تحلیل رفتارهایی مانند شکستن شیشه خودروها در سیرجان؛
شیشه ماشینها را میشکنیم، پس هستیم!
رفتارهای پرخاشگرانهی اجتماعی اغلب ناشی از ناکامی تعریف میشود. وقتی افراد به اهداف مطلوب خود نمیرسند یا احساس بیعدالتی میکنند، ممکن است پرخاشگری را به سمت نمادهای مرتبط با منبع ناکامی یا حتا جامعه معطوف کنند.
نمادگرایی: عمل شکستن شیشه خودروهای گرانقیمت میتواند حمله به نمادهای ثروت و نابرابری باشد. در شهری مانند سیرجان که معادن و صنایع معدنی ثروت زیادی ایجاد میکنند، اما این ثروت ممکن است به طور عادلانه توزیع نشده باشد، چنین رفتاری میتواند بیان اعتراض غیرکلامی باشد.
بیهویتی و احساس ناتوانی: تخریبگری گاهی از احساس ناشناس بودن و عدم کنترل بر محیط زندگی ناشی میشود. فرد با تخریب اموال دیگران، موقتاً احساس قدرت و تأثیرگذاری میکند.
تأثیر گروهی: اگر این عمل در گروه انجام شود، پدیدۀ روانی گروهی مانند «از خودبیگانگی هویتی» و کاهش مهارهای اخلاقی فردی تقویت میشود.
شکاف طبقاتی و محرومیت نسبی
محرومیت نسبی یعنی وقتی افراد احساس میکنند در مقایسه با دیگران (به ویژه گروههای مرفهتر) از امکانات، احترام یا موقعیت محروم شدهاند، ممکن است دست به خشونت یا رفتارهای تخریبگرایانه بزنند.
شهر سیرجان به عنوان یک مطالعه موردی: سیرجان با وجود معادن غنی (مانند مس و آهن) و صنایع وابسته، قطب اقتصادی مهمی است. اما این ثروت به طور نامتوازن توزیع شده است؛ مثلاً بین کارگران معدن، پیمانکاران، ساکنان محلی و سرمایهداران صنعتی. اگر گروهی احساس کنند سهم آنان از این ثروت ناچیز است یا منجر به بهبود کیفیت زندگی شان نشده، احساس بیعدالتی ساختاری تشدید میشود.
«اعتراض پنهان»: جیمز سی. اسکات در نظریه «سلاح ضعفا» اشاره میکند که گروههای فرودست گاهی به جای اعتراض علنی، به اشکال پنهان و روزمره مقاومت (مانند تخریب اموال) روی میآورند. شکستن شیشه خودروها در شب میتواند مصداقی از این نوع مقاومت باشد.
شکاف نمادین: خودروهای لوکس در خیابانهای یک شهر معدنی ممکن است نمادی فیزیکی از شکاف طبقاتی باشند. تخریب آنها میتواند تلاشی برای «تنبیه نمادین» ثروتمندان یا حداقل ایجاد اخلال در نمایش ثروت باشد.
عوامل دیگر
* جوانان و بیکاری: اگر عاملان جوان باشند، بیکاری و فقدان چشمانداز آینده میتواند عامل تشدیدکننده باشد. سیرجان اگرچه شهر ثروتمندی است، اما لزوماً برای همه جوانان شغل مناسب ایجاد نکرده است.
* ضعف نظارت اجتماعی و پلیسی: رفتارهای تخریبگرانه در مکانها و زمانهایی که نظارت کمتر است (شبها) رخ میدهد.
* الگوبرداری و تکرار: گاهی این رفتارها پس از اولین مورد، به صورت همگیری اجتماعی تکرار میشود و دیگران را ترغیب به تقلید میکند.
آیا این رفتار صرفاً از سر عقده ناشی از شکاف طبقاتی است؟
پاسخ قطعی نیست، اما شکاف طبقاتی و محرومیت نسبی میتواند یکی از عوامل عمده باشد. در روانشناسی اجتماعی، رفتارها چندعاملی هستند؛ یعنی ترکیبی از عوامل فردی (مانند خلق تهاجمی، مشکلات روانی)، گروهی (همنوایی با گروه همسالان) و ساختاری (نابرابری اقتصادی، تبعیض فضایی(
* در مورد سیرجان، تضاد نمادین بین ثروت معدنی و محرومیت بخشی از جامعه میتواند به عنوان زمینهساز روانی عمل کند. اما باید مراقب بود که همه عاملان را صرفاً قربانیان ساختاری نبینیم؛ زیرا ممکن است انگیزههای دیگری مثل تفریح، انتقام شخصی یا باندهای خرابکارانه نیز وجود داشته باشد.
راهکارهای پیشنهادی از منظر روانشناسی اجتماعی
شفافیت و مشارکت اقتصادی: ایجاد حس مالکیت اجتماعی از طریق مشارکت دادن گروههای محروم در منافع توسعه معدنی.
فضاهای گفتوگو و انتقاد سازنده: ایجاد کانالهای قانونی برای بیان نارضایتیها (مانند شوراهای محلی، نهادهای میانجی(.
تقویت نظارت محلی و پیشگیری اجتماعی: میتوان از رویکردهای اجتماعمحور مانند افزایش روشنایی معابر، مشارکت ساکنان در نگهبانی محله و برنامههای اشتغال و ورزش برای جوانان استفاده کرد.
آموزش مهارتهای مدیریت خشم و رسیدگی به سلامت روان در مدارس و محلات.
در نهایت، بدون تحقیقات میدانی دقیق درباره انگیزههای دستگیرشدگان و بافت اجتماعی سیرجان، نمیتوان با قطعیت نظر داد، اما چشمانداز روانشناسی اجتماعی، احتمال محرومیت نسبی و بیان نمادین خشم را به عنوان فرضیهای قوی مطرح میکند.
یک پدیده روانی-اجتماعی
تخریب عمدی اموال عمومی یا خصوصی بدون هدف سرقت مستقیم تعریف میشود. این عمل، شکلی از خشونت نمادین است که پیامی را -گاه ناخودآگاه- به جامعه منتقل میکند.
حالت بیهنجاری و گسست اجتماعی وقتی قواعد جامعه ضعیف یا متناقض میشوند، رخ میدهد.
هنگامی رخ میدهد که اهداف فرهنگی (مثلاً ثروت، موفقیت مادی) در جامعه تبلیغ میشوند، اما ابزارهای مشروع برای رسیدن به آن اهداف به طور عادلانه در دسترس همه نیستند.
در شهر معدنی مانند سیرجان، ثروت ناشی از معادن به عنوان یک هدف فرهنگیِ مشهود دائماً در معرض دید است (ساختمانهای مدرن، خودروهای لوکس، سبک زندگی تجملی).
اگر بخشی از جامعه-به ویژه جوانان، کارگران ساده یا ساکنان محلههای حاشیهای-احساس کنند راه مشروع برای دستیابی به این ثروت برایشان بسته است، ممکن است دچار "واکنش های نوآورانه یا طغیانگرانه" شوند.
وندالیسم در این چارچوب، شکلی از "طغیان یا انزواطلبی" است: یعنی رد هم اهداف و هم ابزار مشروع، و جایگزینی آن با رفتارهای مخرب.
محرومیت نسبی
افراد هنگامی که خود را نسبت به گروه مرجع (همسایگان ثروتمند، کارفرمایان معدنی) محروم میبینند، احساس بیعدالتی میکنند.
این احساس حق دارند ولی به حقشان نمیرسند، خشم ایجاد میکند.
در سیرجان، ممکن است یک کارگر معدن یا فرزند او، هر روز شاهد رفتوآمد مدیران و پیمانکاران با خودروهای گرانقیمت باشد، در حالی که خود با دستمزد ناچیز و آیندهای نامطمئن دست و پنجه نرم میکند.
شکستن شیشه خودروهای لوکس میتواند یک انتقام نمادین برای کاهش موقت این احساس نابرابری باشد.
افراد هویت خود را از گروههایی که به آن تعلق دارند (مثلاً "طبقه کارگر"، "ساکنان محروم") میگیرند.
اگر گروه آنها توسط گروه مسلط (ثروتمندان) تحقیر، نادیده گرفته یا به حاشیه رانده شود، ممکن است برای حفظ هویت و عزت نفس گروهی، به رفتارهای مخاطرهآمیز یا تخریب علیه گروه مسلط روی آورند.
این رفتار نوعی مقاومت نمادین است: شما ثروت دارید، اما ما قدرت تخریب نمایش آن را داریم.
در جوامعی که اعتراض علنی خطرناک یا بیاثر است، گروههای فرودست به اشکال پنهان و روزمره مقاومت متوسل میشوند: تخریب محرمانه اموال، شایعهپراکنی، کارشکنی پنهانی.
شبانه شیشه ماشینها را شکستن نمونهای بارز از این نوع مقاومت است: بینام و نشان، بدون رهبری آشکار، با هزینه پایین برای عامل، اما با تاثیر روانی و مالی بر گروه مسلط.
بینظمی اجتماعی
تخریبهای کوچک و بیپاسخ مانده (مثل شیشههای شکسته) علامتی میفرستند که "نظارتی وجود ندارد، هر کاری مجاز است"
این امر میتواند به افزایش جرائم جدیتر بینجامد.
در سیرجان، اگر اولین موارد تخریبگری سریع و جدی مدیریت نشده باشد، ممکن است به تقلید و گسترش انجامیده باشد.
آیا در سیرجان "عقده ناشی از شکاف طبقاتی" عامل اصلی است؟
بله، محتمل است، اما لزوماً نه به صورت "عقده فردی"(به معنای روانکاوانه)، بلکه به عنوان "خشم ساختاری شده جمعی".
شهرهای معدنی اغلب با دوگانگی شدید فضایی مواجهند: از یک سو، محلات مجلل و نو، از سوی دیگر، محلات قدیمی با امکانات محدود.
این دوگانگی هر روز به چشم میآید و احساس تبعیض و ناعدالتی را زنده نگه میدارد.
رفتار تخریبگرانه در این شرایط میتواند سه عملکرد روانی-اجتماعی داشته باشد:
۱. تنبیه نمادین ثروتمندان (تو ثروتت را به رخ ما میکشی، ما آن را میشکنیم)
۲. اعلام وجود و اعتراض (ما اینجا هستیم و خشمگینیم)
۳. بازپسگیری موقت قدرت (در فضای شب، ما حاکمیم)
هرچند مسائل محلی: ممکن است دلایل محلیتری مثل اختلاف قومی، طایفهای یا رقابت گروههای جوان محلههای مختلف نیز وجود داشته باشد.
