سیرجان؛ پایتخت جهانی کافههای ترکیبی و مشکلات بهداشتی و صنفی آن؛
فقط مانده کافه-قصابی بزنند!
تصور کنید وارد مغازهای میشوید که روی تابلو نوشته:
کافه تعویض روغنی: اسپرسو با طعم سوختگی واشر سرسیلندر!
مکانیک زیر ماشین دراز کشیده، همزمان قهوهجوش روی جک هیدرولیک گذاشته و به شما لبخند میزند: «لاتهتون با روغن ۱۰-۴۰ باشه یا ۲۰-۵۰؟»
یا مثلاً در «کافه تزریقاتی»، پرستار با یک دست آمپول میزند و با دست دیگر کاپوچینو کفدار سرو میکند. مشتریان هم خوشحال که هم فشار خونشان تنظیم شد و هم کافئینشان!
به همین مسخرگی کافهها در سیرجان دارند به شکلی فزاینده و بیبرنامه رشد میکنند تا جایی که اکنون شاهد ترکیب عجیب صنوف هستیم؛ از سوپرمارکت-کافه تا کافه-کارواش گرفته و حتا کافه-پیرایش! این روند نهتنها از منظر بهداشتی و صنفی محل اشکال است، بلکه پیامدهای فرهنگی و اجتماعی گستردهای نیز دارد.
فراتر از نوشیدنی
رشد بیرویه کافهها بیشتر بهدلیل جذابیت اقتصادی کوتاهمدت، سودآوری سریع و نبود نظارت کافی بوده است. نتیجه آنکه کافههای سیرجان نه به مراکز فرهنگی پویا، بلکه بیشتر به واحدهایی تکراری و بیهویت بدل شدهاند.
اگر طی چند سال اخیر به بافت مرکزی و حتی محلات تازهساز سیرجان نگاه کنیم، متوجه میشویم که تقریباً در هر خیابان اصلی چندین کافه و قهوهفروشی فعال است. این تراکم در حالی رخ داده که بسیاری از مشاغل اساسی شهر از رشد متناسب محروم ماندهاند.
نکته مهمتر آن است که کافهداری در سیرجان به نوعی «مد روز» تبدیل شده و بسیاری از سرمایهگذاران خرد به جای ورود به عرصههای تولیدی یا خدماتی پایدار، ترجیح دادهاند سرمایه خود را صرف تأسیس یک کافه کنند. پیامد این روند، اشباع بازار و افت کیفیت خدمات است.
ترکیب عجیب صنوف؛ از بقالی تا قیچی و قهوه!
یکی از پدیدههای بحثبرانگیز در سیرجان، ترکیب غیرمعمول صنوف مختلف با کافهداری است. در نگاه اول شاید ترکیب یک کتابفروشی با کافه جذاب به نظر برسد؛ الگویی که در برخی شهرهای بزرگ دنیا نیز وجود دارد. اما مشکل اصلی در سیرجان، فقدان استانداردها و نظارت است. زیرا وقتی به تقلید از این مختلط شدن دو صنف، پای بقیهی صنوف به بحث بخار نوشیدنی و دود قهوه باز میشود، به نظر میرسد که نه بهداشتی است و نه حرفهای.
مشکل وقتی جدیتر میشود که پای صنوفی مانند «پیرایشگاه مردانه» به ماجرا باز میشود. اخیراً در سیرجان شاهد افتتاح واحدهایی هستیم که بخشی از آن به آرایشگری و بخشی دیگر به سرو قهوه اختصاص یافته است. این ترکیب از اساس با اصول بهداشت عمومی مغایر است؛ زیرا در یک سو مو، مواد شیمیایی و ابزار آرایشی قرار دارد و در سوی دیگر نوشیدنی که قرار است برای مصرف مستقیم مشتری سرو شود. چنین ترکیبی نهتنها سلامت شهروندان را تهدید میکند، بلکه شأن هر دو حرفه را زیر سؤال میبرد. و مشخص هم نیست که مامروان اداراتی مثل بهداشت محیط، اصناف و اماکن کجای قضیه قرار دارند و چرا با چنین پدیده هایی برخورد نمیکنند؟!
پیامدهای بهداشتی و قانونی
از منظر بهداشتی، وجود صنوفی مانند پیرایشگاه و کافه در یک مکان واحد خلاف استانداردهای تعریفشده وزارت بهداشت است. در مکانهایی که مواد غذایی سرو میشود باید شرایط خاصی از نظر تهویه، نظافت، انبارداری و سرو رعایت گردد. ترکیب آن با فعالیتی مانند آرایشگری یا کارواش مشکلات متعددی ایجاد میکند.
از نظر قانونی نیز، چنین ترکیبهایی مصداق تخطی از مجوزهای صنفی محسوب میشوند. هر صنف دارای کد و مقررات خاصی است و ترکیب خودسرانه آنها موجب اختلال در نظام صنفی میشود. اما به نظر میرسد در سیرجان، به دلیل خلأ نظارت یا حتا تساهل نهادهای مسوول، این روند به سرعت در حال گسترش است. چنین ترکیبهایی موجب زیان رسیدن به صنوفیست که کار شان تنها کافه داری است که موجب ایجاد نابرابری اقتصادی: اشباع بازار کافه موجب کاهش درآمد بسیاری از صاحبان این کسبوکار شده و در نهایت منجر به ورشکستگی و زیانهای مالی گسترده خواهد شد.
تجربه دیگر شهرها
مقایسه با شهرهای همتراز نشان میدهد که در بسیاری از نقاط کشور، رشد کافهها اگرچه سریع بوده اما با نظارت دقیق همراه بوده است. برای مثال در شیراز یا اصفهان، کافههایی که با کتابفروشی یا گالری هنر ترکیب میشوند، ملزم به رعایت استانداردهای خاص بهداشتی هستند. همچنین نهادهای صنفی اجازه نمیدهند صنوفی با ماهیت کاملاً متفاوت مانند آرایشگری و قهوهفروشی در یک مکان جمع شوند.
در حالی که در سیرجان، نبود سیاستگذاری و ضعف نظارت موجب شده شاهد شکلگیری ترکیبهای غیرمعمول و حتی خطرناک باشیم.
به جای ایجاد کافههای هویتدار: سراغ افزایش بیرویه کافههای مشابه رفته ایم، و درحالی که میشدخ کافههایی با تم محلی (مثلاً مبتنی بر فرهنگ قالیبافی یا موسیقی محلی سیرجان) راهاندازی کرد که هویت متمایزی داشته باشند، حالا این روزها کافه در سیرجان مثل «چسب همهکاره» شده؛ با هرچیزی جور در میآید! امروز کافه-پیرایش داریم، فردا کافه–تزریقات! و اگر همینطور پیش برویم، به زودی با «کافه تعویض روغنی» و حتا «کافه قصابی» مواجه خواهیم شد.
چرا به اینجا رسیدیم؟
ماجرا ساده است. در سیرجان هرکس دید کافه سود دارد، سریع دست به کار شد. اما چون تعدادشان از چراغهای قرمز شهر هم بیشتر شد، هرکسی گفت: «خب حالا یک چیزی قاطی کنیم که متفاوت باشیم!» یکی سوپرمارکت و کارواش را قاطی کرد، دیگری قیچی و سشوار را، و سومی احتمالاً فردا گاو و گوسفند را.
اما شاهکار آینده «کافه قصابی» است. قصاب با همان لباس خونی، قهوه ترک برایتان میآورد. البته همراه با یک «تکه دنبه» بهعنوان شیرینی کنار فنجان. شعارشان هم این است: «اینجا قهوه را با طعم واقعی زندگی بچشید!»
مشکلات بهداشتی؟ چه مشکلاتی؟!
اگر کسی بگوید «پیرایشگاه–کافه» از نظر بهداشتی ایراد دارد، پاسخ میدهند: «نه عزیز، ما موهای مشتری را بهعنوان دمنوش طبیعی استفاده میکنیم، کاملاً ارگانیک!»
یا مثلاً در «کافه تعویض روغنی» میگویند: «نگران نباشید، ما روغن سوخته را فقط برای طعم خاص اسپرسو استفاده میکنیم، نه بیشتر!»
حقیقت این است که اگر همینطور جلو برویم، آینده سیرجان روشن است: شهری با بیشترین تعداد کافه در جهان و بیشترین تنوع ترکیبی ممکن. فقط کافیست کمی صبر کنیم تا تابلوهای جدیدی ببینیم:
• کافه داروخانه (کافئین همراه با مسکن)
• کافه پمپ بنزین (قهوه در باک رایگان!)
• کافه گورستان (لاته آرامستان؛ برای همیشه آرام بگیرید)
پس بیایید واقعبین باشیم: یا باید جلوی این ترکیبهای عجیب را گرفت، یا رسماً سیرجان را بهعنوان «پایتخت جهانی کمدی کافهای» ثبت جهانی کنیم.
