به بهانه خبر ممنوعیت فروش نان به اتباع بیگانه در بردسیر؛
یارانه؛ به نام ایرانی به کام اتباع بیگانه
در نشست خبری اخیر رییس جمهور، یک خبرنگار از گرانی نان در تهران طوری گلایه کرد که انگار بقیهی ایران دارند نان با کیفیت و داغ را مجانی درب خانه از دولت تحویل میگیرند و سر سفره میبرند. این درحالیست که مشخصا هم آرد دولتی با کیفیتتر در پایتخت توزیع میشود و سهمیهی آرد شهرستانها کیفیت پایینتری دارد و هم اینکه تا دلتان بخواهد در تهران نانواییهای دولتی با کیفیت مناسب و تنوع محصول وجود دارد تا در خرید نان خانه با قیمت بسیار مناسب حیران نمانید. یعنی از این منظر نیز میان پایتخت و باقی شهرهای مملکت برابری وجود ندارد و تبعیضی روی تبعیضهای دیگر است. همین موضوع را مقایسه کنید با شهرستانها. مثلا در همین سیرجان که نانوایی زیاد است اما تنوعی در کار نیست. در سیرجان خبری از نان تافتون و نان بربری سنتی نیست. سنگکی هم کم است. نه خبری از آن تنوع محصول هست و نه قیمتها نرخ دولتی دارد. چند نانوایی دولتی هم که میماند یا کیفیت محصول پایینی دارند و یا اینکه معمولا به شدت شلوغ هستند و مشتریانشان بیشتر اتباع بیگانه هستند.
یعنی یارانه دولت ما را برای بخش نان بیشتر اتباع بیگانه میخورند و ماها ناچاریم نان با قیمت 10 هزار تومان و 15 هزار تومان بخریم! نانواییهای دولتی سیرجان اکثرا شلوغ است و اتباع افغانستان در صفهای آن ایستاده و تعداد بالای نان می خواهند. در فصل برداشت پستهها نیز که عملا نانواییهای دولتی فقط مشغول تولید نان انبوه برای باغداران هستند که ببرند برای کارگران اتباع بیگانه. پستهدار ثروتمند حاضر به خرید نان 10 هزار تومانی برای کارگرش نیست و خیلی راحت نان نرخ دولتی را تمام می کند که مردم ندار سیرجان ناچار بروند سراغ گزینههای آزادپز و گران!
اکثر مردم سیرجان با درآمدهای معمولی رو به پایین، ناچار شده اند نان را از نانواییهای آزادپز با قیمت بالایی میان 8 تا 15 هزار تومانی تهیه کنند و در عمل می شود گفت از یارانهی آردشان بهرهای نمی برند و این یارانهی دولتی را اتباع بیگانه میگیرند! به یکی از همین نانواییهای آزادپز در مرکز شهر می روم. بستهی کوچک نان خشکه را می دهد 150 هزار تومان اما وقتی نان را در دهان می گذاری، مزهی ماندگی می دهد و بیات است!
انگار نظارتی هم روی کار اینها نیست. نه بهداشتی و نه از منظر قیمت گذاری که مثلا وزن نانی که گران میفروشی چقدر است و به نسبت قیمتش چقدر باید باشد. حالا کیفیت که بماند.
همه میدانیم که دولت برای اینکه مردم کم درآمد از یک حداقل زندگی برخوردار باشند، با پول نفت یک سری خدمات دولتی ارزان ارائه میدهد. مثل عرضه نان با آرد دولتی یا مدارس دولتی و بیمارستان دولتی و...
اما در چند سال اخیر ایرانیان کمترین سهم را از آرد دولتی و مدارس دولتی بردهاند و برای همهی اینها پول گزاف پرداختهاند درحالی که یارانه دولتی و پول نفت را اتباع بیگانه استفاده کرده و میکنند.
در همین سیرجان پای یک نانوایی دولتی توقف کنید، ببینید صف مهاجران اتباع بیگانه اجازه میدهد شما نان بخرید؟ ناچار میشوید به نانواییهای خصوصی بروید و نان ده هزار تومانی خریده به سر سفره ببرید. یعنی پول نفت شما را دولتی که خود تحریم است و باید نفت را با گندم یک کشور تهاتر کند، میدهد به اتباع غیرمجاز میل کنند!
مدارس هم این طور است. شما در سیرجان ناچارید اگر ندارید هم زیر بار قرض بروید و بچهتان را مدرسه غیردولتی بفرستید چون که مدارس دولتی رایگان را افاغنه تصاحب کردهاند و البته که شما نگران نژاد بچهتان نیستید که نمیخواهید او را بفرستید به دولتی. بلکه اختلاف فرهنگی و تربیتی نگرانتان میکند.
همین چندی پیش روابط عمومی فرمانداری خبر داد که با یک نانوایی که اتباع بیگانه را برای تولید نان به کار گمارده بوده، به خاطر مسایل بهداشتی تعطیل شده. درحالی که میشد از این واحد استقبال کرد و کل اتباع را سوق داد به خرید نان از همین نانوایی که توسط هموطنان خودشان می گردد.
این راهکار خوبی ست از جنس فروشگاههای ایرانیان در کشورهایی مثل کانادا که در واقع نوستالوژی فرهنگ غذایی مشترک را به ایرانیهای دیگر میفروشند و اخیرا هم گویا رستوران اتباع بیگانه در تهران راه اندازی شده است. چنین کاری تفاوت ماهوی دارد با کاری که اخیرا در بردسیر انجام شده است و گویا به دستور دادستان آنجا اتباع بیگانه تنها حق دارند از دو سه نانوایی مشخص داخل اردوگاه خرید کنند.
هرچند دادستان بردسیر در گفت و گو با خبرگزاریهای کشوری موضوع ممنوعیت فروش نان به اتباع بیگانه را در بردسیر تکذیب کرده و اعلام کرده آنان از چند فروشگاه دولتی عرضه نان در اردوگاه مخصوص این اتباع در بردسیر نان تهیه میکنند. بعید است چنین روشی راهگشای مشکلات ایران پیرامون حضور زیاد اتباع باشد.
به نظر میرسد طرحهای مثل جمع آوری افاغنهی غیرمجاز در سیرجان که اخیرا به همت دادستان و نیروی زحمتکش انتظامی شهرستان انجام شد، بمب خبری بوده که مثل توپ در کشور صدا کرده و از این منظر باقی شهرها ایران نیز احساس کردند نباید از بقیه عقب بیفتند و برای شروع دادستان بردسیر هم خواسته راه دادستان سیرجان را برود.
هرچند مسیر انتخاب شده توسط دادستان سیرجان قانونیتر و اصولیتر است و آینده را پیش رو میبیند. اینکه دولت و مجلس دست در دست قوه قضاییه کمک کنند هرچه سریعتر اتباع به کشور خود برگردند. وگرنه کاری که در بردسیر شده و اینکه برای اتباع اردوگاه تعریف کنیم و فروشگاههایشان را از دیگر شهروندان تفکیک کنیم، اگر بخواهد تداوم بیابد می تواند تبدیل به نوعی آپارتاید شود و صدای مجامع بین المللی را دربیاورد. روش درست همین است که از سویی کمک کنیم افاغنهی مجاز و قانونی اندکی که از نظر فرهنگی و سبک زندگی تصمیم گرفته اند جزوی از جامعه ی ایرانی بشوند، مسیر حل و هضم را زودتر طی کنند و باقی اتباع قانونی و غیرقانونی که حاضر به همرنگ شدن با جامعه ی میزبان نیستند و جوامع اقلیت کوچک بسته در دل جامعهی ما ایجاد کردهاند، قبل از ازدیاد بی رویهی نسل و تبدیل شدن به اکثریت و ایجاد مشکلات امنیتی بیشتر، به کشور خود بازگردند.
شماره 807 مورخ 4 مهر 1403