سیرجان، شهر پیشرفت یا تبعیدگاه اداری؟
جاده سیرجان به کرمان، خود داستانی از غفلت است. این مسیر دوبانده، که قرار بود نماد اتصال دو شهر مهم باشد، به دلیل آسفالت نامرغوب و خرابیهای شدید، به کابوسی برای رانندگان تبدیل شده. گزارشهای اخیر نشان میدهد مردم از وضعیت جاده ناراضیاند و تردد در آن، به ویژه در زمستان با احتمال یخزدگی، خطرناک است. حتا مجید قناد، مجری محبوب برنامههای کودک و معروف به "عمو قناد"، که اخیراً در جشنواره قصهگویی سیرجان حضور داشت، از این جاده گلایه کرده و صدای اعتراضش درآمده – کسی که نماد شادی کودکان است، چگونه باید در چنین مسیری برای کارهای اداری رنج بکشد؟. این جاده، با وجود باز بودن، سفرهای غیرضروری را به تعویق میاندازد و برای سیرجانیها، که روزانه صدها نفر برای امور اداری به کرمان میروند، هزینههای مالی، زمانی و جانی به بار میآورد.
جاده سیرجان-کرمان، نه فقط یک مسیر، که نماد یک بیعدالتی روزمره است. مسیری فرسوده، پرحادثه و دور از دسترس. وقتی حتا صدای یک مجری کشوری مثل عمو قناد از سختی این مسیر بلند میشود، تکلیف شهروند عادی که مجبور است هر از گاهی آن را برای کوچکترین کار اداری بپیماید، مشخص است.
اما مساله، تنها جاده نیست؛ مسئله «نگاه» است. نگاهی که سیرجان را حاشیهای از کرمان میداند، نه شهری خودبسنده با نیازهای اولیهی اداری تامین شده.
چرا در عصر اینترنت سیرجانیها باید یک روز کامل کار و زندگی را تعطیل کنند تا فقط به کرمان بروند و برگهای را مُهر کنند؟
از کمیسیون پزشکی برای تمدید سادهی یک گواهینامه بگیرید تا آزمونهای مختلف و کنکور ارشاد دانشگاهی و برخی خدمات تخصصی درمانی، و بسیاری دیگر از خدمات اداریِ متمرکز که در کرمان است.
این یعنی نادیده گرفتن کرامت انسانی و حق دسترسی آسان به خدمات پایه. این یعنی تحمیل هزینههای اضافی مالی، جسمی و روانی بر مردم. این یعنی نگاه کردن به شهرها نه بر اساس جمعیت و نیازشان، که بر اساس جایگاه اداریِ تاریخ گذشتهشان.
سیرجان دیگر یک روستای بزرگ نیست. این شهر ظرفیت و نیاز آن را دارد که کامل شود. ایجاد کمیسیون پزشکی رانندگی در سیرجان، نه یک لطف، که یک «حق» است. یک مطالبه بدیهی که تأمین آن، هم موجب کاهش بار ترافیکی و اداری مرکز استان میشود، هم به عدالت جغرافیایی و ارتقای کیفیت زندگی در شهرستانها کمک میکند.
پس پاسخ پرسش روشن است: سیرجانی باید برود کرمان، چون سیستم اداری ما هنوز در گذشته سیر میکند. چون تمرکزگرایی، راحتتر از تفویض اختیار و خدماترسانی عادلانه است. چون صدای اعتراض هرچند بلند، تا زمانی که به تصمیم و بودجهای عادلانه تبدیل نشود، فقط «صدا» باقی میماند.
وقتی جادهای اینقدر سخت است، حداقل انتظار میرود که پایان آن، انجام کاری ضروری و ساده بدون این همه دردسر باشد. مردم سیرجان و دیگر شهرستانهای بزرگ، شایستهتر از این زندگی در حاشیهی خدمات هستند.
در شهری مانند سیرجان که مدعی پیشرفت در بهداشت و درمان است، با چند بیمارستان مجهز و فعال و با تجهیزات مدرن، عجیب است که ساکنانش برای یک کار ساده اداری مانند کمیسیون پزشکی تمدید گواهینامه، مجبور به سفر به کرمان شوند! این وضعیت، نه نمادی از ناکارآمدی اداری در عصر ارتباطات اینترنتی است، چرا باید یک شهروند سیرجانی، در حالی که شهرش امکانات پزشکی پیشرفتهای دارد، ساعتها در جاده پرخطر سیرجان-کرمان بپماید تا گواهینامهاش را تمدید کند؟ این سؤال، ریشه در بیتوجهی به خودکفایی محلی دارد و نیاز به پاسخی قاطع از سوی مسوولان دارد.
کمیسیون پزشکی تمدید گواهینامه، طبق قوانین، نیازمند معاینات سلامت جسمی و روانی از مراجع صلاحیتدار است. در سیرجان، با مراکز چشمپزشکی، قلب و عروق، و روانپزشکی متعدد، چرا چنین مرکزی وجود ندارد؟. این الزام، که برای ایمنی رانندگان ضروری است، میتوانست محلی مدیریت شود، اما تمرکز آن در کرمان، سیرجانیها را به حاشیه میراند. شهر سیرجان، با جمعیت بیش از ۲۰۰ هزار نفر و اقتصاد معدنی قوی، ادعای پیشرفت پزشکی میکند، اما در خدمات اداری، شهروندان را به مهاجرت موقت وادار میسازد. این تبعیض، نه تنها وقت مردم را هدر میدهد، بلکه به اقتصاد محلی آسیب میزند؛ کارمندی که نیمی از روز را در جاده میگذراند، بهرهوریاش کاهش مییابد.
مسوولان استانی و شهری، زمان آن رسیده که این نابرابری را اصلاح کنند. تأسیس کمیسیون پزشکی محلی در سیرجان، نه تنها حقوق شهروندی را تأمین میکند، بلکه از جادههای پرخطر کاسته و خدمات را عادلانهتر میسازد.
