شورا و شهرداری سیرجان لزوم فرهنگسازی را فراموش کردهاند؛
زبالهی ملت و فرهنگِ لعنت!
گرچه ابتکار جمعآوری مخازن زباله توسط شهرداری - یعنی مقرر شد تمام مخازن زباله را از سطح شهر جمع کنند، به امید اینکه مردم زبالههاشان را گوشهی خیابان رها نکنند!- کار غلطی نبود اما لازم بود که قبل از اجرای این طرح، شهرداری با کمک رسانهها فرهنگسازی لازم را بکند. مردمی که هنوز حتا حاضر نیستند زبالهشان را جلوی در خانه خودشان بگذارند و آن را کنار خانه همسایه یا زمینی ساخته نشده در کوچه رها میکنند، چقدر مصداق عنوان «شهروند» هستند؟
زمانی محمد جواهری عضو اسبق شورای شهر سیرجان از اینکه توانسته بود برای یک سال سرلشکر ایراننژاد را از ریاست بر کمیسیون فرهنگی کنار بگذارد، خوشحال بود اما وقتی به عنوان مسوول جدید کمیسیون فرهنگی شورا با او مصاحبه کردیم، متوجه شدیم که برنامهی عملیای ندارد و تصورش از کمیسیون فرهنگی شورای شهر در همین مقدار خلاصه شده که چون معلم و آموزش و پرروشیست (وزارت فرهنگ سابق) و مردم از او به عنوان فرهنگی یاد میکنند، حقش این است که مسوول کمیسیون فرهنگی باشد!
این مقدمه را آوردم تا متوجه باشیم تا چه مقدار کمیسیونی به نام فرهنگی در شورای شهر سیرجان فانتزی و تزیینیست و انگار در این کمیسیون از اساس قرار نیست کاری شود کارستان جز سفارش چاپ چهارتا بنر مناسبتی و...
برای مثال هیچ وقت در این کمیسیون روی اصلاح فرهنگ زباله در سیرجان فکری و کوششی نشده است. یکی از این کوتاهیها جدی گرفته نشدن امور فرهنگی در کمیسیون فرهنگی شورا و در خود شهرداری است. هم اراده و درایتی برای خرج بودجهها برای تولید محتواهای فرهنگی در زمینهی فرهنگ شهرنشینی وجود ندارد و هم اینکه مسوولان فرهنگی در شورا و شهرداری به طوری کاملا انتزاعی به فرهنگ نگاه میکنند و برای خود خیال میبافند.
برای نمونه چهرهی شهر ما هنوز از پدیدههایی مثل گذاشتن نایلون زباله روی صندوق عقب و کاپوت ماشین و حرکت کردن و پرت شدنش در خیابان زشت و کثیف میشود و مردم هنوز به فرهنگ درست دفع زباله و تعامل مثبت در این زمینه با شهرداری نرسیدهاند و آن وقت شورا و شهرداری میخواهند این جامعهی غوره نشده را مویز کنند!
این درست است که وجود مخازن زباله در برخی مناطق شهر، چهرهی بسیار نازیبایی را ایجاد کرده بود. علاوه بر سرازیر شدن شیرابهها، پخش شدن زبالهها در اطراف مخازن، وجود آدمهایی بود که تا کمر در این مخازن خم میشدند و به دنبال زبالههای قابل بازیافت بودند. بنابراین تصمیم شهرداری بر این شد که مخازن از سطح شهر، جمعآوری شوند. اقدام پسندیدهای که علیرغم نصب بنرهایی توسط شهرداری که از بیرون گذاشتن زباله در زمانی غیر از زمان تعیین شده خودداری شود، باز شاهد انباشت پلاستیک زبالههایی توسط برخی از همشهریانی هستیم که از بیرون گذاشتن زبالهها سر ساعت تعیین شده جا ماندهاند، و نمیدانند که برای حفظ حقوق شهروندی باید تا نوبت بعدی جمع آوری زباله صبر و زبالهها را سرکوچهها نگذارند. شهرداری احتمال فراموشکاری شهروندان را نیز در نظر نگرفته که مثلاً با فرض اینکه همشهریان مسوولیتپذیر یک بار یادشان برود زباله را سر ساعت مشخص بیرون در بگذارند، با نبود گاریهای زباله در سطح شهر، تکلیفشان برای دفع زبالهشان چیست؟
بله در عالم نظر به مخازن زباله دیگر در شهر نیست زیرا سه روز در هفته از ساعت 9 شب به بعد، پلاستیک زبالههایی که مقابل منازل شهروندان گذاشته شده جمع آوری میشوند. ولی چه کنیم که شهروندان بدعادت شدهاند و چنین فرهنگی در آنها درونی نشده و به اصل آن پایبند نیستند!
با اینکه وجود این مخازن برای خود مردم هم تبدیل به معضلی شده بود اما مشکل اینجاست که در طرف دیگر قضیه این مردم هستند که قاعده روزهای زوج یا فرد محلات خود را رعایت نمیکنند و بی موقع زبالههایشان را در کوچه میگذارند و اینگونه در عمل تمام آن معضلات ناشی از وجود مخازن زباله در سطح شهر همچنان صادق مانده است! یعنی کیسههای زبالهی زیادی بیموقع بیرون گذاشته میشوند و علاوه بر بوی نامطبوعی که اطراف آنها به مشام میرسد و شاهد سرازیر شدن شیرابهها و وجود حشرات و پخش شدن زبالهها توسط سگ و گربه و زبالهگردها هستیم. پلاستیک زبالهها را پاره میکنند و کل زباله روی زمین پخش میشود که هم زحمت نیروهای شهرداری را دوچندان کرده و هم باد تمام زبالههای سبک را در کل کوچه و محله و خیابان پخش و پلا میکند!
در گذشته زبالهها از درب منزل راس ساعت 9 جمع آوری میشد اما با آمدن سطلهای زباله، بسیاری از افراد این قانون را زیر پا گذاشته و هر زمان که از کنار مخازن زباله رد میشویم آنها را پر از زباله میبینیم اما جمعآوری یکباره مخازن زباله به نوعی باعث سردر گمی شهروندان شده است. و در سطح شهر خصوصا مجتمعهای آپارتمانی تجمع زبالهها را هنوز میبینیم حتی با اینکه مخزن جمع آوری شده است، همچنان گذاشتن زباله بر روی صندوق عقب ماشین هر سیرجانی پدیدهای رایج است که هر روز در سطح شهر شاهد آن هستیم . خودخواهیای به صورت گذاشتن زباله روی صندوق عقب ماشین و پرت شدنش وسط خیابان که کاری خلاف بهداشت عمومی است و زشت کنندهی چهرهی شهر.
این درحالیست که زباله برای نیاکان ما معنا نداشته است. هیچ چیز دور ریختنیئی نبود. نه مد و مدپرستی در لباس و کفش و ساختمان و وسیله نقلیه وجود داشت و نه پسماندی از خوراکیها و اغذیه وجود داشت. دور ریزِ نان و برنجی هم اگر بود میدادند به مرغ و گوسفندهایشان.
زندگی مدرن که جهانگیر شد، یکباره پای زباله هم به زندگی بشر باز شد. بشر خودخواهانه انواع دور ریختنی را از شهرها راهی بیابان و کوه و دشت و حتا دریا و رودخانه کرد و فجایع محیط زیستی زیادی به بار آورد. اما دیرزمانی است که این آش آن قدر شور شده که کارد به مغز استخوان خود بشر رسیده است و دیگر جوامع در خود شهرها و محیط پیرامونی خودشان هم به درد زباله گرفتار شدند و بدان آلوده گشتند تا با حیوانات هم درد شوند.
سیرجان نیز از این قضیه مستثنا نیست و حتا میتوان گفت با مشکلات دو چندانی دست و پنجه نرم میکند. زیرا چه بسا نداشتن سابقهی نه چندان طولانی در مدنیت موجب شده که عموم ما سیرجانیها در ناخودآگاه خود به روش سابق زندگی قدما که در آن زباله معنایی نداشت، عادت کرده باشیم و لذا به صورت ناخواسته و ناخودآگاه به شدت در برابر انجام وظایف شهروندی پیرامون دفع درست زباله مقاومت کنیم.
چنانچه بارها دیده شده که سرنشینان خودرو زباله خود را از پنجره خودرو به خیابان پرت میکنند بدون توجه به اینکه اگر خودشان از زبالهی تولید شده توسط خودشان متنفر هستند، چرا دیگران باید زبالهی آنها را تحمل کنند؟ و یا زبالهی خود را خودخواهانه جلوی در خانهی دیگری میگذارند درحالی که روی دیوار مقابلش بر پدر و مادر آشغال ریز لعنت فرستاده شده!
یکی از مسوولان مربوطه در شهرداری پیش از درباره شرایط بد پیش آمده برای شهر و رها شدگی زبالهها در سطح کوچه و خیابان پس از جمعآوری گاریهای زباله، به سخنتازه گفته بود: «این مشکلات هست اما به هرحال مثل قضیه بستن کمربند است. مردم باید به شرایط جدید خو بگیرند و عادت کنند که زبالهشان را سر وقت مقرر دم در بگذارند تا پیک بهداشت شهرداری آنها را گردآوری کرده و به محل سایت ببرد.»
او در توضیح این سوال که چرا شهرداری پیش از جمعآوری زباله یا هم زمان با این کار تلاشی برای فرهنگسازی بیشتر و اطلاعرسانی برای شهروندان از خود نشان نداده است، گفته بود: «فرهنگ سازی و اطلاع رسانی هم خیلی شده. بنر زدهایم.»
همین طور که میبینید هنوز هم کار فرهنگی را در حد بنر زدن نگاه میکنند و نه بهره گرفتن از عناصر هنری-داستانی و جلوههای تازه فنآوری و رسانههای جدید برای اقناع ذهنی مردم.