به بهانه روز جهانی سالمند، سخن‌تازه بررسی می‌کند؛
پیری جمعیت، چالش آینده

در روز جهانی سالمندان این موضوع که جمعیت ایران رو به پیری می‌رود جزو چالش‌هایی بود که توسط کارشناسان زیاد مطرح شد. چرا و اهمیت این موضوع در چیست و جامعه‌ی ایران را با چه  چالش‌هایی مواجه خواهد کرد؟ آیا از سالمندآزاری در سیرجان آماری وجود دارد؟ یا مثلا مواردی هست که خودت شنیده باشی؟ و اینکه آیا استان کرمان هم از نظر درصد سالمندی مثل متوسط کشوری است؟
این پرسش‌ها را با سحر موسوی، کارشناس و فوق لیسانس گفتاردرمانی درمیان گذاشتیم. او دانشجوی سلامت سالمندی دانشگاه علوم پزشکی کرمان است و از سال۱۳۸۷ در سیرجان در حیطه درمان اختلالات گفتار و زبان مشغول به کار شده. از سال ۱۳۹۶ فعالیت در حوزه سالمندان را با تأسیس بنیاد فرزانگان سیرجان آغاز کرده و چهار سال مدیر عامل بنیاد بوده است. وی در حال حاضر به عنوان عضو هیات مدیره و دبیر کمیته فرهنگی و اجتماعی بنیاد فرزانگان سیرجان با بنیاد همکاری دارد.
وی به صورت تیتر وار موارد مهم و چالش‌های مشکلات پیرامون پیری جمعیت را در اختیار ما گذاشت:

 جمعیت سالمند ایران در سرشماری ۱۳۹۵ نه و نیم درصد بود اما در ۱۴۱۵ چهارده و نیم درصد و در ۱۴۳۰ حدود سی و یک و دو دهم درصد جمعیت کشور تخمین زده می‌شود. یعنی سی سال دیگر جمعیت سالمند ما ده درصد بیشتر از میانگین جهانی است.
 ابعاد مختلف دغدغه‌های سالمندی در آینده: بحث ارائه خدمات سلامت، مسائل اجتماعی، مسائل زیست محیطی،  بیماری‌ها، چالش‌های سیاسی، اقتصادی، فناوری و آموزش هست
در این بین هرچند که بخش قابل توجهی از چالش‌ها، چالش سلامتی ست، اما نگرانی اصلی چالش‌های اقتصادی و مسایل معیشتی در دوران سالمندی است. البته با وضعیت کنونی مراقبت‌ها و ارائه خدمات، چشم انداز روشنی برای آینده نداریم و به نظر میرسه با از دست دادن پنجره فعلی، با مشکلات بسیاری در آینده مواجه خواهیم بود.
در واقع مشکل آنجاست که قدرت تصویرسازی ما از آینده ضعیف است.  بنابراین با استمرار گذشته، آنچنان که باید و شاید نسبت به موضوع سالمندی حساس و دغدغه مند نیستیم. به همین علت هست که تا ده سال پیش ما بحران سالمندی داشتیم و متاسفانه در حال حاضر ما با ابر بحران سالمندی مواجه هستیم
مشکلات اجتماعی سالمندان هم بسیار گسترده و پیچیده هستند و بار بسیاری بر نظام سلامت اجتماعی تحمیل می کنن. از جمله این مشکلات می تونیم به خودکشی به علت نبود هدف و بیماری‌های جسمی و روانی، تبعیض اجتماعی به علت نگرش متقی نسبت به سن، تنهایی و انزوا به علت شکاف بین نسلی و طرد اجتماعی به علت محدود شدن کارکردهای اجتماعی اشاره کرد و البته مهم ترین مساله در این حوزه سالمندآزاری هست
سالمندآزاری پدیده شایعی هست که متاسفانه نسبت به سایر گروه‌های سنی تا حد زیادی مسکوت می ماند. َسالمند آزاری هم در نهاد خانواده و هم در نهادهای اجتماعی مثل مراکز مراقبتی به کرات دیده میشه ولی عمدتا به علت ناآگاهی سالمند، و به خصوص نگرانی از، احتمال از دست دادن مراقبین، آبروی خانوادگی و اختلاف بین فرزندان هرگز عنوان نمی شود.
تحقیقات نشان داده بیش از نیمی از سالمندان تجربه سالمند آزاری را داشته اند. این آزار اغلب از سوی مراقبین درجه یک صورت می گیرد. با این وجود در گزارش‌های اورژانس اجتماعی، موارد سالمندآزاری نسبت به آزار کودکان و زنان و سایر گروه‌های توانخواه محدودتر هست
 در این رابطه باید به اهمیت رسانه جمعی و ارتباطات اجتماعی و افزایش سواد رسانه ای سالمند و افزایش مطالبه گری در جهت تحقق عدالت اجتماعی تاکید کرد
شاه کلید ارائه خدمات به سالمندان حمایت اجتماعی یا همان social support است. چرا که در حال حاضر با توجه به اینکه سالمندان کنونی ما وارث نسلی هستند که بعد خانوار بیش از چهار و نیم بود، لذا مسوولیت مراقبت از والدین سالمند در حال حاضر بر دوش بیش از یک فرزند است. در حالیکه در آینده ای نه چندان دور، با کاهش بعد خانواده و افزایش سالمندان با تجرد قطعی، بار این مراقبت بر دوش جامعه خواهد بود. که با توجه به زیرساخت‌های فعلی امید زیادی برای موفقیت اجتماعی در این حوزه نمی توان متصور بود.
نکته مهم اینکه در موضوع سالمندی ما با دو مفهوم نزدیک اما کاملا متفاوت مواجه هستیم.
اول سالمندی فردی که موهبتی گران و دستاورد مهم توسعه هست. سالمندی فردی، ویژگی‌های خود را دارد و هرگز نمی توان برای دو فرد سالمند، برنامه یکسانی داشت و نسخه مشترکی تجویز کرد.
اما ابر بحران ما، سالمندی جمعیت است. در این رابطه ما می توانیم از تجربیات کشورهایی که این مسیر را رفته اند استفاده کنیم. الگوهای مشابه حهانی و تجربه نسبتا موفقی که در این رابطه داشته اند، دو بعد، اول خدمات سلامت (به خصوص پوشش‌های بیمه ای) و دوم حمایت‌های اجتماعی را در اولویت موضوعات مربوط به سالمندان می دانند.
متاسفانه در ایران حاکمیت به موضوع سالمندی توجه کافی و وافی ندارد. مسولین هنگامی به سالمندی می رسند که بازنشسته شده اند و در سیست گذاری کلان نقش موثری ندارند، و چون در زمان مسوولیت توانایی تصویرسازی آینده خود و جامعه را ندارند، سونامی سالمندی را نادیده گرفته و تا کنون اقدام موثری برای آن انجام نداده اند.
سال ۱۳۹۱، سند ملی سالمندی تدوین شد. سال ۱۳۹۲ با تغییر دولت وقت، کان لم یکن شد.
در سال ۹۶ سند ملی سالمندان کشور با همه چالش‌های بین سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت تصویب شد در سال ۹۹ به دستگاه‌ها ابلاغ شد، اما متاسفانه هرگز اجرا نشد و این مشکل در ابعاد مختلف در کشور ما وجود دارد که ما به لحاظ قوانین غنی هستیم،  اما گویا فقط به تدوین قوانین و مقررات پرداختیم و از سایر ابعاد مانند تولید دانش، اجرا و پایش سیاست‌ها و قوانین غفلت کرده ایم.
و در نهایت اینکه بدانیم سالمندی یک پدیده طبیعی و برهه ای از شکوه و عزت زندگی ست. هرچند که احتمال وقوع بیماری‌ها د  دوران سالمندی بیشتر است، اما سالمندی هرگز مساوی با بیماری و ناتوانی نیست. کما اینکه بهداشت جهانی، شعار اصلی روز جهانی سالمندان را سالمندی فعال، فردایی برای همه گذاشته است که هدف غایی تمام فعالیت‌های مرتبط با سالمندان هست. باید در بستر جامعه و در بطن زندگی مدیریت شود که لازمه ی آن خودمرافبتی، فرهنگ سازی و اصلاح سبک زندگی ست و اینکه بدانیم سالم پیر شدن در همه ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی یک هنر است و باید از سال‌ها قبل از ورود به دوران سالمندی برای آن چاره اندیشه شود.