیمهی جهانی اوضاعش اوضاع بدتر و بغرنجتر هم شده است.
بنا به گفتهی یکی از فعالان باید گفت سابقا موفق این حوزه در سیرجان که هم با دردهای بافندگان خرد آشناست و هم به دلیل آشنایی با بازار کشوری و جهانی گلیم و قالی سه کلهی سیرجان در این شرایط سخت تحریمی عده قلیلی ماندهاند که هنوز دارند در این کار نان در میآورند و سر سفر میبرند.
درحالی که اگر جان سابق به بازار برگردد، حدود 20 هزار نفر به طور مستقیم میتوانند فقط از راه گلیم و قالی سه کله در سیرجان و حومه کسب درآمد کنند اما متاسفانه با شرایط کنونی ایران در جهان، اشتغال در حوزه گلیم سیرجان تقریبا از بین رفته به حساب میآید .
با همهی این احوال هم اگر کشور به سمت توافق برود، روزگار فعلی خیلی زود درست میشود. ورق برمیگردد. بازار فرش ایران در جهان احیا میشود و از این نمد کلاه خوبی هم نصیب اقتصاد سیرجان خواهد شد.
دولت رییسی با این تز برسر کار امد که اقتصاد و معیشت مردم را به تحریمها پیوند نزند که تصوری کاملا خام از نحوهی کارکرد بازار جهان و ناآگاهی نسبت به اقتصاد است. نفت و پتروشیمی و فلزات و... که جای خود دارند. در همین حوزهی گلیم سیرجان کار به جایی رسیده که کلی بافنده و واسطه بیکار شدهاند و هشتشان گرو 9 زندگیشان شده چرا که نه تولید صرفه اقتصادی دارد و نه خریدار جهانی حاضر است ریسک کند و از ایران کالایی تزیینی حتا مثل فرش بخرد.
قیمتها افزایش داشته اما نه نسبت به تورم مواد اولیه و دیگر کالاها. در عمل شهر جهانی گلیم تنها موجب شهرت این فرش در خود سیرجان و آشنایی مردم و استقبالشان به این فرش به جای فرش دستباف شده وگرنه مسوولان هیچ کار مثبتی نکردند. نه یک نمایشگاه در خور شهر جهانی گلیم و نه موزهای شیک و نه حتا تبلیغات شیک.
گلیم سیرجان به همت بخش خصوصی هنوز زنده است اما تحریمها ادامه پیدا کند، معلوم نیست چه به روز این صنعت در سیرجان خواهد آمد. چنانچه هم اکنون هم دیگر آن رونق گذشته در سیرجان وجود ندارد و بسیاری از دارهای گلیم گوشهی خانهها گرد و خاک گرفته است و بافنده جدیدشان عنکبوتهاییست که روی این دارها کاربافو زدهاند!
همهی این شرایط درحالیست که هیچ تضمینی وجود ندارد که عنوان شهر جهانی گلیم همیشه برای شهر ما باقی بماند. ناظران سازمان جهانی صنایعدستی هرچند سال یکبار، شهرها را رصد و بررسی میکنند و اگر به این نتیجه برسند که آن شهر تلاشی برای رونق صنایعدستی خود نکرده، آن عنوان را پس میگیرند.