چهارشنبه, 03 بهمن 1403
 
 

شماره 824 مورخ 3 بهمن 1403

 
 
 
 
 

نگاهی به چند نرخی بودن غذای رستوران‌ها و بیرون‌برها در سیرجان؛
هرچقدر پول بدی،آش می‌خوری!


قیمت غذاهای مشابه در رستوران‌ها و بیرون برهای مختلف شهر سیرجان متفاوت شده است و تا اینجای کار آن را به کیفیت هر غذا و لاکچری یا معمولی بودن رستوران ربط می دهند گرچه گاهی می‌بینی نه غذا در کیفیت تفاوتی به دیگر جاها دارد و مکان تحفه‌ای دندان‌گیر است.
اگر سری به رستوران‌ها یا کافی شاپ‌های مختلف شهر زده باشید، با پدیده‌ی قیمت‌گذاری دلخواه رستوران‌دار مواجه می‌شویم. یکی از رستوران‌داران درباره قیمت‌های منوی غذای ارایه شده به مشتری می‌گوید: «قیمت غذا، بنا به کیفیت مواد اولیه‌اش تفاوت دارد. ما بهترین گوشت و بهترین مواد را استفاده می‌کنیم و آنالیز قیمت‌های خود را به اتحادیه می‌دهیم و در نهایت اتحادیه قیمت‌ها را تایید می‌کند.»
اما با یک حساب سرانگشتی می توان به این نتیجه رسید که خوردن یک پرس فیله گوسفند در برخی از رستوران‌هایی  که شهرت پیدا کرده‌اند، چیزی حدود سه برابرِ ارزش افزوده مواد اولیه را نصیب مالکان رستوران می‌کند. این درحالی‌ست که غذا‌های ایرانی از همه‌ی غذاها ارزان‌تر است زیرا اگر قیمت تمام شده‌ی همبرگر در فست‌فود‌ها را با یک پرس چلوکباب معمولی مقایسه کنیم به این نتیجه می‌رسیم که عرضه‌ی چلوکباب معمولی حدود نصف قیمت یک همبرگر در فست فود تمام می‌شود.
از طرفی ادعا می‌شود که رستوران‌ها درجه‌بندی هستند و برخی گوشت منجمد استفاده می‌کنند و برخی گوشت تازه و همچنین هر روز قیمت‌ها تغییر می‌کنند.
گویا به خاطر نوسان قیمت‌ها اصلا اتحادیه نمی‌تواند نرخ تعیین کند و بازرسی‌ها فقط پیرامون کیفیت ادعایی انجام می‌شود.
بنابراین در مورد وجود پدیده‌ی چند نرخی این یکی کالا نیز در سیرجان، این موضوع را نباید انکار کرد که گاه صنوف مقصر نیستند. موضوع نوسان‌های ارزی در تشخیص نهایی صنوف برای مشخص کردن قیمت روز تاثیر می‌گذارد. اما اگر منظور قیمت گوشت و کالاهای خوراکی در سیرجان به مقایسه با بردسیر است، خب به خاطر شرایط خاص سیرجان است.
در این شرایط بهترین واکنش توسط شما می‌تواند این باشد که به جای داد و هوار کردن یا بازرس خواستن و وقتی نبود ناسزا به مملکت و ملک‌داری نثار کردن، یک کار ساده اما تاثیرگذارتر بکنید. اینکه آن فروشنده‌ی گرانفروش را از نعمت وجود مشتری خوب و وفاداری مثل خودتان محروم کنید. یعنی دیگر از او نخرید. کسی که مجبورتان نکرده. رستوران انتخاب شما بوده. در انتخاب‌تان شک و تردید کنید. خوب انتخاب نکرده بودید. فروشنده و فروشگاه‌تان را عوض کنید.
مردم باید نقش موثر خودشان را در تنظیم بازار یاد بگیرند و به جای اینکه هر بار خواهان دخالت دولت و بازرس دولتی باشند، سعی کنند فروشنده ای که محصول بی کیفیت یا گران را به آنان فروخته، تحریم کنند.
این نمی‌شود که ما مردم خودمان هم تکلیف‌مان با خودمان روشن نباشد. وقتی مزایای اقتصاد آزاد و نقش آن را در توسعه کشورهای دیگر می‌شنویم، کیف می‌کنیم و می‌گوییم چقدر خوب. اما وقتی نوبت به خودمان می‌رسد فیل‌مان یاد هندوستان دولت و قیمت گذاری دولتی می‌افتد!
درحالی که موضوع خیلی ساده است. صاحب رستورانی که انصاف نداشته، خودش به شما نیز حق داده که دیگر مشتری وفاداری نباشید. بنابراین اگر اکبرآقا پس فردا شما را در مغازه اصغرآقا دید، حق ندارد دلخور شود.
حکایت ما سیرجانی‌ها و شکوه و شکایتی که از گران‌فروشی داریم همین است که به خاطر پول معدن و پسته و ترانزیت در جیب مبارک‌مان، زیر بار هرقیمتی رفته‌ایم. هرکس هر قیمتی پرانده ما نه نگفته‌ایم و پرداخته‌ایم! از قصابی بگیرید تا بقالی و خواروبارفروش و فست فودی همه قیمت گزافی روی جنس‌شان زده‌اند و ما خریده‌ایم. اگر هم کاری کرده‌ایم فقط نق زدن بوده یا درخواست از اداره صمت و فرمانداری و تعزیرات برای سرکشی و مبارزه با گرانی و بستن مغازه گران‌فروش که این کارها هم اگر جواب می‌داد در همه‌ی این سال‌ها جواب می‌داد.
قانون عرضه و تقاضا
کارشناسان اقتصادی زیادی تاکنون دلایل گران بودن زندگی در سیرجان را بررسی کرده‌اند. از دید آنان سیرجان شهر ثروتمندی است که ثروتش موجب ایجاد تورم در بازار شده‌. اگر قانون عرضه و تقاضا را در دانش اقتصاد دنبال کرده باشید، می‌توانید با فورمول آن به راحتی مساله‌ی گران بودن و چند نرخی بودن کالا را در سیرجان توضیح دهید. وقتی میزان عرضه‌ی یک کالا از تعداد متقاضی بیشتر باشد، قیمت آن رو به کاهش می‌رود و به عکس اگر کالایی متقاضی زیادی داشته باشد به نسبت افزایش متقاضیان، قیمت کالای مورد نظر نیز مرتب افزایش پیدا می‌کند. مثل یک جور مزایده که وقتی فقط یک اسب هست و پنج خواهان دارد، آن کسی صاحب اسب می‌شود که پول بیشتری می‌دهد و قیمت اسب از این طریق دچار تورم می‌شود. مصداق آن ضرب‌المثل معروف هرچی پول بدهی، همان قدر آش می‌خوری. این قانون بازار است‌ و سیرجان و جای دیگر ندارد. منتها در سیرجان در مقایسه با شهرهای مجاورش اوضاع فرق دارد. سیرجان یک شهر ترانزیتی در چهارراه قرار گرفته است، به دلایل صنعتی و کشاورزی و درآمدی و جا به جایی جمعیتی، تقاضا برای انواع کالاها زیاد شده است اما این شهرستان در عرضه این چنین رشدی نداشته و حتا می‌توان گفت شهر ما در عرضه‌ی محصولات همچنان به نوعی در دوران قدیم خود مانده. دورانی که یک شهر کویری و حاشیه‌ای و کمتر صنعتی و بیشتر زراعی-سنتی بوده است.نقش مردم این است که اگر کالایی گران شد، تقاضا را با همدلی به صورت مصنوعی کاهش بدهند. یعنی نخرند یا از فروشگاه‌های گرانفروش نخرند، نه اینکه برعکس تقاضا را به صورت مصنوعی بالا ببرند، صف بکشند و دچار تب خرید کالای مورد نظر بشوند!
مردم سازگار و نجیب ما با هر نوسانی کنار آمده‌اند و چندان اهل چانه زدن هم نبوده‌اند. اگر مردم به عنوان خریداران و مشتری، برای خود حق چانه‌زنی، کنارکشی از خرید و حتا تحریم فروشگاه‌های گران قائل باشند رقابت میان فروشندگان برای جذب مشتری، خود به خود به کیفیت بهتر و قیمت مناسب تر می انجامد و اصطلاحا بازار خودش به خودتنظیم‌گری می‌رسد.
این میان اگر بخواهیم نقشی هم برای دولت‌ها قائل باشیم قطعا آن نقش، سیاست‌های نخ‌نمایی از قبیل کارهای ستاد تنظیم بازار و مشخص کردن قیمت‌های تکلیفی و طرح‌های مبارزه با احتکار و گرانفروشی و از این قبیل که اداراتی مثل فرمانداری‌ها و صمت و... پبگیری می‌کنند، نیست. ادارات دولتی می‌توانند به جای ایفای نقش‌های دستوری و غیرعملی مثل بازرسی واحد به واحد که نشدنی‌‌ست، نقش میانجی را برای خود قائل بشوند. به این صورت که با همکاری اصناف و بخش خصوصی، مشکل تورم را در کاهش عرضه‌ی یک کالا و خدمات بسنجند و سپس از واحدهای تولید و عرضه که ناخواسته برهم زننده‌ی تناسب یک طرف ترازوی به زیان تقاضا بوده‌اند، بخواهند برای بازگرداندن تعادل بازار نقش خود را ایفا کنند.

ضمیمه این شماره