گزارش کوتاهی از نشست اهالی تآتر با اعضای شورای نظارت؛
پای چوبین و بیتمکین تآتر در سیرجان!
از این سموم که بر طَرف بوستان بگذشت/عجب که رنگ گلی ماند و بوی نسترنی!
این شعر خواجه حالا عجیب حکایت تآتر و نمایش در سیرجان شده است. تآتر سیرجان که روزگاری رونق خوبی داشت از پس دوران قرنطینه هنوز سر بلند نکرده بود که اوضاع به هم ریختهی کشور پس از ماجرای تلخ مهسا امینی و... پیش آمد. به اینها اضافه کنید مشکلات ریز و درشت اقتصادی را که معیشت خانوادهی یک هنرمندِ این شاخهی کمدرآمد از هنر در کشور ما را آنچنان تحت شعاع قرار داده که دیگر غم نان حتا جایی برای دغدغهی تماشای تآتر در مخاطب این شاخه از هنرهای نمایشی هم باقی نماند.
حالا با روی کار آمدن دولت جدید و برقراری فضای نسبی آرامش و امیدواری بر فایق آمدن بر مشکلات ریز و درشت اقتصاد تحریمی، امید میرود تآتر سیرجان هم دوباره اندک جانی بگیرد و به حداقلی از آن رونق سابق بازگردد.
شاید از همین رو بود که نخستین نشست هماندیشی و پرسش و پاسخ اهالی تآتر، سرپرستان گروههای نمایشی و کارگردانها با اعضای شورای ارزشیابی و نظارت بر نمایش شهرستان همراه با دبیر و معاون امور هنری، دوشنبه شب این هفته در سالن جلسات اداره فرهنگ و ارشاد سیرجان برگزار شد.
در این نشست دو گروه، نقد تجارب گذشته، دیدگاهها و نقطهنظرات خود را مطرح کردند و تضارب آرا اتفاق افتاد. هرچند چندان آشکار نشد -که آیا شورای نظارت که طبق قانون باید فصلالخطاب مجوز اجراها یا ممانعت از اجراها باشد- در عمل هم فصلالخطاب هست یا همچنان تحت تاثیر شدید فشار برخی نهادها از بیرون به رییس اداره ارشاد، قرار میگیرد؟!
گفتنیست که شورای نظارت بر تآتر متشکل از کارشناسان مذهبی، سیاسی و اجتماعی و فنی و هنری است که اگرچه به ظاهر امر انگار همهی اعضا فقط یک رای موثر دارند اما به اذعان یکی از اعضای همین شورا، همهی اعضا رای برابری در قبال تصمیمگیری نهایی برای اجرا یا عدم اجرای یک نمایش ندارند!
در این نشست که ظاهرا قرار بود نشست هماندیشی باشد، از همان ابتدا حجتالاسلام پوررضاقلی کارشناس مذهبی معرفی شده از سوی سازمان تبلیغات اسلامی به شورای نظارت، از موضع قوت و تحکم وارد شد و فهرست بلند بالایی از 14 بند ماده 3 قانون را خواند. 14 بندی که شورای نظارت وظیفه دارد هر متن و نمایش را با آن منطبق بداند تا مجوز اجرا بدهد. ضوابط نظارت بر نمایش و صدور پروانه مصوب جلسه 461 مورخ 1379 شورای عالی انقلاب فرهنگی 13 ماده دارد که فقط ذیل ماده 3 آن 14 بند هست و از این قرار است:
ماده 3 ـ اجرای هر گونه نمایش در کلیه تالارها در صورتی که در بر دارنده نکات ذیل نباشد آزاد است و بر این اساسنظارت و برای آنها پروانه نمایش صادر خواهد شد:
1- انکار، نفی، مخدوش کردن و یا اهانت به اصول و فروع دین مقدس اسلام .
2- اهانت به پیامبران الهی، ائمه معصومین (ع)، امام خمینی (ره)، رهبر انقلاب
اسلامی و مراجع تقلید.
3-هتک حرمت ادیان رسمی شناخته شده در قانون اساسی .
4- ناامیدی نسبت به اصل نظام و انقلاب اسلامی .
5- توهین به مفاخر سیاسی، علمی و مذهبی کشور.
6- اشاعه فساد، فحشاء و اعمال منافی عفت عمومی .
7- اشاعه نژادپرستی و نفی برابری انسانها و مخصوصا تمسخر طوایف و اقوام ایرانی .
8- تضعیف وحدت ملی، منافع و امنیت ملی و مصالح جمهوری اسلامی ایران .
9- ضعف شدید هنری به لحاظ اجراء به نحوی که ذوق و سلیقه تماشاگران را به انحطاط
بکشاند.
10- تشویق، ترغیب و ترویج یا آموزش اعتیادهای مضر و خطرناک و راههای کسب درآمد از
طریق نامشروع مانندقاچاق و غیره .
11- کمک به نفوذ فرهنگی یا سیاسی یا اقتصادی بیگانگان و ضدیت با خط مشی و بینش
مبتنی بر حفظ استقلالکشور.
12- ترویج و تبلیغ مرامهای گروههای محارب و غیر قانونی و فرق ضاله و همچنین دفاع
از نظامهای استبدادی واستکباری .
13 بیان کاذب وقایع اسلام و انقلاب اسلامی، به نحوی که موجب گمراهی بیننده شود.
14ـ هتک حرکت قشر یا صنفی از جامعه .
اگرچه برخی از کارگردانان و مدیرگروههای نمایشی حاضر در جلسه مثل امیرحسین طاهری میگفتند با همین یک ماده و 14 بندش میشود اجرای هر تآتری را زمینگیر کرد و هر نوع منع اجرایی را به یکی از این بندها متصل دانست و مستند کرد اما در مقابل برخی دیگر از حاضران مثل رضا مسلمیزاده معتقدند که حتا اگر با همین قانون سانسور خوب که مصوب دوران خاتمی است، نیز کارها پیش میرفت و دست آخر فشارهای بیرونی نهادهای دیگر بر تصمیم نهایی شورای نظارت تاثیر نمیگذاشت، با یک حرکت رو به جلو روبرو بودیم که در همین حد نیز موجب پویایی تآتر میشد.
هرچند برخی دیگر از اهالی تآتر و حتا خود اعضای شورای نظارت اذعان داشتند که دست آخر قشارهای بیرونی به شخص رییس ارشاد برای اعمال سلیقه ورای قانون مدنظر، محدودیتهای زیادی برای اجراها در سیرجان ایجاد کرده است به طوری که بارها پیش آمده متن و نمایشی در تهران یا کرمان و شیراز یا حتا در شهرستانهای مجاور تایید شده و برای اجرای عمومی به روی صحنه رفته است اما همین تآتر در سیرجان امکان اجرای عمومی نیافته است!
گرچه کارشناس مذهبی شورای نظارت این موارد را به مدنظر قرار گرفتن عرف خاص هر منطقه مربوط میداند اما در مقابل نیز هنرمندان گلایه داشتند که مثلا عرف کرمان تا سیرجان تفاوت چندانی ندارد که در مورد تایید یا رد اجراها این قدر تفاوت نظر وجود داشته باشد؟
از طرفی اداره فرهنگ و ارشاد مدعیست که رییس اداره میتواند مجوز اعطا شده به یک نمایش توسط شورای نظارت را کملنیکن اعلام کند اما تفسیر هنرمندان از این قضیه متفاوت است و معتقدند طبق قانون مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی رییس اداره حق چنین کاری را ندارد و شورای نظارت ایجاد شده که مجوزش طبق قانون، فصلالخطاب باشد. هرچند همچنان امکان دخالت دستگاههای دیگر همچون شورای تامین شهرستان و... هم برای ممانعت از اجرای یک نمایش همچنان به قوت خود باقیست و همهی اینها سردرگمی و ناامیدی زیادی را به جامعهی تآتر سیرجان تزریق کرده است که افق را روشن نبینند. افقی تار که حتا از بینتیجه تمام شدن همین جلسات هماندیشی نیز میتوان آن را با چشم غیرمسلح دید تا چراغموشوی این صنعت هنری-فکری-فرهنگی-تفریحی-سرگرمی در سیرجان همچنان از بیروغنی، فتیلهاش خشک بسوزد.