در میان شلوغی بازار و جنب و جنبش مردم؛ چهار دختر جوان که مشغول عکاسی از سقف بازار  و گنبد مغازه‌ها هستند، یکی شان به مغازه‌ی خرمافروشی می‌آید از میان خرماهای متنوع یکی را انتخاب می‌کند و می‌گوید: تعریف خرماهای استان کرمان را زیاد شنیده بودم‌  و بعد رو می‌کند به مغازه‌دار می‌پرسد : برای دیدن بازار قوتوها کجا باید برویم ؟ دور است یا نزدیک؟ صاحب مغازه جواب می‌دهد: دخترم  همین پشت سرت بازار قوتوهاست. همین راسته بازار را مستقیم که بروید، قوتوفروشی‌ها را ببینید. دختر در حالی که از پیدا کردن نشانی خوشحال شده دوباره به صاحب مغازه می‌گوید: قالی‌های سه‌کله سیرجان که معروف هستند، جای مشخصی دارند؟ که برویم و از نزدیک نگاه کنیم.
این دفعه فروشنده مغازه‌ این طرف آن طرف را نگاهی می‌اندازد و اشاره می‌کند به مغازه‌های هفده شهریور که بروید آنجا فرش می بینید. بعد از اینکه گفت و شنودهای فروشنده و مشتری را شنیدم. به یکی از دخترهای گروه می‌گویم:
-تجریه‌ی شما از آمدن به سیرجان چطور است؟
او بدون مکث می‌گوید:
-پر از چالش! هربار که خواستیم جای جدیدی برویم، ساعت‌ها مشغول پیدا کردنش بودیم. بازار، جاهای تاریخی، یا مثلا بهترین رستوران، قهوه فروشی در سیرجان و ....
در حالی که تابلوها در سطح شهر نام و نشان درستی از مکان‌های مهم سیرجان را ندارد. مسافرخانه‌ها یکی در میان تمیز بودن و انتخاب سخت بود. نظافت و آرامش و رسیدگی جزو بدیهیات است که ما در مسافرخانه شاهدش نبودیم‌.
دختر ادامه می دهد که با دوستانش بعد از پایان تحصیلات که رشته مدیریت جهانگردی بوده، ایرانگردی را شروع کرده‌اند. تا هم از جذابیت‌های ایران لذت ببرند و از همه مهم‌تر فرهنگ، آدام و رسوم، شغل‌های سنتی هر شهر را بشناسند. دختر در حالی که عذرخواهی می‌کند می گوید: «ما اگر سوالات خودمان را درباره‌ی سیرجان  در گوگل جستجو کرده بودیم به جواب‌های دقیق‌تر و کامل‌تری می‌رسیدیم. شاید باور نکنید اما ما بعد از دو روز بلاتکلیفی، تازه بازار را پیدا کردیم. فردا را باید بگردیم دنبال نشونی بناهای تاریخی این شهر.»
حالا این شرایط را بگذارید کنار ادعای جدید سرپرست اداره میراث فرهنگی سیرجان که در فرمانداری اعلام کرده سیرجان آماده‌ی استقبال از مسافران نورزوی است!
آقای حسینی دست کم قبلش یک افتتاحیه در بخش گردشگری یا مرمت اثری تاریخی، می‌داشتید بعد همچین ادعایی می‌کردید!