به خطر افتادن نهاد خانواده در سیرجان

اثبات اُمل‌ نبودن با پارتی و استوری!


مطلب وارده:

به تجربه شده در کلانشهرهای ایران را حالا چند سالی هست که به برکت فضای مجازی، سیرجان دارد می‌رود. بروید به سراغ راهروهای دادگاه ببینید چه خبر است. انبوه طلاق‌ها برسر دلخوری‌ها و کینه‌هایی که می‌شد از آن جلوگیری کرد. اما زن و مرد به عنوان دو ستون خانواده‌ای تازه تاسیس که می‌بایست در تربیت نسلی نو و متعهد به وطنی به نام ایران کوشا باشند، کاملا به هرز رفته و خود را هدر داده‌اند. به جای آنکه زندگی را ساده و بدون چشم و هم‌چشمی بگیرند و از کنار هم بودن لذت ببرند اما نه تنها این کار را نکرده‌اند بلکه به خاطر اینکه خواسته‌اند پز امروزی بودن بدهند و ادای روشنفکرها را دربیاورند و برای اینکه برچسب و انگ قدیمی و سنتی و اُمل بودن نخورند، نه تنها بچه نیاورده‌اند که نیازشان را با داشتن یک سگ یا گربه به طور موقت و کاذب برطرف کرده‌اند و یا اینکه بچه‌ی بی‌چاره را هرشب آوره‌ی خانه‌ی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها کرده  و هر شب مشغول مهمانی رفتن و خوشگذرانی و استوری گذاشتن از پارتی و مسافرت‌شان هستند تا پزش را به بقیه بدهند! اگرچه نفس راحت‌زیستی بد نیست اما با افراط در آن و اصرار به نمایش دادنش به جامعه می‌خواهند چه چیزی را ثابت کنند؟ پول‌پاشی‌های معادن برای نیروهای‌شان و توزیع نابرابر ثروت‌های یک شهر را؟
و آیا خانواده فقط همین است و یک زوج جوان برای همین بوده که ازدواج کرده‌اند که هر شب یک جا پلاس باشند و گیرم فقط با هم برقصند؟! و اگرچه نفس شادی و رقص بد نیست و ما هم دشمن صادق‌بوقی‌های جامعه نیستیم ولی آیا هدف و حکمت از تشکیل خانواده فقط همین بوده و نقش و مسئولیتی بر دوش پدر و مادر به عنوان دو ستون نیست؟
برخی خانواده‌های تازه تاسیس و جوان در ارتباطات خانوادگی تا حدی افراط می‌ورزند که همه‌ی مرزهای اخلاق خانوادگی را در‌می‌نوردند و حرمت‌ها را می‌شکنند!
موضوعی که موجب شده مشکلات به شکل طلاق سرریز کنند و معمولا هم سیاست اجتماعی در ایران بر روال انکار و کتمان این اتفاقات بد اجتماعی در کشور است با این تصور که سوءتبلیغ می‌شود ولی آیا مثل کبک سر در برف کنیم، مشکل حل می‌شود با بهتر است درباره‌ی آن حرف بزنیم؟
آشکار نیست هدف غایی تولیدکنندگان محتوا در جهان از فروپاشاندن نهاد خانواده چیست و جایگزین آن چه می‌خواهد باشد؟ هرچه هست اصرار بر مصرف مشروبات الکلی تا حد آسیب رساندن به کبد و روابط عاطفی و جنسی موازی دارد در جامعه‌ی ایرانی عادی‌سازی می‌شود و این موضوع به جز خطرات عادی آن مثل نابودی سلامت تن و روان خانواده‌ها و افزایش طلاق، وقتی خطرناک‌تر می‌شود که ترکیب جمعیتی ایران در حال تغییر است. (به خاطر فرزندآوری زیاد و سنتی افغان‌ها در مقابل فروپاشی خانواده‌های ایرانی.)
از طرف دیگر به نظر می‌رسد که این پارتی‌ها قرار است جبران یک کمبود در زندگی خانواده‌های سیرجانی باشند. زیرا از منظر سطح توقعات بسیار بالای خانواده‌های ایرانی در میزان رفاه در زندگی، پدر و مادر ناچار به وقت گذاشتن زیاد برای پول درآوردن بیشتر هستند و اگرچه می‌توانند امکانات زندگی خود و فرزندشان را بیشتر از پیش کنند اما برای دور هم بودن خانواده و رسیدگی به نیازهای عاطفی هم کم وقت می‌گذارند.
 خانه کارکرد اصلی خود را از دست داده. فرصتی فراهم نیست تا ارتباطات کلامی اعضای خانواده با یکدیگر بیشتر باشد، محبت و روابط صمیمی معنا پیدا نمی‌کند و پدر و مادر فرصت ندارند با فرزندشان بازی کنند و به تربیت فرزند بپردازند.
خانه نقش اصلی خود را از دست داده و تنها اگر پارتی‌های شبانه اجازه بدهد آخر شب اعضای خانواده برای خوابیدن یا تماشای برنامه‌های تلویزیونی گرد یکدیگر جمع می‌شوند و همه اعضا به نوعی مشکلات و دغدغه های بیرونی را در روابط با اعضا لحاظ می‌کنند. در چنین شرایطی است که خانواده متزلزل می‌شود و به محیطی سرد و بی عاطفه تبدیل می‌گردد.
 محیطی که اعضای آن همیشه با یکدیگر طلب‌کارانه برخورد می‌کنند و هر کس در مسابقه گرفتن حق خود برای رفاه فردی خویش و لذت‌جویی بیشتر است!
هنگامی که در خانواده‌هایی باید و نباید‌های اخلاقی رعایت نمی‌شود و برای افراد آن، کردارها و روش‌های رفتاری اهمیتی ندارد. در خانواده‌ای که بی‌نظمی در بین اعضای خانواده حاکم باشد؛ همین بی‌نظمی با حضور اعضای آن در جامعه بروز پیدا می‌کند و یا خشونت خانوادگی، خود را در برخوردهای اجتماعی نشان می‌دهد.
بی‌تفاوت بودن اعضای خانواده نسبت به نوع روابط همدیگر با دیگران و عادی بودن استفاده از مشروبات الکلی از آن جهت دارد مد می‌شود که دین به عنوان پشتوانه‌ی اخلاق خانواده‌ی ایرانی دستمایه و بازیچه‌ی سیاست شده و همین موضوع چشم اسفندیار این پهلوان رویین تن یعنی خانواده ایرانی بوده که فروپاشی اخلاق خانودگی در ایران علت آن است.
این تیر دو شعبه را برخی سریال‌های کره‌ای و ترکیه‌ای به چشم خانواده‌های ایرانی زده‌اند و از این منظر حتا می‌توان گفت کیهان و خبرگزاری فارس که با شبکه‌ی نمایش خانگی سریال‌های ساخت هنرمندان ملی و میهنی مخالفت می‌کنند، دارند آب به آسیاب کانال‌های جم می‌ریزند و ناخواسته به فروپاشی سریعتر نهاد خانواده در ایران کمک می‌کنند!
در اینجا جا دارد که پرسید ندر این میان نقش موسسات فرهنگی دارای بودجه‌ای مثل معراج اندیشه در سیرجان -که از ابتدا به نیت حفاظت از فرهنگ سنتی و کیان خانواده در سیرجان پا به میدان گذاشته بود- چیست و چرا اقدامی نمی‌کنند؟ یا اگر کارهایی شده، تاثیرات اجتماعی‌اش به چشم نمی‌آید؟!
امضا: یک همشهری صاحب دغدغه