ضعف تبلیغات، سالن فرسوده تآتر و بحران مخاطب؛
چراغ رو به خاموشی تآتر سیرجان
در سیرجان تآتری در روزهای گذشته روی صحنه رفته است و اما با بحران مخاطب روبرو شده است. آیا استقبال سیرجانیها از تآتر کمتر شده است یا فقط موضوع این است که دیگر تآترها مثل قبل امکان تبلیغات گسترده ندارند به همین بهانه به سراغ عباس اسدی کارگردان پرسههای موازی رفتیم.
پرسههای موازی به چه مسالهی اجتماعی میپردازد و قرار است چه پیامی را به جامعه منتقل کند؟
تآتر پرسههای موازی به نویسندگی جناب اقای پیام لاریان یک نمایشنامه اجتماعی روانشناسی هستش که حول محور آسیبهای اجتماعی میپردازه ولی در این نمایشنامه به مساله و معضل خودکشی میپردازه و بیانگر اینه که عدم اگاهی در مورد خودکشی و عدم مراجعه به روانشناس و مشاور و ... باعث میشه که راه و مسیر اشتباه رفته بشه و مشکلات جبران ناپذیری برای افراد به خصوص قشر جوان جامعهمون به وجود بیاد.
واکنش مخاطب سیرجانی به نظر شما و نظرش در رابطه با این تآتر و موضوع آن چی بود؟
واکنش و نظرات مخاطبین اجرا متفاوت بوده نسبت به اجرا ولی خب طبق صحبتها و نظرات برخی از دوستان که به بنده انتقال دادند و نقدهایی که نوشته شده فکر میکنم که بازخورد خوبی داشته و تا حدی بنده حقیر و تیم اجراییمون موفق عمل کردیم و تونستیم اجرای خوبی رو به نمایش بگذاریم، امیدوارم که در ادامه بازخورد و نظرات مثبت بیشتری از سمت مخاطبین عزیز شهرمون داشته باشیم.
جایی شنیده شد که چند شب پیش به خاطر نبود حتا یک تماشاگر متاسفانه نمایش شما اجرا نشده. تحلیل خودت از این ماجرا چه هست؟ ریشه و دلیل رویگردانی سیرجانیها از تماشای تآتر چیست؟ سالهای پیش تآتر رونق بیشتری داشت.
بله حق با شماست سالهای قبل تآتر رونق داشت و مردم استقبال خوبی میکردن ولی رفته رفته میل مخاطبین نسبت به تآتر کمتر شد و واقعا نمیدونم دلیل اینکه از بعضی از تآترها اینقدر کم استقبال میشه چیه در صورتی که تمام سعی ما بر اینه که بهترین اجرا رو برای مردم شهرمون داشته باشیم و بهترین باز خورد رو داشته باشیم برای مخاطبین تآتر
کاش مخاطبین عزیز شهر یه نیم نگاهی به هنرمندان شهر خودمون هم داشتند و حمایتشون میکردن، بنده خودم تحت عنوان بازیگر روی صحنه بودم و به طور کامل درک میکنم زمانی که بازیگر یک نمایش رو صحنه با عشق علاقه داره اجرا میکنه و وقتی میبینه که تعداد مخاطبین نمایش کم هست چه ناراحتی روی دلش میشینه
حالا شما تصور کنید همین بازیگر با شور اشتیاق اماده اجرا میشه و بهش خبر میرسه که امشب اجرا به دلیل عدم مخاطب کنسل شده واقعا حس خیلی بدی داره. متاسفانه هفته گذشته روز شنبه ما حتی یک نفر مخاطب برای اجرا نداشتیم و مجبور شدیم که اجرا رو کنسل کنیم . من و تیم اجراییم یک سال حتی بیشتر بابت این اجرا تمرین کردیم تا کار به مرحله اجرا رسید . چند روز اول اجرا مخاطبین تآتر استقبال خوبی از کار ما کردند ولی متاسفانه یکدفعه تعداد مخاطبین روز به روز کمتر و کمتر شد و به جایی رسید که یک روز کلا مخاطبی برای اجرا نداشتیم . و از طرفی هم کنسرتهایی حین اجرای نمایش ما برگزار شد
وضعیت ظاهری ، نورپردازی ، امکانات محدود تالار فردوسی چقدر در پس زدن تآتر تاثیر نداشته؟
واقعا نظری در این مورد ندارم چون با همین امکانات کم ما اجرا رفتیم و مردم قبلا استقبال میکردن. در این مورد هم بگم که الان در شبهایی که داریم اجرا میکنیم واقعا سالن گرم میشه و مجبور میشیم کولرها رو روشن کنیم که صدای کولر کل سالن رو میگیره و بازیگر هر چقدر بیان قوی داشته باشه بازم صدا توی صدای کولر غرق میشه ولی اگه یکی دوتا اسپلیت داخل سالن بود واقعا از این قبیل اتفاقات نمی افتاد
از طرفی هم امکانت کم نور و صوت و ...
به نظر میاد تبلیغ نمایش کم بوده ، درست است؟
زمانی که سالن ما خالی از مخاطب بود از اون طرف سالن کنسرت با ظرفیت کامل برگذار شد. بنری دم در تالار فردوسی بود. الان نمیدونم چرا استقبال به این شدت پایین اومده. تعداد تبلیغات شهری داریم به علاوه فضای مجازی. البته بیلبوردهای بزرگی که سطح شهر داشتیم کم نشدن بلکه عامدانه به کل حذف شدن برای تئاتر! درحالی که من بابت تمام وسایل که تهیه کردم که کارم برای بازبینی هم کامل برود روی صحنه، همه وسایل رو قرضی برداشتم و بعد از پایان نمایش باید همه رو از بلیط فروشی که دارم تسویه کنم حالا اعم از وسایل برقی و قوطی اهنی و ..... که خرج صحنه شده.
مازیار رفعتی کارگردان همشهری نیز درباره روزگار امروز تآتر در سیرجان که در گذشته پرمخاطب بود و امروز به این نقطه رسیده است به سخن تازه گفت: شاید در تاریخ تئاتر سیرجان چنین اتفاقی نادر باشد. تآتر سیرجان در بدترین شرایطش با ضعیفترین کارها هم همیشه مخاطب خودش را داشته حالا که چرا این اجرا به بن بست خورده است، حتما دلایل فنی هم هست زیرا یک هنرمند تآتر کلی باید خاک صحنه بخورد تا به جایی برسد که برایش مخاطب جمع شود اما اینکه جامعه ما هم درگیر مشکلات خودش شده، می تواند تاثیرگذار باشد اما تئاتر در گذشته خودش به صورت هرمی مخاطبش را جذب می کرد و هرشب اجرا از شب قبل بیشتر شلوغ می شد.
محمد غیوری نیز در توضیح پیام این تآتر میگوید: تآتر پرسههای موازی کلیت موضوعش در مورد طلاق است. حالا خط داستانی بخوام بهتون بگم اینه که سه نفر دوتا آقا و یک خانم که توی کلاس روانشناسی باهم آشنا شدن تصمیم می گیرن که خودکشی کنن و میرن توی خونه ای که متعلق به اون خانم هست که خودکشی کنن و پلیس به اصطلاح جسد سه تا را در ابتدای تآتر می بینه و بعد فلش بک به عقب و شرح ماجرا و چگونگی کشتن اینا کشته شدن اینا یعنی چگونگی خودکشی کردنشون دلیل خودکشی شون رو میگن یعنی خودکشی که به وسیله یه شربتی به هر کدومش روایت خودکشیش رو می گن با استفاده از همین سفر نقش هم بازی می شه دیگه حالا آیا این روایت یک خط کلی داستانه اما اولش اینه که آقا حالا می گن پیامش خیلی پنهان یعنی مفهومی ان تا حد زیادی که سه نفری که توی جلسه روان شناسی باهم آشنا شدن یعنی اولین گام نشون میده که آقا یه جلسه روان شناسی جلسه گروهی روان شناسی که سه نفر شرکت کردن مفید نبوده یعنی نتونسته جلوی یه خودکشی رو بگیره اینا قاعد یه مشکل روحی روانی داشتن شرکت کردن توی جلسه روان شناسی توی کارگاه روان شناسی که یه نتیجه ای بگیرن حال دلشون خوب بشه حال روحشون خوب بشه و طبیعت به زندگیش ادامه بدن اما متاسفانه اون جلسه اونجوری اون کارگاه یا جلسه روانشناسی هر چی بوده که اینا گروهی شرکت کرده بودن نتونسته مانع از این بشه که اینا خودکشی نکنن این یه موضوع بعدیش هر کدوم از اینا یه مشکل خاصی دارن دختره جن رفته داخل وجودش به بحث خرافات و این چیزا می پردازه یعنی حال روحیش به دلیل مواجه شدن پی بردن به وجود یک جن و خرافات در پایه در واقع حال روحیش بده یکی از آقایون یه شکست عشقی مانندی خورده میاد که تو همون تئاتر نشون میده شرط بندی با دوستش که آقا تو برو مخ دخترا رو بزن من میرم موقع می زنم فلان زد دوستشو کشته خب اینم یه بحث چالش جوونای امروز عشقهای زودگذر روابط عشقی ناصحیح و دوزاری حالا بخواهیم حساب کنیم اینم یه موضوع تجربه یعنی اون چیزی که تو تآتر می گه تجربه چهارده خودکشی ناموفق داشته حالا یا دوازده چهارده نمی دونم یادم نیست خب ما تو متد روان شناسی میگه آقا حتی اگه یک بار به خودکشی فکر کردی حتی اگه یک بار به خودکشی فکر کردی باید درمان بشی یعنی باید یه نهادهایی داشته باشیم یه مراجعه داشته باشیم یه خانواده در فکری داشته باشیم عرضم به حضور تو یه جایی باشه حالا لغات اورژانس اجتماعی هم می نویسند که شما اگه یک بار به خودکشی فکر کردی مراجعه کن به روان شناس حالا بماند که این روانشناس می تونه موفق بشه یا نه سرنوشت همین سه نفر تو کلاس روان شناسی باهم بودن دیگه قاعد موفق نشد گاهی موضوع بزرگ داستان ای بابا هم چهارده بار تجربه خودکشی ناموفق داشته بعد از چهارده بار تجربه خودکشی ناموفق هیچ کس نبوده به بگی بابا تو دردت چیه چرا چهارده بار خودکشی کردی چرا فلان کردی الک کردی برکت این پیامی که کل تآتر حالا فرض کن تقریب مثل همین فیلمهای مفهومی می مونه دیگه ما گاهی اوقات یه فیلمی رو می بینیم بعد نقدش رو میاریم اون می خواستی اینو بگه خب حالا قول معروف جوون دهه هشتادی ما وقتی میاد تآتر رو ببینه حالا این جوری خانم شهبا می گفتن تشویق میشه به خودکشی باز اونم دوباره یه بحث موضوعی کما اینکه شما دیدین به روزنامه نگار هم می گن می گن آقا اخبار خودکشی رو نگین تبلیغ خودکشی میشی حالا این هم می تونه درست باشه هم می تونه غلط باشه هم می تونه ترسی باشه هم می تونه یه راه حلی باشه از باب البته ممکنه حرف خانم شهبا درست باشه که باعث تشویق جوونا به خودکشی می شه ولی خب اینم نشون میده که اونا هم باز مشکل دارند.