خاموشی مشکوک دستگاه آلودگی هوای سیرجان در سهراهی کرمان؛
دستگاه آلودگینسنج!
سرمان را مثل کبک کردهایم زیر برف که شکارچی را نبینیم به خیال آنکه او هم ما را نمیبیند!
در قلب شهر سیرجان، شهری که امروز میان دود و گرد و غبار نفسنفس میزند، دستگاهی خاموش ایستاده است؛ درست در سهراهی کرمان. همان دستگاهی که چند سال پیش با تبلیغات پر زرق و برق از سوی معادن و شرکتهای صنعتی به عنوان نماد «مسوولیت اجتماعی» نصب شد. دستگاهی برای سنجش آلودگی هوا، برای آگاهی مردم، برای اینکه بدانیم چه میبلعیم و چه بر ریههای کودکان و سالمندانمان مینشیند. اما حالا مدتهاست که صفحهاش خاموش است، بیهیچ عددی، بیهیچ رنگی، و بیهیچ توضیحی.
سؤال اینجاست: چرا خاموش است؟
چرا باید در شهری که انواع تریلیها و کامیونهای ترانزیتی و اتوبوسهای معدنی شبانهروز از میانش عبور میکنند، شهری که باد و خاک پدیدهی غالب آب و هوایش است، شهری که لاستیکسوزی و زبالهسوزی و گرد غبار معادن بخشی از زندگی روزمرهی مردم شده، چنین باشد و دستگاهی که قرار بود سلامت ما را پایش کند خاموش بماند؟ مگر نه اینکه هدف از نصب چنین دستگاهی آگاهیرسانی و هشدار دادن در روزهای خطرناک است تا گروههای پرخطر، کودکان، سالمندان و بیماران تنفسی از خانه خارج نشوند؟
با خاموشی این دستگاه، هیچکس نمیفهمد که امروز هوای سیرجان سالم است یا آلوده، نفسکشیدنی است یا نه. گویی شهری که در میانهی کویر نشسته، چشمهایش را بسته تا خیال کند مشکلی وجود ندارد.
از تبلیغ تا فراموشی
وقتی این دستگاه نصب شد، یکی از شرکتهای معدنی و صنعتی منطقه با تبلیغات گسترده از آن به عنوان بخشی از مسوولیت اجتماعی خود یاد کردند. عکسها، بنرها و خبرهای متعددی منتشر شد که فلان معدن یا شرکت در راستای حمایت از سلامت مردم سیرجان، هزینهی خرید و نصب دستگاه سنجش آلودگی هوا را پرداخت کرده است. برای مدتی کوتاه، صفحهی دیجیتال آن روشن بود؛ مردم دستکم میفهمیدند که شهرشان هم مثل شهرهای بزرگ دیگر، حال و هوایی دارد که باید مراقبش بود.
اما این شعف کوتاهمدت، خیلی زود جای خود را به سکوت داد. دستگاه خاموش شد، و کسی توضیحی نداد. نه از اداره محیط زیست صدایی برآمد، نه از شهرداری و نه از همان معادنی که با افتخار از «مسوولیت اجتماعی» سخن میگفتند.
انگار مسوولیت اجتماعی هم مثل بنری تبلیغاتی بود که بعد از مراسم افتتاح پایین کشیده شد.
پنهانکاری یا بیتوجهی؟
سؤال اساسی این است: خاموش کردن این دستگاه قرار است چه مشکلی را حل کند؟
آیا با نادیده گرفتن اعداد، آلودگی از بین میرود؟ آیا با خاموشی یک صفحهی دیجیتال، ریههای مردم تمیزتر میشود؟ یا شاید قرار است چیزی پنهان بماند؟
در شهرهایی مانند سیرجان، که در مجاورت دهها معدن فعال و صنایع آلاینده قرار دارد، آمار آلودگی هوا نهتنها یک دادهی علمی، بلکه یک سند اجتماعی است؛ سندی که نشان میدهد مردم با چه شرایطی زندگی میکنند و چه هزینهای بابت توسعه میپردازند. وقتی این دادهها منتشر نشود، هیچکس نمیتواند بپرسد که چرا هوا آلوده است، چرا کارخانهها فیلتر ندارند، چرا کامیونها آزمایش معاینه فنی نمیگذرانند، و چرا آتش زبالهها شبها خاموش نمیشود.
خاموشی این دستگاه، خاموشی یک ابزار علمی نیست؛ خاموشی شفافیت است.
یعنی ندیدن تا نپرسیدن. یعنی پنهانکردن واقعیت زیر گردوغبار.
محیط زیست؛ نهاد خاموشتر از دستگاه
در میان همهی این سکوتها، انتظار میرفت ادارهی محیط زیست سیرجان حداقل توضیحی بدهد. اما متأسفانه، این نهاد که باید مدافع سلامت هوای شهر باشد، در سالهای اخیر چنان منفعل عمل کرده که گویی خود را در حاشیهی اتفاقات نگه داشته است.
در حالیکه در شهرهایی با شرایط مشابه، گزارش روزانهی آلودگی هوا از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر میشود، در سیرجان حتا مشخص نیست آخرین بار کی دادهای از این دستگاه دریافت شده است.
در شرایطی که مردم به دلیل بادهای موسمی و گردوخاکهای فصلی دچار سرفه و آلرژی و مشکلات تنفسی میشوند، هیچ نهاد رسمیای کیفیت هوا را اطلاعرسانی نمیکند. مدارس، بیمارستانها و حتا رسانههای محلی هم دادهای برای تکیه ندارند.
سؤال اینجاست که اگر دستگاه روشن بود و نشان میداد هوای سیرجان در بسیاری از روزها آلوده است، آیا آن وقت میشد همچنان گفت «هوای سیرجان پاک است»؟ شاید همین پاسخ، دلیل خاموشی دستگاه باشد.
هزینهی ندانستن
شاید عدهای بگویند روشن بودن یا نبودن این دستگاه تأثیری در واقعیت ندارد؛ آلودگی همان است که هست. اما واقعیت این است که ندانستن خودش آلودگی تازهای است. آلودگی ذهن و بیاعتمادی.
وقتی مردم احساس کنند حقیقت از آنها پنهان میشود، اعتمادشان از بین میرود.
آنها دیگر باور نمیکنند که ادارهی محیط زیست در کنارشان است، یا معادن به سلامت جامعه اهمیت میدهند. خاموشی این دستگاه، نماد بیتفاوتی و گاه فریب است.
در بسیاری از کشورها، دادههای سنجش آلودگی هوا بهصورت آنلاین در دسترس عموم است؛ حتا اپلیکیشنهای موبایل وضعیت هر خیابان را بهروز نشان میدهند. در سیرجان اما، هنوز در انتظار روشنشدن چراغ یک نمایشگر سادهایم که باید هر صبح میزان ذرات معلق را اعلام کند.
وقتی باد و خاک، پدیدهی غالب است
شهرستان سیرجان در منطقهای کویری قرار دارد؛ باد و خاک از ویژگیهای طبیعی آن است. اما آنچه امروز مردم را آزار میدهد فقط پدیدههای طبیعی نیست، بلکه ترکیبی از آلودگیهای صنعتی، معدنی و انسانی است.
عبور روزانهی صدها کامیون سنگین، گردوغبار ناشی از بارگیری سنگ آهن و مس در معادن، سوختهای غیراستاندارد، سوزاندن لاستیک و زباله در حاشیهی شهر و همه به وضعیت وخیم هوای شهر دامن زدهاند.
در چنین شرایطی، حداقل انتظار این است که دستگاه سنجش آلودگی هوا همیشه روشن باشد؛ تا رسانهها بتوانند بر اساس دادههای واقعی اطلاعرسانی کنند، تا شهروندان بدانند چه روزهایی بیرون رفتن خطرناک است. خاموش کردن آن نهتنها کمکی به بهبود هوا نمیکند، بلکه نوعی چشمپوشی از واقعیت است.
مطالبهی سادهی مردم: شفافیت
مردم سیرجان مطالبهی پیچیدهای ندارند. کسی نمیگوید معادن تعطیل شوند یا کامیونها از حرکت بایستند. حرف ساده است:
اگر قرار است توسعه و صنعت پیش برود، حداقل سلامت مردم هم جدی گرفته شود. دستگاهی که روزی با شعار «مسوولیت اجتماعی» نصب شد، امروز باید با همان شعار روشن شود.
جامعهای که دادههای زیستمحیطیاش را پنهان میکند، در واقع به مردمش میگوید: «نپرس، چون نمیخواهیم بگوییم.» و این دقیقاً همان چیزی است که نباید در شهری صنعتی مانند سیرجان اتفاق بیفتد.
اگر آلودگی زیاد است، باید اعلام شود؛ اگر کمتر شده، باید گزارش شود؛ در هر دو حالت، شفافیت نشانهی احترام به مردم است.
دستگاه سنجش آلودگی هوا در سهراهی کرمان، نمادی بود از توجه به سلامت شهروندان؛ اما امروز با خاموشیاش، تبدیل شده به نماد بیتفاوتی.
وقتی دستگاهی که قرار بود آمار بدهد خاموش میشود، یعنی کسی نمیخواهد بشنود.
اما هوای سیرجان خاموش نیست؛ گرد و خاک و بوی سوخت و دود زبالهها هر روز فریاد میزنند.
بهتر است مسوولان صدای این فریاد را قبل از آنکه دیر شود، بشنوند. نه با شعار، بلکه با روشن کردن دوبارهی دستگاهی که قرار بود آینهی نفسهای مردم باشد.
شماره 859 مورخ 7 آبان 1404
