کمر خم سیرجانی زیر فشار گرانی؛
سفره ها کوچک و کوچکتر می شوند!
به قول قدیمی اگر دردا یکی بودی چه بودی! شده حکایت گرانی و تورم در سیرجان که هم شامل افزایش قیمتهای کشوری در شهرمان هستیم و هم شاهد تورم افسار گسیختهی خاص خود شهر معدنی سیرجان!
این روزها افزایش قیمت کالاهای خوراکی مثل لبنیات و ماست و شیر و پنیر هم شکل نوسانهای قیمت ارز شده و همزمان افزایش دلار و سکه و نیز تحت تاثیر روانی سه نرخی شدن احتمالی قیمت بنزین در روزهای آینده، مواد خوراکی هم افزایش سرسام آوری داشته اند تا سفرهی مردم بیشتر از پیش کوچک و کوچکتر شود.
بقالیهای سیرجان چه برای خرید و چه برای فروش دیگر قیمت از بر ندارند و باید روی محصول را مثل خود مشتری بخوانند!
جدای از اینکه همین دیروز یک سوپرمارکت در سیرجان بیسکوییت ویفر کوچک را به من فروخت صد و بیست هزار تومان! تنها برای اینکه قیمت نپرسیده بودم! فقط کارتم را کشید و رسید هم نداد. بعد که با پیامک فهمیدم، برگشتم و اعتراض کردم اما نتوانستم حریفش شوم و معتقد بود قیمت این بیسکوییت همین است! با این تجربه با خودم گفتم از حالا اول قیمت بپرسم و بعد بخرم اما از بسیاری فروشندگان سیرجانی وقتی قیمت میپرسی و نمیخری، به خودشان اجازهی توهین کردن میدهند!
از یک میوهفروش که قیمت نارنگی را جویا شدم و با شنیدن قیمت رفتم پیِ کارم، از دور فحش داد و تهدید کرد که دیگر نیایم!
در بازارِ همهی محصولات خوراکی و غیرخوراکی توی سیرجان بوی منطق قیمت نمیآید.
مردم مستضعف و حتا طبقه متوسط که هر روز از کنار ویترین میوهفروشیها، رستورانها و مغازههای مواد غذایی میگذرند، مدام زیر لب غر میزنند:
«اینجا سیرجانه یا شمال تهران؟!»
گرانی، بینظمی و تفاوت فاحش قیمتها از محلهای به محله دیگر، نفس مردم را بریده است. یکی از شهروندان در پیام خود میگوید:
«در بازار خرمالو 60 هزار تومنه، در بلوار هجرت صدو هفتاد هزار و سمت مکیآباد دویست هزار تومان! مگه سه تا سیرجان داریم؟!»
اما ماجرا فقط به میوه ختم نمیشود. رستورانهای تازهتأسیس، مخصوصآً در محدوده محیاشهر، به گفته مردم، قیمتهای «سرسامآور» و کیفیت «افتضاح» دارند. یک مشتری میگوید:
«کبابیها گوشتایی میدن که نمیدونی از کجاست، سفت و بیمزه، به اسم کوبیده و جوجه میفروشن دونهای دویست تومن! نصفش استخونه، نصفشم فیله!».
مسوولان باور کنید نمیتوانید بر قیمتها نظارت کنید و آنها را دستوری پایین نگه دارید پس دست کم چند فروشگاه ارزانکدهی ثابت حداقل در عرضهی مواد خوراکی تاسیس کنید که قیمتها را بشکند.
زیرا به نظر میرسد قانون بیرحم عرضه و تقاضا که ناشی از خرید عمده همراه با نپرسیدن قیمت توسط طبقهی مرفه سیرجان است، نه تنها موجب گرانی کالا شده که فروشندگان را هم متوقع کرده که مشتری نباید قیمت بپرسد و حق ندارد!
مسوولان باور کنید مردم سیرجان فقط معدنیها با حقوقهای بالا و مزایای عالی نیستند.
بسیاری از خانوادهها دارند با حقوق اداره کار یک سرپرست که به هفده میلیون تومان نمیرسد، صورت خود را سرخ نگه میدارند.
شما کجای کارید که به قول قدیمی:
بر احوال آن مرد باید گریست
که دخلش بود نوزده، خرج بیست!
حالا که خرج از بیست هم رد کرده و روی چهل و پنجاه باید باشد اما دخل همچنان نوزده مانده، خدایا چه کنیم!
