چهارشنبه, 19 تیر 1404
 
 

شماره 845 مورخ 17 تیر 1404

 
 
 
 
 
 

از بیم آینده به راست و دروغ گذشته پناه بردن و بررسی دلایل رواج حس نوستالژی؛
تو مثل من رویاتو می‌بافی...
«چی بودیم، چی شدیم»، «ایران تنها کشوری‌ست که وقتی به گذشته‌ش نگاه می‌کنی، انگار داری آینده‌ش رو می‌بینی!» و...

همه ما در این سال‌ها در فضای مجازی و تلویزیون‌های مختلف با این طور پیام‌ها روبرو شده‌ایم و حتا خود به انتشار بیشترشان کمک کرده‌ایم زیرا برای‌مان حس خوشایندی داشته‌اند. حس خوشایندی نسبت به راست و دروغِ گذشته و خاطرات متعلق به آن دوره که به صورت عکس و نشانه و سکه و اسکناس و پل و ساختمان، بازنمایی و یادآوری می‌شوند تا شکوه واقعی یا کاذب گذشته را به صورت سیلی به گوش حال و روز امروز ما بزنند.
در این صورت آیا تصویری که از گذشته برای تماشای ما در رسانه‌ای منتشر می‌شود، تصویر دست‌کاری شده‌ای نیست؟ آیا فقط روی نیمه‌ی پر لیوان زوم نمی‌کند؟ آیا زندگی اقلیت را به اکثریت در قدیم تسری نمی‌دهند تا گذشته را به قولی آرا و گیرا کنند و با آرایش و پیرایش، آن گذشته‌ی مد نظر از یک دوره تاریخی خاص را تنها زیبا و باشکوه جلوه بدهند که تحت لوایش به اهداف سیاسی-اقتصادی خاص خود برسند؟
چرا در سال‌های اخیر علاقه به سبک زندگی قدیمی، نوستالژی و مصادیق آن از قبیل ماشین‌های قدیمی، لباس‌ها، زیورآلات و... در میان مردم رواج یافته است؟
نوستالژی و پرداختن به خوبی‌های آن که توسط شبکه های اجتماعی و رسانه ها صورت می‌گیرد چقدر با واقعیت اصلی تاریخی منطبق است؟
غرق شدن در گذشته چه تبعاتی برای امروز و آینده دارد؟
افراد یک جامعه معمولاً باید در چه شرایطی قرار بگیرند که به گذشته هم چون یک مخدر متوسل شوند؟ آیا این ویژگی مختص تمام جوامع است؟
این نوع پرسش‌ها را با علی سوندرومی دکترای جامعه‌شناسی مطرح کردیم. این جامعه‌شناس همشهری در این باره به سخن‌تازه می‌گوید: "گرایش به گذشته به طور کلی چند تا عامل پرقدرت دارد که هر کدام به نسبتی روی رواج این احساس در جامعه تاثیر خود را دارند."

گذشته پیش‌بینی‌ناپذیر نیست
سوندرومی اولین عامل تمایل به  گذشته‌ و گذشته‌گرایی را ریشه در این می‌داند که: «همیشه گذشته نسبت و حال آینده از پیچیدگی و آشفتگی کمتری برخورداره. متغیرهای بیشتری حاکم بر آینده است که قطعیت شرایط آن را می‌گیرد. درحالی که انسان‌ها میل به شرایط قابل پیش‌بینی دارند. وقتی میدونیم چه اتفاقی افتاده، احساس امنیت پیدا می‌کنیم. این کمتر پیچیده است و آشفتگی کمتری برش حاکم است. پس آدم‌ها میل به تایید گذشته پیدا می‌کنند و این طور احساس مطلوب‌تری دارند.»


میل به داشتن ریشه و اصالت
دومین دلیلی که این جامعه‌شناس برای گرایش به نوستالژی برمی‌‎شمرد؛ تمایل به حفظ اصالت است: «همه ما میل به حفظ ارزش‌های اصیل داریم و تصورمان این است که اصالت فقط در گذشته است. همه ما دنبال ارزش‌های اصیل هستیم. ارزش‌هایی که سه چهار نسل پایدار مانده و اصیل تلقی می‌شود. پیامد این نگاه حفظ ارزش‌هاست.
نشانه‌ها و الِمان‌های گذشته که اتفاقاتی در گذشته را یادآوری می‌کنند چه مادی و چه معنوی همه موجب می‌شوند اصالت یک جامعه شهر و خانوداده حفظ شود. یک بخش واقعی است و یه بخش آن توهم و خیال. اما در مجموع این عامل برانگیزاننده است و برای حفظ میراث فرهنگی نقش موثری دارد. اینکه گذشته را برای ارائه به آیندگان حفظ می‌کند و تلاش‌های اصیل یک نسل و چندین نسل از گذشته را برای آشنایی نسل حال آینده به عنوان میراث حفظ می‌کند. اینکه امروزی‌ها بدانند نظم تمدنی و عقل معاش و پشتکار در فلان شاخه در گذشته چگونه بوده و نسبت آن با حال و آینده بهتر است چگونه باشد.
میدان نقش جهان اصفهان بر اساس سنتی بنا شده. ما به عنوان میراث فرهنگی ازشان محافظت کنیم. با نگاه کردن به این میدان متوجه می‌شویم که در گذشته زندگی مناسب جاری بوده و این هم نمونه‌اش. تا اینجا نقش مثبتی دارد. اما نقش مخربش از این تلقی منفی برمی‌خیزد که فکر کنیم در آینده نمی‌تواند چنین زیبایی‌هایی به وجود بیاید. تصور اینکه اصول اساسی در یک حوزه‌ای فقط در گذشته بوده و رخ داد و در آینده از این خبرها نیست! این پندار باعث به وجود آمدن میل به گذشته در جوامع بیشتر سنت‌گرا است.»

پناه آوردن به سرخوشی خیال به جای تلاش
به گفته سوندرومی سومین عامل میل به گذشته، انتخاب سبک زندگی‌ئی متمایز از دیگران برای متفاوت تلقی شدن است: «اینکه بگویند فلانی‌ها به سبک متمایزی دارند زندگی می‌کنند. که این هم گرچه عنصر شهرت‌ خواهی بر ایجاد آن نقش دارد اما می‌تواند منفی یا مثبت باشد. مثلا الگوبرداری از گذشتگان برای انتخاب ساده زیستی به عنوان روشی متفاوت از زندگی امروز و داشتن خونه‌های ساده که رنگ و بوی گذشته را می‌دهند می‌تواند مثبت باشد اما بُعد منفی آن هم این است که باز بخواهیم با این سبک زندگی متمایز بشویم که به دیگران فخر بفروشیم و منحصر به فرد جلوه کنیم.»

دلایل روانی،  اقتصادی و اجتماعی
به گفته‌ی این جامعه‌شناس: «تشویق گذشته و اصالت دادن به آن گاهی به کسب و کار سودآوری منجر می‌شود. اینکه افرادی به گذشته گرایش دارند و نزدیک شدن به آثار گذشتگان و سبک زیست گذشته را دوست دارند و برای آن پول می‌پردازند. این یک اقتصادی درش بنا شده.»
اما از یک جاهایی به بعد هم اصالت به گذشته دادن از یک بحران خاص و فشار روانی و شیوع یک حس ناامنی در جامعه حکایت دارد. اینکه جامعه امروز با تنش‌ها و چالش‌هایی روبرو بشوند و اصالت را برگردانند به گذشته. اینکه هرچه خوب بوده، اتفاق افتاده و تمام. و حالا به جای اینکه برای به دست آوردن احساس امنیت با تلاش و سخت کوشی به خودمان و جامعه‌مان کمک کنیم، مردم را به گذشته ارجاع بدهیم.
به نوعی مردم را افسون کنیم. اینکه در یک دوره انسان‌ها در وادی گذشته گیر می‌کنند برای گریز از رویارویی با کوشش برای ساختن حال و آینده است. پس مدام تاکید می‌شود که فلان انسان یا انسان‌های بزرگ اومدند و این تمدن و این آرمان‌شهر را  خلق کردند و در فلان مقطع تاریخی گل و بلبل بودیم و حالا هرچی تلاش کنیم، نمی‌رسیم. پدیده‌ای که خیال پردازی و مسوولیت گریزی و خیره شدن دائم به عقب است به جای درس گرفتن از گذشته و نگاه کردنِ گاه به گاه به آینه پشت سر برای رسیدن به مقصد بهتر در آینده.
رواج چنین حسی در یک جامعه، خود یک بیماری اجتماعی است و آسیب‌های خودش را دارد.»

ضمیمه این شماره