سیرجان شهری ست که سد معبر در اکثر خیابان های اصلی آن پدیدهی غالب است. از صنوف خدماتی و تعمیراتی خودرو بگیر تا بنگاه خرید و فروش ماشین و بقالی و میوهفروشی و حتا خود مردمی که عادت به پارک ماشین شان در پیاده رو دارند. کار تا آنجا میلنگد که دیگر سیرجانیها قید پیاده رفتن را به عنوان یک روش برای رسیدن به مقصدهای کوتاه زدهاند و ناچار هم که شوند از گوشهی خیابان، طول مسیر را میروند که کاری بسیار خطرناک است. اگرچه ماجرا را به شوخی گرفتهایم و میگوییم یک سیرجانی، سیرجانیهای دیگر را در یک شهر غریب از روی همین ویژگی پیاده رفتن در حاشیه خیابان به جای پیادهرو میشناسد اما به راستی این کار آن قدری خطرناک است که متاسفانه تا حالا در سیرجان چندین و چند کشته داده است. آن هم با این نوع پارک کردنهای خودخواهانه که معمولا گوشههای خیابان را هم اشغال و عملا پیادهروی در شهر ما را به یک کار چریکی خطرناک تبدیل کرده است!
اما عجیب آن که با این وجود انگار مردم هم مطالبهای در این خصوص ندارند و قیدشان نیست. و جالب تر آنکه در مواقعی که واحد سدمعبر شهرداری هم با این پدیده مبارزه میکند، خود شهروندان نیز به خاطر کسب و کار خودشان یا دوست و آشنا، صدای نق و نوقشان بلند میشود و حامی عامل سدمعبر میشوند و رسانهها هم این صدای خودخواهی را به عنوان مطالبهی اجتماعیِ به حق، بلندتر میکنند و بازنشر میدهند!
معلوم است که برخورد جدی با پدیدهی سد معبر بدون حاشیه نمیشود. به هرحال کاسبی که با دو سه تذکر کتبی و شفاهی از کار اشتباه خودش دست برنمیدارد، باید یک جایی قهر و عتاب ببیند که بساطش را جمع کند یا نه؟
اما این جدیت را همشهریان باید از شهرداری بخواهند و افکار عمومی مردم سیرجان باید حامی شهرداری برای رفع این معضل باشند. وگرنه هرچه باشد این روزها همه یک گوشی هوشمند دارند که قابلیت فیلم برداری دارد. قاعدتا در چنین شرایطی هم تا که یک مسوول سدمعبر بخواهد به یکی تذکر چندین باره بدهد و آن کاسب کم محلی کند و تنش ایجاد شود، از چنین شرایطی فیلم برداری می شود و این در دراز مدت بازوی شهرداری را برای برخورد با این پدیده ی مزاح شهری، می بندد از بیم اینکه باز فیلمی منتشر می شود و شرمندگیاش می ماند برای شهرداری.
اگرچه انتقاد مردم هم به جاست که چرا ندیدهاند شهرداری به کسبهی صاحب ثروت مثل بنگاهیهای ماشین تذکر بدهد! یا چرا این تذکر فقط شامل خردهفروش بیچاره میشود یا فقط شامل قهوهفروشی میشود که با گلدان و میز صندلی کمی به پیادهرو جان داده و آن را مسدود نکرده!؟!
قانون هم اگر قانون است برای همه باید یکسان باشد و تبعیض در اجرای آن عملا موجب مرگ قانون میشود و بهانهی لازم را به دست همگان برای له کردن آن قانون میدهد.
شماره 837 مورخ 23 اردیبهشت 1404