تئاتر «گراف مرگهاي بيجهت» با نگاهي به روابط پيچيده خانوادگي و پيامدهاي انتخاب هاي شخصي، به بررسي تاريکي هايي مي پردازد که مي تواند در بطن يک خانواده نهفته باشد. داستان اين نمايش حول محور يک مرد است که در پروسه طلاق از همسر اولش، با وکيل خود زندگي جديدي را آغاز مي کند. اما اين زندگي جديد نيز مملو از مشکلات و تنش هاست، به ويژه با محروميت فرزند طلاق از ديدار مادرش و پيامدهاي عاطفي آن.
درام و ساختار روايي
ساختار دراماتيک اين نمايش به شدت تحت شعاع طولاني گويي ها و توالي هاي غيرضروري قرار دارد. شروع و ميانه نمايش، به جاي ايجاد تنش و جذابيت لازم، به شلوغي هاي نامرتبط و صحنه هاي پراکنده دچار شده اند. اين موضوع به ضعف در جذب مخاطب و ايجاد فضايي عاطفي منجر مي شود. نويسنده به جاي تمرکز بر احساسات دروني شخصيت ها، بيشتر بر روي ابعاد سطحي و حاشيه اي تأکيد مي کند.
فضاي توهمي و واقعيت
تقريباً تمامي بخش هاي نمايشي طراحي شده اند تا فضاي توهمي و واقعيت را به تصوير بکشند، اما عدم موفقيت در تميز دادن اين دو فضا، باعث شده که مأموريت اصلي نمايش عقيم بماند ، بازيگران در ارائه لحظات توهم به خوبي عمل نکرده و در تفکيک بين واقعيت و خيال دچار مشکلاتي شده اند. اين امر نه تنها از عمق داستان مي کاهد، بلکه شناخت عميق تري از شخصيت ها را نيز از بين مي برد.
بازيگران و شخصيت ها
با چشم پوشي از ضعف بياني بازيگران، طراحي بازيها در دو فضاي توهم و واقعيت داراي غضروف نيست و شکل طراحي بازي از شخصيتهاي نمايش باعث شده است مخاطب با دو آدم هميشه عصباني که به طرز بي منطقي سرد و خشک هستند مواجه شود و در نتيجه با آنها همراه نشود با آنها هم درد نشود بازيها پل ورود مخاطب به زيست در دنياي درام را خراب کرده است هر چند نويسنده هم نسبت به لزوم خلق اين فضاها ناآگاه بوده است
بازيگري در اين نمايش به نظر مي رسد که بيشتر در سطح شخصيت ها باقي مانده و از جستجوي عميق تر در بنمايه هاي شخصيتي بازمانده اند. سازگاري و تطابق بازي ها با احساسات دروني شخصيت ها، از ضعف هاي بارز نمايش به حساب مي آيد. اين کاستي در بازتاب روح و روان شخصيت ها باعث مي شود که مخاطب نتواند با آنها همذات پنداري کرده و در نتيجه عواطف شخصيت ها را درک کند.
طراحي صحنه و فضا
طراحي صحنه به شدت قرباني فضاهاي توهمي و بي نظمي در داستان سرايي شده است. عدم ايجاد تفکيک بين زمان و مکان هاي مختلف، به ويژه در نگهداشتن تمرکز مخاطب بر روي داستان، به شدت آسيب پذير است. براي خلق يک فضاي واقعي و تأثيرگذار، لازم است تا طراحان صحنه بيشتر بر روي جزئيات و عناصر کليدي روايت کار کنند همان ميزان که براي فضاي توهمي طراحي در نظر گرفته شده است همان ميزان براي فضاي واقعي در نظر گرفته شود و اين گونه نباشد که قسمت غير توهمي درام در طراحي صحنه توهمي درام زيست کند و لباس اشتباهي تنش کند
نتيجه گيري
با وجود ايدهاي جذاب که در بطن نمايش «گراف مرگ هاي بي جهت» نهفته است، اکثر وجوه اجرايي و داستاني نتوانسته اند به طور مؤثر اين ايده را دراماتيک و تأثيرگذار کنند. ضعف در طراحي فضا و بازيها، و همچنين عدم تمرکز بر احساسات و عمق شخصيت ها، باعث شده که تجربه کلي تآتر از جذابيت لازم بي بهره باشد. اين نمايش تنها در چند دقيقه پاياني، به دليل قوت ايده متن، توانسته مخاطب را به خود جذب کند، که اين نشان دهنده پتانسيل بالقوهاش براي پردازش عميق تر و بهتر شخصيت ها و روابط انساني است. براي اين دوستان که پر تلاش هستند آرزوي درخشيدن در طول مسير هنري که با قدرت شروع کرده اند دارم.